سیدجعفر تشکری هاشمی حدود ۱۱ سال معاونت حمل و نقل ترافیک شهرداری تهران و مسئولیت سازمان ترافیک پایتخت را بر عهد داشت و نزدیک به یک سال هم معاون منابع انسانی شهرداری تهران بود. او معتقد است که کیفیت زندگی مردم یعنی توسعه مترو، یعنی بهبود شبکه معابر و فضای سبز، بهبود مراکز فرهنگی شهر و همچنین تفرج گاهها. تشکری هاشمی میگوید که مردم مدیریت کسانی را که حرف زیاد زده و عمل نداشتند را تجربه کرده اند و بالعکس برخی از افراد را از جمله شهرداری قبلی، آقای دکتر قالیباف را مردم به کارو تلاش و تعهد و مسئولیت پذیری و اعتماد به قول هایش میشناختند و هنوز هم میشناسند و اینها شاخصه مهمی است که امید است مدیران جدید بتوانند با اینها کار را پیش ببرند.
جناب آقای تشکری هاشمی لطفا راجع به فعالیتهایی که در این سالها در شهرداری تهران و در این حوزه انجام داده اید، صحبت کنید.
من توفیق داشتم حدود یازده سال در معاونت حمل و نقل و ترافیک شهرداری تهران و سازمان ترافیک شهرداری فعالیت کنم. با توجه به اینکه تا پیش از این هم در مباحث مربوط به راهنمایی و رانندگی فعالیت میکردم، شناخت اجمالی و شناخت کلی از وضعیت شهر را داشتم؛ بنابراین ما در محورهای مختلفی فعالیتهایی را برای شهر تهران با نگاه شهر انسان محور یعنی شهری که به جای اینکه خودرو اصل و محور باشد حرکت راحت و ایمن شهروندان محور اصلی باشد را قرار دادیم. مثلا توسعه حمل و نقل عمومی با محوریت سامانههای ریلی یا بحث متروی تهران که ما بایستی شهر تهران را به لحاظ خطوط مترو کامل میکردیم. همین طور مردم از ما انتظار داشتند شبکه اتوبوس رانی توسعه پیدا کند و در شان آنها قرار بگیرد. از طرفی حرکت به سمت شهر الکترونیک، شهر هوشمند و همین طور به سمت خدمات الکترونیک برای پایتخت نشینان را در دستور کار قرار دادیم.
نگاهمان این بود که به تولید کننده داخلی تکیه کنیم
همان طور که مستحضرید، مترو در سالهای قبل از مدیریت دکتر قالیباف یک روند کندی داشت. به عنوان مثال از ١٨ سال قبل از شروع دوره ایشان که مترو شروع به کار کرده بود، تنها در داخل شهر ۳۴ کیلومتر تونل شهری و ۴۵ کیلومتر هم مترو رو زمینى داشتیم. این خطوط برای شهر بزرگی مثل تهران که حدود ۷۰۰ کیلومتر مربع وسعت دارد عدد ناچیزی بود؛ طبق طرح جامع ترافیک تهران ما باید ۸ خط داخل شهری، ۴ خط مکمل یا خطوط تغذیه کننده میداشتیم که در شروع به کار ما تنها بخشهایی از خطوط ١ و ٢ و ٥ ساخته شده بودند و همینها هم ناتمام بود و باید تکمیل میشد. از این جا بود که دکتر قالیباف دستور داد همه امکانات بسیج شود برای اینکه بتوانیم متروها را ساخته و راه اندازی کنیم. ما بایستی هم تونل میساختیم هم ایستگاه و هم واگن وتجهیزات جابه جایی مسافر را تامین میکردیم. همچنین باید تجهیزات ثابتی را تدارک میدیدیم که در ایستگاهها و در پایانهها نصب میشد. از طرفی رویکرد ما این بود که به تولید کننده داخلی تکیه کنیم و از استعداد فنی کشور بهره ببریم؛ و پس از ۱۱ سال خروجی کارمان ۲۲۰ کیلومتر مترو در دست بهره بردارى بود و البته حدود ٨٠ کیلومتر دیگری که ساخته شد و البته به مرحله بهره بردارى نرسید.
