همه چیز درباره کودکانی که بیش از حد گریه می‌کنند!

کودک دو ساله ام امانم را بریده است! مدام به من آویزان می شود و تا کمی از او دور می شوم شروع می کند به گریه کردن. از صبح که چشمش را باز می کند باید مدام در کنار او باشم . اصلا نمی‌گذارد کاری کنم. حتی یک لیوان آب هم که می خواهم به او بدهم گریه می کند که با من بیایید.اگر او را برای چند ساعتی جایی بگذارم گریه نمی کند اما به محض اینکه مرا می بیند شروع می کند به گریه کردن . حتی با کسی حرف بزنم هم گریه می کند! چگونه با او برخورد کنم که عادت گریه کردن از سرش بیفتد؟

آویزان شدن کودک به مادر در موقع آشپزی کردن، نظافت کردن، بیرون رفتن از خانه و گاهی حتی دستشویی رفتن چیزی دور از ذهن نیست و مشکلی است که اکثر مادران با آن دست و پنجه نرم می کنند اما باید بدانید که این امر تا 18 ماهگی طبیعی است چرا که کودکان تا سن 18 ماهگی دچار نوعی اضطراب جدایی می شوند. تا این سن این وظیفه ی مادر است که با انجام راهکارهایی مثل قایم موشک بازی کردن، تنها گذاشتن کودک برای چند ساعت به خانه ی مادر بزرگ و ... کمک کند که اضطراب کودک کمتر شود و یاد بگیرد که بدون شما هم می تواند زندگی کند.

کودکان تا سن 2-3 سالگی بازی های اجتماعی را بلد نیستند؛ در این سن کودکان نمی توانند خودشان سر خودشان را گرم کنند ؛حتی انها با کودکان هم سن خودشان هم آبشان توی یک جوب نمی رود .آنها دوست دارند که با بزرگتر ها سرگرم شوند لذا یکی از دلایل گریه کودک هنگامی که مادر از او دور می شود به این خاطر است که احساس تنهایی می کند ؛اما چه کنیم که کودک گریه نکند ؟

خواسته هایش را تامین کنید

گاها مادرهایی را می بینیم که مشغول تماشای تلویزیون یا غذا درست کردن هستند و وقتی کودکشان از انها خواسته‌ای دارد به دلیل اینکه دستشان بند است کودک را نادیده می گیرند ؛ بعد از اینکه کودک خواسته اش تامین نمی شود به گریه می افتد و مادر در اصل بخاطر گریه ی کودک در هر شرایطی می رود تا کودک را آرام و نیاز او را برطرف کند اما این کار اشتباه، باعث می شود که کودک یاد بگیرد که تنها اگر گریه کند مادر چیزی را که می خواهد براورده می کند لذا سعی کنید که در این سن قبل از آنکه کودکتان به گریه بیفتد خواسته اش را تامین کنید .

اگر کودک گریه کرد چگونه با او برخورد کنیم ؟

با دور شدن شما ، کودکتان دنبالتان راه می افتد که "مرا بغل کن یا مرا با خودت ببر یا با من بازی کن" اما شما به او اهمیت نمی دهید و کار خودتان را انجام می دهید و او شروع به گریه کردن می کند. در اینصورت به او نگویید: «دیگه گریه نکن»! چون اودستور شما را نه تنها اجرا نمی کند بلکه وقتی با عصبانیت شما روبرو می شود بیشتر و بلند تر گریه خود را ادامه می دهد.

بنابراین به جای عصبانیت به او بگویید:« چی می خوای؟، بگو چرا گریه می کنی تا من به حرفت گوش کنم...» همین که جملات شما مثبت، مهربانانه و تسکین دهنده باشند کودکتان گریه را فراموش می‌کند و یا در مواردی، وقتی کودک گریه کرد حتی اگر خواسته ی کودکتان را می دانید ،طوری به او نگاه کنید که انگار متوجه نمی شوید که چه چیزی می خواهد و نیاز او را براورده نکنید و به او بگویید هر وقت آرام شدی بگو تا ببینم چه چیزی می خواهی...در این صورت کودک یاد می‌گیرد که با گریه کردن حرفش به کرسی نمی نشیند و باید بدون گریه نیت اش را بگویید تا عملی شود.

همچنین سعی کنید برعکس این رفتار را تقویت کنید یعنی مواقعی که کودک بدون گریه هدفش را می‌گویید او را مورد تشویق قرار دهید.

خلاق باشید

حالا که متوجه شدید این سن ، سن اضطراب جدایی کودک است پس خودتان خلاقانه عمل کنید و به کودکتان اطمینان خاطر دهید که به هیچ عنوان او را تنها نمی گذارید . مثلا اگر می دانید که الان به آشپرخانه بروید و مشغول درست کردن غذا شوید کودکتان شروع به گریه کردن می کند او را همراه خود به آشپزخانه ببرید و وسایل پلاستیکی آشپزخانه مثل کفگیر و ملاقه و قابلمه و... در اختیار او قرار دهید و به او بگویید که با شما آشپزی کند ...

اینکه فرزند شما دوست دارد فقط با شما باشد بخاطر حس تنهایی اش است و او در سنی است که هم بازی غیر از شما ندارد؛ نه می تواند به صورت مستقل با اسباب بازی هایش بازی و نه می تواند با هم بازی هایش بازی کند بنابراین این تنها شما هستید که می توانید به کودکتان کمک کنید تا اشک‌هایش را کنترل کند و دوران اضطراب جدایی را بدون مشکل سپری کند.