اصل گفتگو را کسی تردید ندارد. اما تردید در نوع گفتگو، توافق، نحوه توافق و اجرای توافق است. قصد برجام یک قصد عبرت آموز برای ملت و دولت ما در مواجهه با دشمن است. کسانی که به آن دل بسته بودند و حل همه مشکلات کشور را در آن جستجو می کردند، یکی پس از دیگری از آن دل کندند و دیگر امیدی به آن ندارند.
آخرین کورسویی که از آن دیده می شود برخی نشسته اند سه احتمال داده اند و برای هر احتمالی یک رویکردی را پیشنهاد می کنند. چون داستان بدعهدی و نقض پیمان یک رویه همیشگی برای دشمن شده، حتی نمی شود به هیچ یک از احتمالات نگاه کرد.
قصه از اینکه چه باید کرد، گذشته است. این یک سوال قدیمی است. اینکه از کجا آغاز کنیم مهم و حرف نویی است.
ترامپ میگوید؛ توافق برجام یک توافق احمقانه است. او بدین ترتیب اعتراف می کند که ما در این توافق با یک مشت احمق رو به رو هستیم. این آدرس درستی است برای رفتن به سمتی که کار را از کجا باید آغاز کنیم؟
ترامپ می گوید؛ اعراب خلیج فارس گاو شیرده هستند، آنها را باید تا جایی که شیر دارند دوشید، شیرشان هم تمام شد آنها را باید ذبح کرد.
ما میگوییم اعراب به ویژه اعراب خلیج فارس برادران مسلمان ما هستند هر چند شیوه رفتار آنها مثل رفتار برادران یوسف با ماست. اما دلیل و برهان قرآنی برای ذبح آنها نداریم. پس باید لگد به سطل شیر ترامپ زد تا حرامیان کاخ سفید با خیال راحت همسایگان ما را ندوشند. این هم یک آدرس درست برای اینکه از کجا آغاز کنیم؟
ماکرون در سفر به واشنگتن پذیرفته است که مسئولین دیپلماسی کشورش در توافق بر جام احمق بوده اند لذا با همزبانی با ترامپ گفته است؛ «برجام را با حذف توان موشکی و قدرت منطقه ای ایران حفظ می کنیم.» مفهوم این سخن آن است که برجام توان هسته ای ایران را متوقف کرد.
باید یک برجام دیگر برای توقف نفوذ منطقه ای و حذف توان موشکی ایران پیدا کنند. قیافه ماکرون و ترامپ در کنار هم در منظر ملت ایران قیافه «لورل و هاردی» را تداعی میکند؛ لورل و هاردی قیافه دو احمق در فیلم های کمدی ایام جنگ دوم جهانی را واتاب میدهند که در احمق بودن همیشه سعی می کردند یکی از دیگری پیشی گیرد.
عقل میگوید؛ گفتگو با احمق ها بی فایده است. این را حضرت مسیح پیامبر خدا علیه السلام می گوید. ملامت اینکه چرا ما در برجام در سر یک میز مذاکره نشستیم هم درست نیست چون برای اثبات حماقت آنها باید این راه طی می شد که شد، تا کسانی که فایده ای بر آن مترتب می دیدند هم به جمع عقلای ملت بپیوندند.
برگردیم به «از کجا آغاز کنیم؟»
آمریکایی ها در حماقت اخیر خود در منطقه مرتکب خطای بزرگی شدند. آنها با دو بار حمله به سوریه به بهانه دروغ حمله شیمیایی ارتش سوریه در دوما، باب جدیدی از تعامل با ما را باز کردند. در حمله اول
7 تن از ایرانی ها به شهادت رسیدند. ما باید بدون فوت وقت این تهاجم را پاسخ می دادیم اما متأسفانه این پاسخ داده نشد. آمریکا و شرکای اروپایی آنها حمله دوم را کردند. البته در حمله دوم هوشیاری به خرج دادند و خطای حمله اول را تکرار نکردند. در حمله دوم معلوم شد که می خواستند یک فاکتور جدید صورت حساب برای سعودی ها بفرستند، اما ما نباید به چند و چون اهداف، پیغام و پسغام آنها برای برخی همپیمانان مان در سوریه فرستادند، کاری داشته باشیم. حمله به تیفور باید پاسخ داده می شد. تا حمله دوم اشرار جنایتکار آمریکایی و اروپایی شکل نگیرد. اکنون که پاسخ اول را به تأخیر انداخته ایم ممکن است به زودی حمله سوم دشمن عملیاتی شود.
دریادار شمخانی، دبیر شورای امنیت می گوید؛ پاسخ ما قطعی است اما زمان و مکان را ما تعیین می کنیم.
رئیس مجلس هم می گوید؛ رفتار آمریکایی ها را رصد می کنیم و به موقع پاسخ می دهیم.
البته وی تأکید کرده است که پاسخ آمریکایی ها و صهیونیست ها
را می دهیم.
اما پاسخ هر قدر به تأخیر بیفتد موضوع «از کجا آغاز کنیم؟» هم منتفی می شود. این انتفاء موضوع برای کشور خسارت بار است.
آمریکایی ها از برجام 1 و2 و 3 خلع سلاح جمهوری اسلامی ایران را دنبال می کنند، تا به راحتی بتوانند تیر خلاص را به ملت ایران شلیک کنند.
اکنون میلیون ها جوان در خطوط تماس ما در جبهه های دشمن منتظر فرمان هستند. این پاسخ باید هر چه زودتر تدارک شود. این پاسخ می تواند صورت مسئله تعامل سازنده جهان را از حالت تئوریک خارج و تصویری عملی و واقعی به آن دهد.
ظریف در شورای روابط خارجی آمریکا این سوال را برای آمریکایی ها
مطرح کرد که؛ «ملت ما با بدعهدی آمریکا در برجام، سوال
می کنند نتیجه تعامل با جهان - بخوانید اشرار جهانی - چه شد؟» پاسخ روشن است؛ هیچ دولت عاقلی با یک مشت احمق که به حماقت خود اعتراف دارند تعامل نمی کند.
راه حل اختلاف روشن است. همان رفتاری که آنها با ما دارند باید با محاسبه دقیق مقابله به مثل شود. دست ایران در تنگههرمز، باب المندب و خطوط تماس با سرزمین های اشغالی بسته نیست و این چیزی است که باید هر چه زودتر در ارتباط با پاسخ سوال «از کجا آغاز کنیم؟» شکل عملی به خود گیرد.
محمدکاظم انبارلویی