خط ۷ متروی تهران هم تکمیل شد، اما به دلیل اینکه کمبود ناوگان داشتیم در بازههای زمانی محدودى کار میکرد، اما متاسفانه تیم جدیدی که آمدند این خط را به بهانه اینکه بایستی تجهیزات کامل تری داشته باشد، تعطیل کردند. البته ما مخالف کاملتر شدن نیستیم. اما این رویه تاریخی در مترو بوده. همه کسانی که در این ۳۰ سال از مترو تهران استفاده کرده باشند دیده اند که در تمام سالها با حداقل امکانات ایستگاهها راه اندازی میشد و مردم از آن بهره میبردند وبه تدریج تجهیزات لازم تکمیل میشد؛ و این کاری نبود که مخاطره برای جان مردم داشته باشد و خطری آنها را تهدید کند! مثلا در ایستگاهی پله برقی نبود، بنابراین افرادی که توانایی جسمی داشتند از آن ایستگاه استفاده میکردند و کسانی هم که توانایی جسمی نداشتند صبر میکردند تا پله برقیها و آسانسورها نصب شود ولی خط و ایستگاه با این دلایل تعطیل نمیشد.
به نظر من در زمینه ساخت و توسعه خطوط و ایستگاههاى مترو کار بی نظیرى انجام شد و البته به موازات کارهاى عمرانى، کارخانه واگن سازی مترو نیز راه اندازی شد با توان ساخت حدود ۶۰ درصد اجزاى واگنها در داخل کشور و قطعا اگر این صنعت حمایت شود، امکان این را دارد که سهم داخلی را بیشتر کرده و از آن به عنوان تولید کاملاً ایرانی بهره برد.
مدیران دولتی توسعه خطوط متروی ورامین را از شهرداری گرفتند و آن را تعطیل کردند!
همچنین با توجه به مصوبه دولت دهم برای توسعه خطوط حومه تهران نیز تلاش کردیم به عنوان مثال خط ورامین را در دستور کار قرار دهیم که البته بخش زیادی از زیرساختها انجام شده بود. اما متاسفانه با اصرار برخی از مدیران دولتی این کار را از شهرداری تهران گرفتند، ولی بعد تعطیل شد؛ و متاسفانه مردم ورامین و گرمسار که قرار بود از این خطها استفاده کنند بی بهره شدند.
موضوع بعدی در حوزه اتوبوسرانی بود که از نیازهای ضروری مردم بود. ما یک نظام اتوبوس رانی سنتی قدیمی داشتیم؛ که چندان مورد اقبال مردم نبود. چه به لحاظ کیفیت خطوط، ایستگاهها، خدمات دهی، یکی از آن موضوعاتی که باز با خواست شهردار قالیباف؛ روی آن کار شد و بعد از مطالعه مفصلى که انجام شد و مطالعات تطبیقى کشورهایی که در این موضوع کار کرده بودند، نسبت به بومی سازی آن اقدام کردیم محصول این کار علمى چیزی به نام اتوبوسهای تند رو یا بی آرتی بود، چیزی که شما شاهد هستید مردم چطور از آن استقبال کردند و امروز یک جزء ضرورى شهر شده است و دیدید که با راه اندازی این خطوط چقدر اقبال به سمت حمل و نقل عمومی افزایش پیدا کرد و دسترسیها راحتتر شد.
تصادفات سطح شهر تهران با نصب دوربینهای کنترل سرعت ۶۰ درصد کاهش یافت
در بحث هوشمند سازی شهر، دوربینهای نظارت تصویری تقریبا در همه بزرگراهها و معابر اصلى شهری نصب شدند و هزاران دستگاه دوربین امروز، آمد و شد شهر را به تصویر میکشد. علاوه بر این دوربینهای کنترل سرعت در شهر نصب شد و همین هم که توانستیم سرعت را در تهران کنترل کنیم آمار کشته شدگان تصادفات سطح شهر تهران حدود ۶۰ درصد نسبت به قبل از این موضوع کاهش پیدا کردو این اتفاق بسیار خوبی برای شهر تهران بود که ما بتوانیم با نصب دوربین با سرعتی که مردم در بزرگراههای مختلف مجاز هستند حرکت کنند و این آرامش را به شهر تهران منتقل کنیم.
