علیاکبر استاداسدی، مدافع دوستداشتنی دهه ۷۰ فوتبال کشورمان به عنوان مدیر تیمهای پایهای شهرداری تبریز مشغول فعالیت است.
گفتوگو با استاداسدی را در ادامه میخوانید:
*عملکرد سیروس دینمحمدی در تیم شهرداری چطور بود؟
خوب کار کرد چون تیم داشت به دسته دوم سقوط میکرد ولی با حضور سیروس، امتیازات لازم را گرفت و در لیگ دسته اول ماندنی شد.
*تبریز برای لیگ برتر ظرفیت چند تیم را دارد؟
تا ۳ تیم میتوانند در لیگ برتر باشند. حساب تراکتور که مشخص است، گسترش فولاد به معنی واقعی حرفهای بوده و هست، ماشینسازی تیمی ریشهدار و خاطرهانگیز به شمار میرود.
*الکلاسیکو چطور بود؟
بازی پایاپایی بود. البته من بارسلونا را بیشتر دوست دارم.
*از همبازیانت خبر داری؟
با استیلی، خاکپور، خداداد، کریم باقری و... گاهی صحبت میکنم. دو، سه مرتبه سراغ منصوریان را گرفتم ولی خودش را گرفته و جواب تلفن نمیدهد. علی دایی هم که ماشاءا... وضعش توپ است و نمیشود با او صحبت کرد.
*پس رفاقتها کمرنگ شده؟
گرفتاریهای زندگی امروزی ذهن و زمان اکثر آدمها را مشغول کرده و نمیشود از کسی گلایه کرد. هرکسی بنا به شرایط فعلیاش دغدغههای خودش را دارد. در دهه ۷۰ جوانتر و سرحالتر بودیم، از آن نسل کریم باقری و خداداد عزیزی قبراق و شاد ماندهاند.
*از مایلیکهن چه خبر؟
من حاجیمایلی را دوست دارم چون انسان درستی است. او هم در تیم ملی فوتبال مرا دوست داشت چون محکم بازی میکردم، برعکس جلال طالبی که نمیتوانست تیم را جمع و جور کند و در زمان او کلی تخریب شد.
*چرا نمیتوانست تیم را جمع و جور کند؟
میخواست تیم را ارنج کند، با سرعت اسم ۱۱ نفر را میخواند و از رختکن خارج میشد. کلاً طوری رفتار میکرد که دیگر بازیکنان برای حرفش تره هم خرد نمیکردند. مثلاً ستار همدانی نمیآمد سر تمرین ولی بازیاش میداد یا بعد از بازی با یوگسلاوی، عابدزاده خودش تصمیم گرفت بازی کند و طالبی فقط بیننده بود. نادر محمدخانی مصدوم شد و خداداد گفت نادر مصدوم شده ولی به اشتباه خودش را تعویض کرد.
*عابدزاده چطور تصمیم گرفت خودش بازی کند؟
جلوی یوگسلاوی یک گل روی ضربه کاشته خوردیم و اصلاً مستحق باخت نبودیم. از این شکست همه ناراحت بودیم به خصوص عابدزاده که کاپیتان تیم بود و به علت مصدومیت نتوانسته بود بازی کند. قبل از بازی دوم مقابل آمریکا، احمدرضا هنوز زانودرد داشت. سر میز غذا حرف ارنج شد، یکی از بچهها گفت ارنج مثل بازی قبلی است. عابدزاده هم گفت لازم نکرده، خودم بازی میکنم. انصافاً هم خودش یک تیم بود. یادم هست سر بازی با آلمان روی ارسالها میپرید توپ را میگرفت و هنگام فرود توپ را به سر بیرهوف میکوبید. به جز خود بیرهوف هیچکس نمیتوانست بفهمد احمدرضا از قصد دارد فوروارد آلمان را عصبی میکند. به طوری که بعد از آن بیرهوف به احمدرضا نزدیک هم نمیشد چون قدرت دستانش بالا بود و انگار با چکش میزد توی سر طرف! هنوز دلم برای آن کارهای عابدزاده تنگ میشود. یادش بهخیر، دست و پای بازیکن حریف را گرفت و به بیرون زمین کشید. اینقدر هم خونسرد بود که انگار یک لیوان آب را جابهجا میکند (خنده). عابدزاده واقعاً عقاب آسیا بود.
*لیگ این فصل چطور بود؟
کیفیت بالایی نداشت، امیدوارم لیگ هجدهم بهتر باشد.
*تیم ملی در جام جهانی چهکار میکند؟
امیدوارم بهترین نتایج را بگیریم.