هفتهنامه 9 دی در این زمینه نوشت: تجربه تاریخی برجام این تجربه تاریخی تلخ نشان داد که با زبان دیپلماتیک، نمیتوان با آمریکا سخن گفت، بلکه به طور کلی نباید با آمریکا سخن گفت. «دولت مذاکره»، «بازنده مذاکره» بود و «تعامل سازنده» به «شکست ویرانگر» تبدیل شد. امروز مشخص شد که زبان دیپلماتیک، «نان» نمیشود، بلکه معیشت را هر چه بیشتر گرفتار تنگنا و دشواری میکند. مذاکره با آمریکا، «راهحل» نیست و هیچ گرهی را نمیگشاید. امروز کافی است نگاه کنیم که مذاکره، با اقتصاد ماچه کرده است و چه تبعات تلخ و جبرانناپذیر مادی و معیشتی داشته است. اگر آنچه که ماجراجویی و بیعقلی و هیجانزدگی خوانده میشد، ناروا بود، عقلانیت دیپلماتیک، هم «چرخ سانتریفیوژها» را متوقف کرد و هم «چرخ اقتصاد» را.
نویسنده میافزاید: دولت باید پاسخگوی «هزینههای اقتصادی» نسنجیدهکاریاش باشد. دولت عادت کرده که صحنه بازی را در هر زمانی به نفع خود تغییر دهد و با فرار به جلو و مدعی و طلبکار شدن، منتقدان خود را به عقب براند و وادار به انفعال و سکوت کند. اما این بار، کجروی و نسنجیدهکاری دولت به حدی است که فریاد اعتراض موافقان و هوادارانش نیز بلند شده است. فکر مذاکره با آمریکا، فرضیه دولت بود که آن را در قالب یک امر حتمی و قطعی، به پارهای از مردم تحمیل کرد و آنها را به واسطه القائات و تحلیلهای دروغین خود، فریفت. اکنون که برجام، شکست خورده و از سوی آمریکا، زیرپا نهاده شده، در حالیکه دولت به تمام تعهداتش عمل کرده و صنعت هستهای را با خسارتهای بسیار بزرگی روبرو کرده است. دولت به عنوان صاحب این فرضیه غلط که اصرار فراوان بر تحمیل و القای آن داشت و حتی برخی از «ملاحظات و چارچوبهای درونی رهبر انقلاب» را نیز نادیده گرفت، باید پاسخگوی این «ناکامی» و «شکست» باشد و مشخص کند که چگونه میخواهد «هزینههای اقتصادی گزاف آن» را جبران کند و صنعت هستهای را به وضع پیشین بازگرداند.
اگر گفته شود که «عاملان تحمیل شدن هزینه اقتصادی گزاف به کشور»، باید محاکمه شوند، مبالغه نکردهایم. دولت به جای اینکه خود را در موضع تهاجم قرار دهد و با زبان طلبکارانه سخن بگوید و دیگران را متهم نماید و ضعفها وخطاهای بزرگ خود را از دیدگان مردم، پنهان نگاه دارد، باید به «اشتباه راهبردی و پرهزینه» خود اعتراف کند و ضمن عذرخواهی رسمی، مسئولان سیاست خارجی را برکنار نماید. افزون بر خطای اعتماد به آمریکا، دولت باید از بیاعتمادی به مردم نیز شرمنده باشد و اعتراف کند که در طول سالهای گذشته، ظرفیتها و استعدادهای بومی را معلق نهاده و برای گشایش اقتصادی و معیشتی، به کار نبسته است.