با شهردار شدن آقای محمدعلی نجفی شاهد این بودیم که کاری برای توسعه حمل و نقل عمومی انجام نشد و این در حالی است که خط ۷ مترو نیز تعطیل شد. به نظر شما چقدر از پیشرفتی که داشتیم عقب افتادهایم؟!
باید بگوییم نه تنها خیلی از مسیر پیشین خود عقب افتاده ایم، بلکه این تاخیرها وتعلل ها، صدمات بزرگی را به شهر تحمیل کرده است. شما وقتی کارخانهای یا کارگاهى را میخواهید راه اندازی کنید، برای راه اندازی زمان میبرد، هزینه مضاعف میطلبد، تا این چرخ به حرکت دربیاید. اما وقتی چرخ آن حرکت کرد دیگر رو به پیشرفت خواهید. امروز با تعطیل شدن پروژه هاى شهری باید هزینههای بیشترى صورت گیرد تا به همان شتاب سابق برسد. شهرداری تهران با تلاشهایی که در دوره آقای قالیباف انجام داد و همه بخشهای عمرانی، فرهنگی، بخشهای ترافیکی و خدماتى در حال کار و پیشرفت بودند. شما توقفی در هیچ بخشی نمیدید. گاهی همکاران من گلایه میکردند که ما از تاب و توان افتادیم و توان انقدر دویدن در شهر را نداریم؛ بنابراین نه تنها در طول روز، حتی شب تا صبح پروژههای ما در حال فعالیت بودند. مثلا مترو تهران را به خاطر بیاورید. این مترو سه شیفت کار میکرد. بیش از بیست هزار نفر فقط در مترو در زیرزمین در حال کار بودند برای اینکه بتوانند آن را به سرعت و به موقع تکمیل کنند. در بحث اتوبوسرانی و عمرانی نیز به همین شکل فعالیت میکردند. تا جایی که هر گوشه شهر را میدیدید بزرگراهی یا تونلی در دست ساخت بود. پلها و تقاطعهای غیر هم سطح در حال ساخت بودند.
در این دوره سرعت انجام پروژههای شهری به صفر رسیده است!
اصلیترین تفاوت در دوره آقای نجفی با دوره شهرداری پیشین او، سرعت انجام پروژهها در آن موقع با سرعت این مقطع بوده و وقتی سرعت کار صفر میشود، دیگر مقایسه معنا پیدا نمیکند. چون متاسفانه تقریبا همه پروژههای کلان شهر تهران تعطیل شد.
مردم و شهروندانی که ما را میشناسند وقتی ما را در خیابان میبینند، یا زنگ میزنند که چر این پروژه تعطیل شد؟ میگویند که ۹ ماه است در محلهمان حتی یک کارگر هم ندیدیم که پاکت سیمان را جا به جا کند! بنابراین نه تنها ۹ ماه را از دست دادیم، بلکه این ۹ ماه هم چرخی که به حرکت درآمده بود متوقف شد؛ و بدتر اینکه انرژیای که برای حرکت دوباره لازم است بسیار برای شهر تهران پرهزینه است. شما تصور کنید وقتی کار تعطیل شد با دلار حدود ۳ هزار و خردهای به صرفهتر بود یا زمانی که دلار به بیش از ۵ هزار تومان رسیده؟!
