وزن دادن به مسائل از راههای مختلفی ممکن است. به عبارت بهتر میتوان پارامترهای مختلفی را برای تعیین اهمیت یک مساله معرفی کرد و بر مبنای آن به واکنش پرداخت. در ادبیات عامه و در محاوره روزمره هم برای این حالت عبارات و اصطلاحات و ضربالمثلهای متنوعی وجود دارد که مبنای همه آنها همان چیزی است که به آن اشاره کردیم؛ یک اصل بدیهی مبتنی بر سبک و سنگین کردن مسائل. در بررسی عملکرد یک شخص، گروه و در سطحی گستردهتر یک دولت قطع به یقین این سبک و سنگین کردن در قضاوت نهایی تاثیر بسیاری خواهد داشت البته در قضاوت کردن و اهمیت دادن به مسائل، مجموعه باورها و اعتقادات و عناصر مذموم و مطلوب نزد هر فرد باعث تفاوتهای گاه گسترده میشود اما در رابطه با پارهای مسائل میتوان منافع مشترکی برای همه یافت و در آنها از یک اجماع نسبی در قضاوت همگانی سخن به میان آورد. معیشت و توانایی رتق و فتق امور معمولی زندگی یا به عبارت گستردهتر و بهتر، اقتصاد یکی از مهمترین مسائل مشترکی است که در آن منافع اکثریت یک جامعه به شکل نسبتا قابل تعمیمی، همسو و همجهت است. در رکود اقتصادی همه به نحوی متضرر هستند. تفاوتها در میزان ضرر اشخاص به بزرگی یا کوچکی سهم آنها از اقتصاد برمیگردد، نه به اصل موضوع.
حالا اگر کمی به اطراف خود نگاه کنیم، رد پای مشکلات و تنگناهای بزرگ در اقتصاد را به وضوح مشاهده میکنیم. در کشور ما در حال حاضر مهمترین مسالهای که همه درگیر آن هستیم افزایش نرخ ارز یا به عبارت رساتر پرواز نرخ برابری دلار در برابر ریال است. دولت به عنوان بزرگترین دارنده دلار در اقتصاد ایران و همچنین به عنوان بزرگترین نهاد تنظیمگر که همه ابزارهای قانونی و نهادی موثر در اقتصاد ایران را در دست دارد به عنوان اصلیترین مسؤول در این زمینه باید پاسخگوی جامعه باشد. مطالبه عمومی در ایران امروز براساس اشتراک عمومی در عوارض و منافع همین مساله کاهش مداوم ارزش پول ملی است. دولتمردان پس از 5 سال اجرای سیاستهای انقباضی، در کنار پیشبرد یک راهبرد خاص در عرصه روابط بینالملل که به انعقاد برجام ختم شد، اکنون در برابر عوارض سیاستهای خود سکوت کردهاند و به شکلی بسیار جدی در حال فرافکنی هستند. اکنون که دلار هر روز گرانتر میشود و ریال هر روز خوارتر و بیارزشتر، مطالبه عمومی از دولت، بهبود فضای اقتصاد و کسب و کار است. دولتمردان و رئیسجمهور به عنوان متولی اصلی دولت در شرایطی به قدرت رسیدند که وضعیت اقتصادی کشور مناسب نبود و وعدهها و ادعاهای آنها باعث اقبال مردم به دولت تدبیر و امید شد. دولتی که همانگونه که از نامش برمیآید مدعی این بود که مشکلات کشور ناشی از بیتدبیری است و با بازگشت کار به دست انسانهای صاحب تدبیر و صلاحیت(!) بیشک و با امیدواری بسیار زیادی کارها بسامان خواهد شد. دولتمردان در همه این سالها بدون وجود مانع قابل ذکری - البته بر خلاف ادعای خود - هر سیاست و رفتاری که مفید میدانستند را عملی کردند. خطقرمزها و تابوهای زیادی را شکستند و تصمیمات اقتصادی - سیاسی کلانی را اخذ کردند و در نهایت کشور را به وضعیت امروز رساندند که کسی احساس زندگی در ذیل یک دولت با تدبیر را نمیکند. سیاستهای انقباضی مالی دولت در عرصه تامین ریالی پروژههای ملی که شاهد آن لاغری بیش از حد انتظار بودجه عمرانی در همه این سالها و از طرف دیگر افزایش نزدیک به 3 برابری نقدینگی و عظیم شدن حجم شبهپول در نظام پولی کشور است، کشور را در لبه پرتگاه بحران ارزی قرار داد. وضعیتی که در تحلیل آرزومندانه دولتمردان با انعقاد برجام و متعاقب آن عادی شدن روابط بانکی و مالی کشور در سطح جهانی و سرازیر شدن سیل سرمایه خارجی به کشور، شرایط بروز و ظهور نمییافت. اما با شکست برجام و غلط از آب درآمدن محاسبات خوشبینانه دولتمردان تدبیر و امید، حالا نوبت غول عظیم نقدینگی است که پس از اطمینان از غیرممکن بودن ادامه سیاست میهمانی سود بانکی، برای نقد کردن حاصل 4 سال نرخ بهره موثر بسیار زیاد به بازار ارز و طلا هجوم بیاورد. این وضعیت حاصل عملکرد دولتمردان است.
دولت جناب روحانی به اعتراف یکی از فعالان سابق ستاد انتخاباتیاش در اجرای پروژههای جنگ روانی تبحر بسزایی دارد. این جنگ روانی در این روزها با مطرح کردن غائله تلگرام که در عالم واقع اولویت دهم ملت هم نیست شروع شده است و خط اصلی آن مشغول کردن اذهان به این مساله و سرگرم کردن و غافل کردن افکار عمومی از عواقب مدیریت مشعشع اقتصادی دولت و همچنین به طاق خوردن برجام توسط ترامپ است. به قول معروف، دولت به جای آنکه به فکر نان باشد در حال تلاش برای مطرح نگه داشتن خربزه تلگرام در کشور است. قیمت کالاهای اساسی متعاقب افزایش دلار با شیب نه چندان کمی در حال افزایش است و قدرت خرید مردم هر روز روندی نزولی را طی میکند. در این میان دولت به عنوان مسؤول اصلی علاقهمند است پتانسیل خود را که نه از جنس تدبیر و مدیریت بلکه از جنس جنگ روانی، دروغ، تهمت، فرافکنی و توئیت است مصروف فریب افکار عمومی و جا زدن خربزه تلگرام به عنوان نان شب ملت بکند.
امیر استکی