راهبرد آمریکا پس از خروج از برجام: «ترس از تحریم»

پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر نشر آثار رهبری طی مطلبی با عنوان ترس از تحریم به راهکار آمریکا پس از خروج از برجام پرداخت که متن آن بدین شرح است:

خروج آمریکا از برجام مانند همه‌‌ی کارهای دیگر آمریکایی‌ها از مهندسی خاصی برخوردار است. دولت آمریکا روی کاغذ خروج از برجام را امضا کرده‌ است اما بعد از 6 ماه دیگر قرار است به طور واقعی از برجام خارج شود. به این معنا که تا 6 ماه دیگر بخش اصلی تعهدات برجامی خود (که البته چیز خاصی هم نسبت به وعده‌هایی که برای قبول برجام داده شد، نبود)‌ را دیگر انجام نمی‌دهد.

این مهندسی ناشی از مسائل فنی تحریمی نیست، بلکه دلایل سیاسی دارد. آمریکا می‌خواهد فرصتی به اروپا و ایران بدهد تا در مدت 6 ماه آینده (که حدود دو هفته از آن گذشته است)‌ به توافقی که زیاده‌خواهی‌های آمریکا یا بخش مهمی از آن را تامین کند، برسند.

در این 6 ماه مهم‌ترین ابزار آمریکا برای وادار کردن ایران به تامین زیاده‌خواهی‌های ناتمام خود، ایجاد و گسترش ترس بازگشت تحریم‌ها در میان نخبگان، تصمیم‌گیران و در نهایت مردم ایران است. دولت آمریکا روی ترس ایرانی‌ها از بازگشت به سال‌های 90-91 حساب ویژه باز کرده است. یعنی دولت آمریکا امید دارد در این مدت و صرفا با ترساندن ایران به مقصود خود برسد و هزینه‌های بازگشت تحریم‌ها و برقرار کردن ساختار تحریم‌ها را نپردازد.

پس هدف آمریکا رسیدن به زیاده‌خواهی‌های خود است (6 محوری که ترامپ از 4 ماه پیش اعلام کرده بود و یا 12 مسئله‌ای که پمپئو بیان کرد)‌ و راهبرد اولیه‌اش ایجاد و گسترش ترس بازگشت تحریم‌های فلج کننده است. اگر تحریم را یک ابزار اعمال قدرت بدانیم، ترس از تحریم ابزار اعمال قدرت دیگری است که در بسیاری از مواقع از خود تحریم بیشتر اثر میکند و صاحب قدرت را به نتیجه خود میرساند. ترس یک اختلال روانی است و سبب میشود محاسبات عقلانی مخدوش شود و با بزرگ دیدن ضعف‌ها و تهدیدات و کوچک دیدن توانایی‌ها و فرصت‌ها، تصمیمی غیرواقعی گرفته شود. این ضرب المثل قدیمی که می‌گویند از ترس مرگ خودکشی کرد، گویای این مفهوم است.

* با ترس بازگشت تحریم چه باید کرد؟

فائق آمدن بر ترس باید بر اساس یک تدبیر و برنامه دقیق باشد. از آنجا که ترس مسئله ذهنی است بخش مهمی از راهکار ناظر به اذهان باید طراحی شود. لذا نقش رسانه‌ بسیار مهم و محوری است.

آمریکا میخواهد نخبگان، تصمیم‌گیران و مردم ایران از بازگشت تحریم‌ها بترسند تا راحت‌تر به زیاده‌خواهی‌های خود برسد. برای مقابله با آمریکا باید کاری کرد که نخبگان، تصمیم‌گیران و مردم از بازگشت‌ تحریم‌ها و مشکلات ناشی از آن نترسند.

در سطح راهکارهای مقابله یک نگاه انحرافی و غلط وجود دارد که اتفاقا در سال‌های 90-91 از سوی رسانه‌های اصلی تجربه شد و بی‌نتیجه بودن آن اثبات شد. اما به نظر می‌رسد این نگاه انحرافی و غلط دوباره به عنوان محور اصلی رسانه‌ها خصوصا صدا و سیما برگزیده شده است.

 

* نگاه انحرافی و غلط چیست؟

این نگاه که غلبه نیز دارد می‌گوید: از آنجا که هدف آمریکا ترساندن جامعه ایران است، رسانه‌های نظام اسلامی نباید به این ترس دامن بزند. برای همین لازم است از هرگونه پرداختن به مسئله تحریم خودداری کند.