در دوره شهرداری آقای قالیباف خیلی پروژههای بزرگ و مهمی در شهر انجام شد. حالا برخی گله میکنند که شهر بدهکار شد. به نظر من اینکه مدیری آنقدر اعتبار داشته باشد که بتواند وام بگیرد و یا پیمانکاران به سبب اعتبار او کار انجام دهند و به تدریج مطالبات خود را بگیرند این نقطه قوت اوست. شما اگر به سوپر مارکت محله تان هم بروید میبینید به. اندازه نقدینگی جیبش خرید نمیکند بلکه به اندازه اعتبارش خرید میکنه نمیآید به همان اندازه که پول در جیب دارد خرید کند. شما میدانید که مجلس شوراى اسلامى در سالهای قبل مصوب کرد که شهرداری تهران از صندوق توسعه ملی ٢ میلیارد دلار تسهیلات ارزى بگیرد یا از اوراق قرضه استفاده کند. زمانی هم که ما کار را در شهردارى شروع کردیم اقساط وام هاى سالهای قبل را میدادیم، این یک مسئله خیلی عادی است که متاسفانه عدهای هم در اصل آن غلو کردند و هم در مبلغ آن که چند برابر عدد واقعی مطرح شده. خوب است بدانید از اولین تصمیمات دور جدید مدیریت شهری استفاده از فاینانس و اوراق قرضه بود. گرفتن وام و بدهی براى مدیران قبلى بد است ولی براى مدیران جدید خوب؟
خسارتهایی که پایتخت با توقف پروژههای عمرانی متحمل شد/ شهر به حالت تعطیلی درآمده است
در واقع با توقف پروژههای عمرانی شهری سه خسارت وارد شده است. یک، تاخیر در ساخت پروژههایی که در حال انجام بودند، هزینه فرصت، دو، هزینههای مجددی که برای راه اندازی همین پروژههای تعطیل شده تحمیل میشود؛ مگر میشود شما کارگاهی را تعطیل کنید، ماشین آلات را بخوابانید، امکانات بیرون بروند و یا متوقف شوند بعد با یک کلید یک مرتبه همه چیز روشن شود؟ نه! این بار مالی دارد؛ شما فرض کنید یک واگن قیمتش ۱ میلیون دلار بوده، آن موقع ۱ میلیون دلار الان هم ۱ میلیون دلار. قیمت جهانی که فرقی نکرده است. منتهی آن موقع یک میلیون دلار را با دلار ۳۵۰۰ تومان خرید میکردید و امروز با دلار ۵ هزار و هفتصد تومانی خرید میکنید؛ و مهمتر از همه اینکه، حقوق مردم در این تعطیل شدن ضایع شده است. پس میبینید که خسارتها زیاد بوده و شهر به حالت تعطیلی درآمده برای مردم تهران و برای پایتختی که قرار بوده سمبل توسعه، پیشرفت، عدالت و کیفیت زندگی مردم باشد تعطیل کردنش به نظر من خسارت غیرقابل جبرانی داشته و امیدوارم با اتفاقاتی که در شهر تهران رخ داده مدیران جدید فضا و کار سیاسی یک طرفه را کنار بگذارند و بدانند صیانت از اراى مردم با کار و تلاش شبانه روزى و خدمت صادقانه برای ارتقاء کیفیت زندگى مردم محقق میشود.
کیفیت زندگی مردم یعنی توسعه مترو، یعنی بهبود شبکه معابر، یعنی بهبود فضای سبز، بهبود تفرج گاهها، بهبود مراکز فرهنگی شهر و اگر شهر بخواهد با حرف درمانی اداره شود من فکر میکنم مردم زیاد تجربه کرده اند کسانی را که حرف زیاد زده و عمل نداشتند و امروز جز یک خاطره بد چیزی از آنها باقی نمانده و بالعکس برخی از افراد را از جمله شهرداری قبلی، آقای دکتر قالیباف را مردم به کارو تلاش و تعهد و مسئولیت پذیری و اعتماد به قول هایش میشناختند. هنوز هم میشناسند و به نظرم اینها شاخصه مهمی است که امیدوارم مدیران جدید با اینها کار را جلو ببرند.
گران شدن طرح ترفیک و کم شدن سهمیهها را چطور ارزیابی میکنید؟
من تا چندى پیش تصورم براین بود که دوستان صرفاً شیوه ثبت نام و یا سهمیه بندی و ضوابط ورود به طرح را تغییر داده اند، اما در تعیین نرخ و تعرفهها یک مسئله بود، که به نظر من هنوز هم دیر نشده، شورای شهر تهران باید برای اقشار خاص، مانند یک معلول یا یک جانباز عزیزی که برای درمان به بیمارستان میرود تسهیلات مناسب حمایتی تدارک ببینند. منصفانه نیست که این عزیزان بغیر از آلام بیمارى دل نگرانى دیگرى داشته باشند.
