به گزارش افکارنیوز، هنگامی که نجفی شهردار بود، تهران در بلاتکلیفی مطلق به سر می برد چرا که عملا کاری انجام نمی گرفت و هفت و ماه و نیم به همین منوال گذشت تا اینکه استعفا داد و حالا اعضای شورا مانده اند بر سر چند راهی که چه کنند و چه کسی را انتخاب کنند تا از این انتخاب نفع سیاسی ببرند.
واقعیت این است که شورای پنجم شهر را معطل باقی گذاشته و هنوز مشخص نیست که چه کسی قرار است جایگزین نجفی شود، اگرچه گمانه زنی های بسیاری صورت گرفته و از میان همه گزینه ها احتمال انتخاب محسن هاشمی قوی تر به نظر می رسد اما ظاهرا سیاسی کاری ها روند انتخاب را دشوارتر کرده است.
در حال حاضر میان احزاب مختلف اصلاح طلب شور و مشورت صورت گرفته و از قرار معلوم هر کدام از احزاب بر روی یک گزینه پافشاری کرده اند اما اختلاف میان اتحاد ملت و کارگزاران سازندگی بسیار بیشتر از سایر احزاب است و به تازگی علی شکوری راد، دبیرکل حزب اتحاد ملت گفته است: «ما از رفتن نجفی نگران بودیم اما کارگزاران استقبال کرد». شاید اگر بحث میثاق نامه مطرح نبود، هاشمی همان اول به عنوان شهردار پایتخت انتخاب می شد و کارگزاران آسوده خاطر می شدند.
این بار به نظر می رسد، کارگزارانی ها عزم خود را برای انتخاب محسن هاشمی جزم کرده اند و نمی خواهند از مواضع خود کوتاه بیایند زیرا هاشمی گفته است، جهانگیری از موافقان حضور من در شهرداری تهران است و درمقابل محمدرضا عارف سرسختانه با این تصمیم مقابله کرده و صراحتا مدعی شده است: «ما «میثاقنامه» را گرفتیم برای اینکه اجرا شود و انتظارمان از تمام اعضای شورای شهر در تمام شهرستانها این است که به امضا و میثاقشان احترام بگذارند و این خواهش و دغدغه ما است».
اما فارغ از این جار و جنجال ها، گزینه های دیگری هم هستند که نامشان در لیست گمانه زنی ها مطرح است. حتی محمدرضا عارف هم یکی از همین گزینه هاست که مطابق اظهارات خودش تاکنون با او مذاکره ای صورت نگرفته است.
البته علی اعطاء، سخنگوی شورای شهر تهران هم نام گزینه های احتمالی شهرداری را مطرح و گفته است: «اعضای شورا 28 نفر از کاندیداهای خود را در لیست اولیه انتخاب کرده که قرار است از میان آنها هفت گزینه نهایی انتخاب شود که این افراد شامل افشانی، علی اوسط هاشمی، انصاری لاری، مرتضی بانک، بیطرف، پنجه فولادگران، تبادار، ترک نژاد، تقی زاده، تندگویان، محمود حجتی، سید محمود حسینی، حقانی، حناچی، خواجه نصیر، مصطفی سلیمی، عارف، فرشید گلزاری، حسینی مکارم، مهرعلیزاده، مقیمی، مناف هاشمی، حجت اله میرزایی، سید جعفر موسوی، رضا ویسه، مرعشی ، واعظ مهدوی و محسن هاشمی به عنوان کاندیدا هستند البته عارف و محسن هاشمی درخواست کرده بودند که نامشان در میان کاندیداها نباشد».
بی تردید اغلب کسانی که نامشان در این لیست آمده، دارای تجربه و تخصص لازم برای اداره امور شهر تهران نیستند و یا سابقه خوبی نداشته و دارای توانمندی خاصی نیستند. به نظر می رسد مطرح کردن گزینه های متعدد و اغلب ناتوان در اداره شهر حکایت از تشدید اختلافات جریان اصلاح طلب دارد. جریانی که حالا همه می دانند اختلاف نظرهایشان عمیق است و سیاست را بر اداره امور شهر مقدم می دارند.
در این وضعیت زمزمه های موافق و مخالف بسیاری درباره شهردار شدن یا نشدن محسن هاشمی به گوش می رسد.
سالاری، عضو شورای شهر گفته است: «هاشمی همواره به نظرات اعضای شورا احترام گذاشته است، بنابراین برای اعضا انسجام شورا بسیار اهمیت دارد و حضور آقای هاشمی در حفظ انسجام شورا بسیار موثر است»
حسن رسولی، عضو کمیسیون برنامهریزی شورای شهر هم عنوان کرده است: «ما مصمم به حفظ انسجام شورا هستیم. برخورد آقای هاشمی بزرگمنشانه و نزدیک به سیره مرحوم آیتالله هاشمی است».
این مخالفت ها برای حضور هاشمی در شهرداری تهران در شرایطی صورت می گیرد که خود او گفته است:« اگر با دوستان شورا به این تصمیم برسیم تنها توقع و انتظارم حمایت کامل دولت و سایر دستگاههای مؤثر نظام از شهرداری برای حل معضلات بزرگ شهر است و در هیچگونه استفاده تبلیغاتی و سیاسی از این مسئولیت ورود نمیکنم چه رسد به کاندیداتوری ریاست جمهوری».
این سخنان از راغب بودن رییس شورای شهر برای حضور در این سمت حکایت دارد و البته همان طور که از گفته های رییس شورای شهر تهران برمی آید، شورا و شهردار بعدی هم به دنبال فعالیت های سیاسی و حرکت در این مسیر هستند و حداقل باتوجه به گفته های محسن هاشمی می توان این گونه برداشت کرد که کرسی مدیریت شهری، جولانگاهی برای مباحث سیاسی و برنامه ریزی به منظور دست یابی به کرسی ریاست جمهوری در سال 1400 است و بی تردید اصلاح طلبان به دنبال دست یابی به قدرت هستند و روحیه خدمت ندارند. این موضوع را می شود در روند انتخاب شهردارو سردرگمی نسبت به کرسی مدیریت شهری فهمید.