تقی آزاد ارمکی اظهار داشت: اصولگرایی و اصلاحطلبی در ایران یک پدیده ماندگار تاریخی است. ولی اصولگرایی ماندگارتر است به خاطر اینکه به عموم جامعه و نهادهای سنتی ایران وصل است، اصلاحطلبی از محیطهای سنتی مانند مسجد و زیارتگاهها فاصله دارد؛ اصولگرایی چون احساس ماندگاری میکند، بحرانها و گرفتاریهایش هم بیشتر است، ولی اصلاحطلبی چون بیرون از این جرگه است باید مدام به دنبال مخاطب برود و مخاطب جدید کسب کند.
وی میافزاید: بیشتر تصور این است که جمعیت کثیر خارج از این دو جرگه باید میل به اصلاحطلبان داشته باشند تا اصولگرایان ولی شرایط اقتصادی- اجتماعی به گونهای رقم میخورد که نیروی بیرون افتاده از این دو فضا، یعنی جوانان یا سنتیها و مردمی که در این دو عرصه نیستند میباید میل به اصلاحطلبان داشته باشند، ولی گاهی میل به اصولگرایان پیدا میکنند به دلیل اینکه اصلاحطلبان خوب عمل نمیکنند یا دچار بحران میشوند. کماکان که در جریان انتخاب احمدینژاد به عنوان رئیس دولت نهم این اتفاق افتاد و جمعی از مردم از هاشمی رفسنجانی و مصطفی معین عبور کردند، به تعبیری از نماینده اصلاحطلبان و اعتدالیون عبور کردند و به نماینده اصولگراها رأی دادند.
وی افزود: ضرورت ورود به یک اصولگرایی و اصلاحطلبی جدید وجود دارد، جامعه طلب میکند، ولی بعضاً اصلاحطلبان و اصولگرایان پیر اجازه چنین پوستاندازی را نمیدهند.
آینده ایران این است که ما یک صورتبندی جدیدی خصوصاً در 3 تا 4 سال آتی خواهیم داشت. نزدیک انتخابات در پیش یعنی 1400 تقریباً با یک پوستاندازی از اصولگراها بیشتر و اصلاحطلبان کمتر رو به رو خواهیم بود به همین دلیل آینده سیاسی ایران میتواند به دست اصولگراها بیفتد چون اصولگراها امکان پوستاندازی بیشتری پیدا کردند تا اصلاحطلبان. برخی اصلاحطلبان به قدرت رسیده فکر میکنند که نباید اجازه پوستاندازی دهند، ولی از میان اصولگرایی ضعیف یک نیروی جدیدی از آنها دارد بیرون میآید. من فکر میکنم که در آینده شاید میل به اصولگرایی در عرصه انتخابات بیشتر شود.
با وضعیت فعلی باید از حضور یک دولت اصلاحطلب بعدی ناامید بود! حتی اگر نیروی جدیدی از اصلاحطلبان به صحنه بیاید، با وضعیتی که امروز شاهد آن هستیم از اینکه دولت آینده نیز اصلاحطلب باشد، باید ناامید بود؛ چون جامعه معتقد است با اینکه اختیارات به دست تو بود اما نتوانستی از عهده بسیاری از مشکلات بربیایید.