نتیجه گران شدن مجوز طرح ترافیک؛ افزایش بیکاری و گرانیهای سرسام آور کرایههای حمل و نقل مردم است
از طرفی کسی که شغلش در محدوده ترافیک است مثل رانندگان آژانس ها، ممکن است گران کردن طرح ترافیک باعث شود که به کارشان لطمه وارد شود و اگر ما کسب و کار را از اینها بگیریم در سالی که آقا فرمودند: باید از اشتغال حمایت صورت بگیرد و با توجه به اینکه در تهران چیزی حدود-٢٠- ۱۵ هزار رانندگان در آژانسها کار میکنند و تاکسیهای آنلاین هم به آنها اضافه شده است، نتیجه آن افزایش بیکاری و گرانیهای سرسام آور کرایههای حمل و نقل مردم است.
صحبتی را از قول عضو شورای شهر تهران در شبکه ۵ شنیدم که گفتند ما برای رسیدن به درآمد پایدار با توجه به آلودگی هوا این تعرفهها را تعریف کردیم. به نظرم اینها با هم قابل جمع شدن نیست. اگر موضوع آلودگی هوا است، آلودگی هوا با افزایش عوارض ترافیک حل نمیشود و منطق قوی ندارد. در گذشته هم این مجوزها داده میشد و طبق مصوبه شهر شورای شهر تهران ۱۰۰ درصد این درآمد صرف بهبود جریان ترافیک شهر و توسعه حمل و نقل عمومی میشد. پس اگر مردم پولی هم میدادند صرفا در جایگاه خودش بود. الان هم این دیدگاه اشکال ندارد. اما اگر افزایش غیر متعارف و به عبارتى بیش از افزایش هاى متداول در سبد هزینه هاى خانوار باشد و قیمت را بالا ببرند که به جای سایر درآمدهای شهرداری باشد فکر میکنم فشار مضاعف روی مردم باشد. در تصمیماتمان باید آستانههای تحملش را هم بشناسیم. شما فرض کنید خودکاری در دستتان است فشاری به آن بیاورید تا حدی تحمل میکند، اما اگر بیش از حد باشد، قابل تحمل نبوده و ممکن است بشکند و ما نباید بگذاریم به این حد فشار به جامعه برسد. الان مشکل اشتغال در جامعه داریم. مشکل درآمد داریم. امیدوارم در مورد تعرفهها به خصوص گروههای حمایتی تجدید نظر کنند.
با توجه به اینکه مدتی معاون منابع انسانی شهرداری تهران بودید، نظرتان راجع به تعدیل نیروی بسیاری از کارکنان شهرداری تهران چیست؟ آیا این مسئله به شهرداری آسیب نمیزند؟ بالاخره افراد قبلی سابقه و تجربه داشتند.
