با خروج ترامپ از برجام اگرچه آمریکا عهدشکنی خود را آشکارتر ساخت واعتبار معاهده های چند جانبه بین المللی -حتی اگر در شورای امنیت تصویب شده باشد- را به حراج گذاشت اماقدرت های جهانی، روسیه ،چین و اروپا را در برابر یک تصمیم سرنوشت ساز دریک پیچ تاریخی در روند شکل گیری نظام نوین بین المللی قرار داد.
پس از فروپاشی شوروی سابق وپایان نظام دوقطبی در نظام بین الملل، « نظم نوین جهانی»به مهم ترین چالش فراروی قدرت های جهانی تبدیل شد .آمریکا که خودرا پیروز جنگ سرد می دانست خودرا برای تحمیل یک نظام «تک قطبی» برجهان مهیا ساخت ونظریه پردازان آمریکایی از جمله هانتینگتون با دکترین «جنگ تمدن ها» ومک لوهان با نظریه « دهکده جهانی» استراتژی کاخ سفید را تئوریزه کردند . همه تحولات بین المللی پس ازآن ازجمله تجاوز ائتلاف به رهبری آمریکا به افغانستان وعراق با هدف تحمیل هژمونی آمریکا بر جهان برنامه ریزی شد .
دراین میان اما قدرت های جهانی «یک جانبه گرایی » را بر نتابیدند وروسیه ، چین وحتی اروپا تلاش کردند به عنوان بازیگرانی جدی در عرصه تحولات بین الملل نقش ایفا کنند وبرای آینده جهان یک «نظام چند قطبی»را تصویر کنند .بی گمان شکل گیری اتحادیه اروپا یکی از همین تحولات است که با فراز ونشیب هایی علاقه رهبران اروپا را به بازیگری مستقل به عنوان یک قدرت جهانی به نمایش گذاشته است. اما روسیه وچین از اروپایی ها موفق تر عمل کردند واراده خودرا در تحولات بین المللی موثرتر نشان دادند .
باورود ترامپ به کاخ سفید ورفتارهای غیرقابل پیش بینی وی رهبران اروپایی ازخود اراده مستقل تری بروز دادند .خروج آمریکا به عنوان کشوری با بیشترین آلودگی های زیست محیطی از پیمان پاریس، اروپا را نگران کرد اما خروج از برجام موجب نگرانی وعصبانیت اروپا شد .
به نظر می رسد کاخ سفید به اقدامات خود برای تحمیل یک «نظام تک قطبی»در ساختار نظام بین الملل شتاب بخشیده ونظم نوین جهانی در یک پیچ مهم تاریخی قرار گرفته است و قدرت های مدعی باید دراین مرحله حساس به تصمیم های تاریخی دست بزنند. روسیه باشتاب بیشتری با آمریکا مرزبندی می کند ،چین پس از روسیه تلاش می کند نقش فعال تری در نظام بین الملل ایفا کند و یک جانبه گرایی کاخ سفید را با چالش مواجه سازد .اکنون نوبت اروپاست که به عنوان یک قدرت جهانی در برابر آمریکا قد علم کند ودیگر دیکته آمریکا را ننویسد .خروج ترامپ از برجام یک توهین آشکار به اروپا به شمار می آید چرا که با وجود مواضع صریح وروشن مقامات اروپایی به ویژه فرانسه ،آلمان وانگلیس ونیز تلاش ومواضع خانم موگرینی رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا ترامپ در یک لجبازی غیرمنطقی از این توافق بین المللی چند جانبه خارج شد و یک جانبه گرایی را در این موضوع از سرگرفت .
اکنون مقامات اروپایی باید بین منافع اقتصادی واستقلال سیاسی یکی را انتخاب کنند؛ یا به عنوان اقمار آمریکا تابع سیاست های کاخ سفید باشند یا به عنوان کشورهای مستقل تصمیم بگیرند وبه تعبیر وزیر اقتصاد فرانسه «بنده» و«برده » کاخ سفید نباشند.
کشورهای اروپایی در این پیچ تاریخی می توانند خودرا به سطح کشورهایی معمولی در درون «نظام تک قطبی» به رهبری آمریکاتنزل دهند یا به عنوان اتحادیه اروپا وبه عنوان یک «قطب» قدرت در «نظام چندقطبی » ایفای نقش کنند .چنین تصمیمی می تواند راه را برای ارائه تضمین لازم برای اجرای برجام –که اروپا آن را یک پیمان خوب برای امنیت وصلح جهانی والگوی موفقی برای حل مناقشات بین المللی می داند- هموار سازد .
حفظ برجام بهانه ای برای پرچمداری اروپا در شکل گیری یک «نظام بین الملل چند قطبی»است مشروط برآن که اروپا برای خروج از گردونه اقمار آمریکا و«برده آمریکا نبودن»مصمم باشد و نه تنها دیکته کاخ سفید را ننویسد بلکه با وضع وتصویب قوانین ضد تحریمی در پارلمان اروپا در عمل سیاستهای مستقل خود را محقق سازد.
سید جلال فیاضی