این نگاه هدف آمریکا را به درستی درک کرده است. اما در مسیری انتخابی به بیراهه رفته و حتی به طراحی آمریکا کمک می‌کند. به جرأت میتوان گفت که دور نگه‌داشتن مسئله تحریم از جامعه ایران چیزی است که مورد خواست و مطلوب آمریکاست. نشناخته ماندن تحریم‌ها کمک بیشتری به ترسناک بودن آن میکند. وقتی جامعه ایرانی شناخت کمی درباره تحریم‌ها داشته باشد، ظرفیت ترسیدن بیشتری از آن خواهد داشت.

این نگاه غلط حاضر به پذیرفتن واقعیت تحریم نیست. واقعیت تحریم این است که یک ابزار جدی در جنگ اقتصادی است و در دستان دشمن بوده و البته دارای اثر و کارآمدی است. این نیز واقعیت است که تحریم زمانی اثر میکند که بستر آن در داخل مهیا باشد. بستر اثر تحریم ضعف‌ها، وابستگی‌ها و تنبلی‌های داخلی است.

این نگاه غلط در سال‌های 90-91 بر رسانه‌های اصلی کشور حاکم بود و در نتیجه آن صحبت از آثار تحریم و به تبع آن برنامه‌ریزی که دشمن برای ملت ایران کرده است،‌ بایکوت شده بود. به غلط تصور میشد که صحبت از آثار و مشکلات تحریم به معنای نشان دادن ضعف است.

اما واقعیت این است که این نگاه غلط و به تبع آن رفتارهای رسانه‌‌ای غلط زمینه را برای گفتن این حرف که آب خوردن ما هم وابسته به رفع تحریمهاست، مهیا کرد. دلیل هم روشن است. وقتی تحریم به عنوان یک واقعیت محیط پیرامونی جمهوری اسلامی ایران دیده نشود، جامعه از آن آگاهی نداشته باشد، نقشه دشمن در جنگ اقتصادی برای مردم بازگو نشود، یک درک غیرواقعی در جامعه از پدیده تحریم شکل میگیرد. این درک غیرواقعی راهکاری برای مقابله با تحریم ندارد چرا که شناخت کافی از آن ندارد و لذا مستعد پذیرش آدرس‌های غلط برای مواجهه با آن میشود. بزرگترین آدرس غلط راهکار مذاکره برای رفع تحریم بود که متأسفانه وقت و هزینه زیادی بر ملت ایران تحمیل کرد.

اگر شناخت درستی از جنگ اقتصادی و تحریم در جامعه وجود داشت، جامعه میفهمید که با مذاکره تحریم برداشته نمیشود و راه اصلی برداشته شدن تحریم‌ها، بی‌اثر کردن و از خاصیت انداختن تحریم است و جامعه این را میفهمید که راهکارهای زیادی برای بی‌اثر کردن تحریم وجود دارد.

با توضیح فوق باید تصریح کرد که در 6 ماه پیش‌رو که ابزار اصلی دشمن گسترش ترس در جامعه ایرانی است، تنها راه از بین بردن ترس ورود فعالانه و امیدوارانه به مسئله تحریم و مشکلات ناشی از آن است. باید تحریم‌ها را برای جامعه تشریح کرد و راهکارهای مقابله با آن را نیز بیان کرد. ما اگر بخواهیم برای مقابله با تحریم راهکاری ارائه دهیم بخش مهمی از آن راهکار از دل شناخت درست تحریم حاصل می‌شود. جامعه باید ببیند که مقابله با تحریم شدنی است. جامعه وقتی نقش پیمان پولی در کاهش اثرات تحریم بانکی را درک کند، ترس از بازگشت تحریم بانکی ندارد و از بانک مرکزی نیز مطالبه اجرای آن را دنبال میکند. جامعه اگر درک کند که پروژه‌های بزرگ کشور را با صندوق پروژه و بهره‌مندی از سرمایه‌های مردمی میتوان تکمیل کرد و به اقتصاد کشور رونق بخشید، زیر بار ذلت منت‌کشی برای سرمایه‌گذاری خارجی نمیرود و ترسی از بازگشت تحریم‌های سرمایه‌گذاری نخواهد داشت.

رسانه‌ها خصوصا رسانه ملی باید فعالانه وارد میدان شود و تجربه اشتباه گذشته را تکرار نکند.