متاسفانه یک دروغ بزرگی گفته شد که هر چند بارها ما هم توضیح دادیم. اما چون یک دروغی گفته میشود و در ذهن مینشیند، باید دهها بار مطلب را بگوییم تا از ذهنها پاک شود. اینکه گفته شد که شهرداری تهران درماههای پایانی فعالیتش و در پایان سال، ۱۳ هزار نفر را استخدام کرده است از ریشه کذب و فاقد واقعیت بود. آنچه که اتفاق افتاد بر اساس مجوزی که ما در سال ۹۴ از سازمان ادارى استخدامى کشور گرفته بودیم ۵ هزار نفر از پرسنلی که سالها سابقه کار در شهرداری را داشتند به شرط برگزاری آزمون و کسب نمره آزمون و در صورت تایید صلاحیتهای جسمانی و در صورت تایید شرایط گزینش و شرایط تحصیلی حداقل فوق دیپلم، حداقل سه سال سابقه کار از زمان آزمون، میتوانستند به صورت ثابت آزمایشى تغییر وضعیت داده شوند. از پرسنل قدیم ما کسانی را داشتیم که بیست و چند سال سابقه کار در شهرداری تهران داشتند، ولی هنوز استخدام نشده بودند؛ بنابراین با تایید سازمان استخدامی کشور مجوز داده شد؛ و البته به سایر شهردارى هاى کشور هم مجوز تبدیل وضعیت براى پنجاه هزار نفر صادر گردید. در نهایت در سال ۹۵ آزمون برگزار شد و از همان پرسنلی که کار میکردند ۵ هزار نفر توانستند تبدیل وضعیت شوند وبه نیروی رسمی آزمایشی تبدیل شوند. از طرفی تعداد زیادی پیمانکار نیروی انسانی در شهرداری داشتیم. بعضی از شرکتها حقوق به موقع به پرسنل نمیدادند. برخی شرکتها در پرداخت حق بیمه مشکل داشتند. بعضیها این نیروها را خیلی راحت بیرون میکردند و به جای آن کسان دیگری را میآوردند و این پرسنل همیشه احساس ناامنی میکردند و با مجوزی که گرفته شد همه اینها در یک شرکت تجمیع شدند. یعنی به جای ۱۲ شرکت و ۱۲ مدل برخورد با افراد، آنها در یک شرکت با هم جمع شدند. در نتیجه همه این اقدامات به دروغ گفته شد که ۱۳ هزار نفر استخدام شدند. اما این را نگفتند که تمام اینها از گذشته کار میکردند و قرارداد در طول سالها داشتند؛ که متاسفانه اطلاعات غلطی بود که به جامعه داده شد با این هدف که سیاه نمایی کنند و طعم خوش خدمت ١٢ ساله شهردار جهادى تهران را به کام مردم تلخ کنند.
اینکه شهر حتی چهار روز بعد از بارش برف درگیر باشد، بسیار غیرمنطقی است
همانطور که شاهد بودید اگر زمانی برفی میآمد از لحظه اولیه بارش برف پرسنل در کوچه و خیابان و در بزرگراه بودند تلاش میکردند تا مردم برایشان مشکلی پیش نیاید. از درختان و فضاى سبز محافظت میکردندممکن است در دقایق اولیه بارش یک اتفاقی پیش باید، اما تا سه چهار روز بعد از بارش هنوز درگیر باشند، بسیار غیرمنطقی است. اتفاقی که در دوره مدیریت شهری آقای نجفی افتاد.
آنطور که گفته مى شود قرار است حدود ٢٠٠٠ نفر قراردادهایشان را تمدید نکنند. اگر این موضوع صحت داشته باشد، این دوهزار نفر، حقوق مزایا، باز خرید، بیمه درمانی و ... را حساب کنیم، این دوهزار نفر در سال میشود ۱۰۰ میلیارد تومان در مقابل ۱۷ هزار میلیارد تومان بودجه شهرداری تهران چقدر تعیین کننده است؟ یک چیز حدود شش دهم درصد این در سر جمع بودجه شهرداری تاثیر میگذارد؟. یعنی آنقدر شهرداری کارهایش پیچیده و دقیق و میلیمتری است که ٦ دهم درصد صرفه جویی برایش اینقدر مهم شده؟ آنهم در سالی که سال اشتغال است. به نظرم نیاز به تجدید نظر دارد.
دوستان تیم شهرداری جدید تصورشان بر این بود که دولت به آنها کمک خواهد کرد
در حالی که در دوره پیشین مدیریت شهری تهران میگفتیم که یک مقداری چالشهایی بین شهرداری و دولت وجود داشت، موفقیتهای شهرداری تهران خیلی باب طبع دوستان نبود، بنابراین حمایت و کمکی نمیکردند. اما دوستان تیم شهرداری جدید تصورشان بر این بود که دولت به آنها کمک خواهد کرد، مطالبات شهرداری تهران را خواهد داد. من بارها از زبان دوستان شهرداری شنیده بودم که حالا ما، چون یکپارچه هستیم، دولت و شهرداری از یک جنس هستند، پس دغدغهها رفع شد و مطالبات را میگیرند و ۱۵ الی ۱۶ هزار میلیارد طلب شهرداری را خواهند گرفت.
