انتخابات ریاست جمهوری سال 92 و عدم توفیق جریان اصولگرایی در آن که در انتخابات اسفند 94 و اردیبهشت 96 هم ظهور و بروز داشت، فرصتی را ایجاد کرده تا با یک آسیبشناسی درون تشکیلاتی و بررسی نقاط ضعف و قوت و تحلیل و ارزیابی کامل و واقعبینانه از شرایط فعلی کشور به دنبال بازیابی و احیای گفتمان اصولگرایی باشیم. فرصتی مغتنم که استفاده صحیح از آن موجب توفیقات و کارآمدی هرچه بیشتر نظام و جمهوری اسلامی میشود.
هر چند که ایدهها و گفتمانهای دولت مستقر در حوزههای مختلف با شکست مواجه شده و ناکارآمدی آن از سالهای گذشته تا حدودی مشخص شده بود اما حرکتهای نادرست، تصمیمهای نسنجیده و سیاست ورزیهای اشتباه در داخل جریان اصولگرایی تا به حال نتوانسته منجر به اقناع افکار عمومی شود و شناخت آنها خود بخشی از حل مسئله است چنان که گویند تشخیص بیماری نیمی از درمان است.
اولین آفت بزرگ جریان اصولگرایی را میتوان مسئله تصمیمگیریهای یکجانبه در رأس هرم دانست. تلقی و باور رایج و البته غلطی در هسته مرکزی جریان اصولگرایی وجود دارد که علاقهمند به تصمیمگیری پشت درهای بسته است و به نوعی اتخاذ سیاستهای شیخوخیتگونه باعث آن شده تا ساختاری به وجود آید که رأس با فاصلهگیری از بدنه تصمیمگیری کند و افکار عمومی هم به مثابه ماشین رأیی و بدون هیچگونه اقناع فکری باید به تصمیمهای گرفته شده لبیک گوید. باوری که مدعی است مانیفست جریان اصولگرایی توسط آنها نگارش شده و در قبال آن هیچگونه نقدی را به خود و عملکردش وارد نمیداند و مشورت پذیری در آن هیچ جایگاه و ارزشی ندارد.
دومین آفتی که جریان اصولگرایی را به خود گرفتار کرده و به نوعی میتوان آن را معلول آفت اول دانست، مسئله فاصلهگیری از بدنه اجتماعی و بطن جامعه است. معضلی که باعث شده این جریان به نقطهای خارج از فهم مشکلات و دغدغههای اصلی جامعه عزیمت کند و عملاً بین کنشها و عملکردهای آن و مطالبات عمومی جامعه هیچ تناسب معینی وجود ندارد. به عنوان مثال در حالی که در انتخابات 96 مهمترین مطالبه افکار عمومی به مسئله معیشت و حل مشکلات اقتصادی مربوط میشد اما بزرگترین گروه جریان اصولگرایی ماهها خود را درگیر فرآیندی برای حضور در انتخابات کردند که مهمترین هدفش وحدت و رسیدن به یک کاندیدای واحد در انتخابات بود.
نگرش پروژهای و ظهور و بروز انتخاباتیِ صرف یکی دیگر از ایراداتی است که دستگاه محاسباتی اردوگاه اصولگرایان آن را لحاظ نمیکنند. حضوری مقطعی و موقتی در نزدیکی انتخابات و تعطیلی در باقی ایام باعث شده که گفتمان اصولگرایی نتواند جریان سازی لازم را در تودهها ایجاد کند و نفوذ و تأثیرگذاری در ایام انتخابات که زمان برداشت کاشتههای جریانهای سیاسی است بسیار سخت و غیرممکن به نظر میرسد.
اما آفت بعدی جریان اصولگرایی را میتوان عدم اتخاذ سیاست ورزیهای اصولی و صحیح و فقدان تحلیلهای راهبردی در بزنگاههای مهمی چون انتخابات دانست. در جایی که وحدت از نان شب هم واجبتر به نظر میآید، تعدد و انشقاق کار دست نیروهای اصولگرایی میدهد و در زمان دیگر که تکثر لازمه پیروزی است، وحدت بلای جان آنها میشود.
طبیعتاً لیست کردن و شمردن ایرادات و نقاط ضعف برای تجویز و درمان معضلات بسیار مهم است. با جمعبندی آنچه بهعنوان آفتهای جریان اصولگرایی در شرایط حال و حاضر گفته شد، راهحلهای متفاوتی برای خروج از چنین فضایی وجود دارد. ابتدائا به نظر میرسد که سران و بزرگان جریان اصولگرایی باید از برج عاج پایین آمده و اجازه طرح دیدگاهها و نظرات مختلف به طیفهای مختلف اصولگرایی دهند چنان که عقل چند نفر کارایی بیشتری از عقل یک نفر دارد. مسئله بعدی حضور میدانی و کفِ جامعه بودن است. آشنایی با جنس دغدغهها و مشکلات بطن جامعه و تشکیل اتاق فکرهایی برای رسیدن به راه حل و نهایتاً انطباق شعارها و عملکرد با مطالبات اجتماعی، که با حضور مستمر و همیشگی در جامعه پویایی و نشاط را به همراه دارد. قطعاً در کنار چنین اتفاقاتی حضور چهرههای جدید با حرف و ایدههای نو در عین حفظ اصول و ارزشهای اصیل انقلاب میتواند موجب جذب حداکثری و کارآمدی شود.
سیدمحمد بحرینیان – عضو شورای مرکزی جمعیت پیشرفت و عدالت ایران اسلامی