اسرائیل از مدتها قبل حداقل از زمان حمله نظامی به پایگاه هوایی تی4 و شهادت هفت نفر از نیروهای سپاه، منتظر اقدام متقابل ایران بود و از همان زمان در آمادهباش نظامی بهسر میبرد. از سوی دیگر هواپیماهای نظامی اسرائیل هم در طول چهار هفته گذشته بیوقفه در مناطق شمالی فلسطین، جنوب لبنان و جنوب غربی سوریه به پرواز درآمدند.
در چنین شرایطی که صهیونیستها در شرایط هوشیاری کامل به سر میبردند، جبهه مقاومت در بامداد پنجشنبه به عملیاتی علیه این رژیم دست زد. با توجه به محدود بودن منطقه عملیاتی جنوب و همچنین با توجه به امکانات گسترده اطلاعاتی و جاسوسی باید زمان، مکان، حجم و نوع عملیات نظامی را پیشبینی میکردند اما اتفاق روز پنجشنبه نشان داد اسرائیل نتوانست زمان حمله و موقعیتهای حمله یعنی مکانها، سکوهای پرتاب، موقعیتهای آتشباری، حجم و اندازه این حملات و نقاط هدف را شناسایی کند و در حالی که در شرایط آمادهباش بودند، ضربهای را متحمل شدند که اساسا تصورش را نمیکردند.
در این حمله نیروهای جبهه مقاومت، حساسترین موقعیتهای نظامی رژیم صهیونیستی را مورد حمله قرار دادند. برآوردهای اولیه حاکی از کشته شدن بیش از 50 نفر و زخمی شدن دهها اسرائیلی در این عملیات است. این مساله افتضاح بزرگ اطلاعاتی و نظامی برای اسرائیل بود که افتضاح سیاسی نیز به آن ضمیمه شد. افتضاح اطلاعاتی از این جهت بود که اسرائیل در طول 70 سال مبالغ فراوانی را صرف دستگاه اطلاعاتی خود کرد. آنها فقط برای حفاظت از حیفا برحسب گفته اولمرت، نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی درسال 2007، ده میلیارد دلار طی یک دوره 15 ساله هزینه کردند. طبیعتا این هزینهها در منطقه جولان بهخاطر احتمال حمله به این منطقه از سوی دولت سوریه و دیگران بیشتر بود. با این وصف اسرائیل نتوانست زمان و مکان و سطح آتشباری را پیشبینی کند. از سوی دیگر جبهه مقاومت توانسته نقاط آتشباری و نیروهای عملکننده را از چشم دشمن مخفی نگه دارد و با اقدامات متعدد ایذایی ذهن دشمن را منحرف کند و طی دو ساعت درگیری، اسرائیلیها نتوانستند ضربهای به نیروهای مقاومت وارد کنند. در بعد نظامی، اسرائیل مدعی داشتن بزرگترین ارتش منطقه است و ادعا میکند در این عملیات حداقل با 28 فروند اف- 15 و اف- 16 این منطقه را پوشش نظامی داده اما نتوانست عملیات را متوقف کند و ضربه جدی به نیروهای مقاومت بزند. از دیگر سو، عمل نکردن سیستم دفاع گنبد آهنین یک شکست نظامی برای رژیم صهیونیستی بود. بنابراین لاف نتانیاهو از این پس حتی در داخل خود اسرائیل هم مشتری نخواهد داشت.
از نظر سیاسی هم این مساله یک شکست برای رژیم صهیونیستی بهشمار میرود. آمریکا همواره اعلام میکند امنیت اسرائیل امنیت ماست و بسیاری از دولتهای اروپایی هم عنوان میکردند با هرگونه اقدامی که امنیت اسرائیل را تضعیف کند، برخورد میکنند. از سوی دیگر اسرائیلیها با توجه به روابط قدیمی با روسها روی کمک این کشور برای انجام نشدن این عملیات و توقف عملیات در حین اجرا حساب باز کرده بودند اما در عمل هیچ یک از این کشورها کمکی به اسرائیل نکردند و صرفا به صدور بیانیههای ضعیف بسنده کردند. روسها در این ماجرا اساسا سکوت اختیار کردند. این در حالی است که نتانیاهو سه روز قبل از عملیات جبهه مقاومت در منطقه جولان به مسکو رفت و با مقامات ارشد روسیه از جمله پوتین دیدار کرد و عاجزانه از پوتین خواست
تا وساطت کند و با دادن تضمینهایی به ایران مبنی بر این که حمله اسرائیل به ایران در سوریه تکرار نمیشود جمهوری اسلامی را از واکنش نظامی بازدارد. این برای اسرائیل به مثابه دو شکست در یک پروژه است. شکست اول درخواست نتانیاهو است که در حین عملیات، تماسهای مکرری با مقامات مختلف روسی و اروپایی و آمریکایی گرفت اما این تماسها نتوانست عملیات را متوقف کند. دوم اینکه از این مراجعات و تماسها چیزی نصیب نتانیاهو نشده است.
اتفاق روز پنجشنبه یک اتفاق استراتژیک بود که دو طرف وزن خود را در اقدام، تشخیص، ارزیابی، شناسایی موقعیتها و سنجش توانمندی طرف مقابل ارزیابی کردند. در یک طرف اسرائیلیها قرار دارند که از واکنش قطعی جبهه مقاومت خبر داشتند اما در برابر حمله آنها نتوانستند کار موثری در حفاظت از نیروها و تجهیزات خود بکنند. در طرف دیگر جبهه مقاومت قرار دارد که با ضربه قاطعی که زد، نشان داد مانعی بر سر اقدامات کمرشکن علیه اسرائیل پیش روی خود ندارد.
سعدالله زارعی