اخیرا از زبان همین مدیران جدید شنیدیم که از حمایتهای دولت و پرداخت آن چیزی که حق مردم یک شهر است، ناامید شده اند؛ بنابراین اگر شما میبینید که پروژههای فعال در زمان شهرداری پیشین، چند ماه است که متوقف شده، نشان میدهد که در دوره قبل آقای دکتر قالیباف واقعا تلاش میکردند تا منابع تامین شود، به همان نسبت هم این گردش مالى اتفاق میافتاد و پیمانکارها با دلگرمی پروژهها را جلو میبردند. الان پیمانکاران میگویند شما که میگویید پول که نداریم، پروژهها را هم حمایت نمیکنید به چه اعتباری کار کنیم؟
حضرت آقا فرمودند که نجات مشکلات کشور در گرو تفکر جهادی در مدیران و مدیریت کشور است. اگر این تفکر جاری شود به خصوص در شهرداری تهران من فکر کنم هیچ چیزی از ظرفیتهای گذشته شهر کم نشده و دوستان میتوانند به اعتماد همین پرسنلی که گاهی اوقات گفته میشود زیادی و مازاد هستند، پروژههای بزرگ و کارهای ملی را انجام دهند.
شهر تهران با نگرش سیاسی قابل اداره کردن نیست
خطاب به شورای شهر برای انتخاب شهردار جدید توصیهای ندارید؟
شهر تهران با نگرش سیاسی قابل اداره کردن نیست. هر چقدر هم چهرهای که برای شهر میخواهد بیاید به لحاظ سیاسی شناخته شده باشد مشکلی از مشکلات شهر کم نمیکند. مشکل شهر توسط کسانی حل میشود که قلبشان برای مردم بتپد. وجودشان را وقف مردم کرده باشند. با تمام توان و شبانه روزی برای حل مشکلات مردم بدوند و به کار اجرایی اهمیت دهند. شهر یعنی زباله جمع کردن، یعنی کوچه پس کوچه شستن، یعنی چمن آب دادن و البته کارهای بزرگتر مثل توسعه خطوط مترو، بزرگراهها و.. کسی که تصورش این باشد که پشت میز هم میشود شهر را اداره کرد و به قول عضو محترم شورا که گفته بودند قرار نیست شهردار مثل شهردار قبلی صبح زود از خانه بیرون بیاید و تا پاسی از شب کار کند به نظر من قرار هم نیست که شهر با تنبلی و افراد ناتوان و یا با افرادی که کشش و ظرفیت کار اجرایی، عملیاتی و دویدن را ندارند، اداره شود. به طور حتم شهر آدمهای پرتوانی رامیخواهد؛ بنابراین اگر نگاه سیاسی کنار گذاشته شود بررسی شود که چه کسانی برای خدمت به مردم لایقتر هستند تا مدیریت جهادی را در خدمت به مردم احیا کنند، آن وقت است که شهرداری با همان قوت گذشته کار خود را ادامه خواهد داد و این انتظار نه فقط بنده که خادم کوچکی در شهر بودم، بلکه تمام پایتخت نشینان، چنین انتظاری را از مدیران فعلی شهر دارند که امیدوارم محقق شود.
شهرداری برای تهران انتخاب شود که برای مردم خوب بدود و خوب کار کند
من خاطرم هست در دوره آقای قالیباف هیچ زمان گرایشهای سیاسی و تعلقات حزبى مبنای به کارگیری افراد نبود و افراد بر اساس توانمندی هایشان به کار گرفته میشدند. هر کس توانمندتر و شایستهتر دارای صلاحیت بیشتر برای کار کردن و امیدواریم این دوستان هم این کار را کنند. در بین اصلاح طلبان هم آدمهایی هستند که توان کار دارند، امیدوارم لااقل آنها را شناسایی کنند و کسانی را بیاورند که در شهر برای مردم خوب بدوند و خوب کار کنند.