از یک جهت موقعیت دولت نسبت به گذشته ضعیفتر شده. زیرا شعارهایی درباره برجام داده شد که واقعی نبود، یعنی برجام بیش از آنچه بود، برجسته شد. اکنون عملا آن شعارها خلع سلاح شده است. رئیسجمهوری و دولت نباید برای عبور از مشکلات، برجام را بیش از ظرفیت آن، برجسته میکردند. این واقعیتی است که باید به آن پرداخت و اذعان کرد که دولت ضعیف شده است.
وی میافزاید: اگر به دوره انتخابات و حتی فاصله 29 اردیبهشت تا معرفی هیئت دولت توجه و اخبار آن دوره را مرور کنید، احساس خواهید کرد که از سوی دولت، مواضع تند، رادیکال و از موضع قدرتی اتخاذ میشد که البته من آن را نمیپسندیدم، اما کسی که این مواضع را اتخاذ میکرد، باید متوجه تبعات آن هم میبود. یا حداقل میخواست چنین چیزهایی را نگوید یا اگر گفت، باید سعی کند آنان را محقق کند. نمیشود که هم شعارهای رادیکال داد، اما بعد به سادگی کنار آمد. عبدی میگوید: فارغ از اینها، نکته مهم دیگر که شاید اهمیت بسیاری داشته باشد این است که مردم کاری به صحبتهای رئیسجمهوری و دیگران ندارند، مردم میخواهند بدانند وضعیت روال زندگی آنان در حوزه رسانه، اقتصاد و اجتماعیات چگونه خواهد بود. برداشت من این است که آقای روحانی و دولت- که منفعل است- سعی کردند این مسائل را در عرصه عمومی حل کنند، اما همیشه به صورت ناقص طرح کردهاند. در حالی که با توجه به ویژگیهای ایشان، انتظار میرفت این مسائل را پشت میز و فارغ از فضای مجازی یا عرصه عمومی حل کند و اگر حل نشد، با درایت و قدرت به عرصه عمومی منتقل کند. به همین دلیل میبینید که مسائل به عرصه عمومی کشیده میشود، اما حل نمیشود. ضمن اینکه نکاتی که شما گفتید، ولو درست باشد، ربطی به مسائلی مانند ارز ندارد. وقتی قول قطعی داده میشود که ارز افزایش یا نوسان نخواهد داشت، اما بعد بلافاصله آن اتفاقات میافتد، این دیگر ربطی به جناح رادیکال و تند ندارد.