متن یادداشت سلیمینمین به شرح زیر است:
با هماهنگ شدن کشورهای شاخص جهان سرمایهداری ذیل فرماندهی یک عنصر نامتعادل، فرضیه افرادی که میکوشیدند ترامپ را صرفاً حاصل عوامگرایی(پوپولیسم) قلمداد سازند و نه خروجی یک نظام سیاسی کهنه کار،کاملاً رنگ باخت. ضمن این که امکان بودن دستیابی نژادپرستی لجام گسیخته به مسند ریاست جمهوری خارج از چارچوبها و ساختارها یک بحث است، اما واگذاری رهبری جهان سرمایه داری در اقدامی نظامی و در حمایت از صهیونیستها به وی، قطعاً انتخاب مهمتری به حساب میآید.
حمله موشکی آمریکا، انگلیس و فرانسه به سوریه به بهانه استفاده این کشور از سلاح شیمیایی حتی قبل از اعلام موضع مرجعی چون سازمان ملل در مورد این ادعا ، واقعیتهای تلخ فراوانی را یک بار دیگر در پیش روی جامعه جهانی قرار داد؛ از جمله:
1-غرب دیگر پردهپوشی را کنارگذاشته است و آشکارا از تروریستهای گسیل داشته به عراق و سوریه حمایت میکند و مانع ریشه کنی آنان میشود.
2-نظام بین الملل و ساختارهای جهانی هیچ گونه جایگاهی نزد سردمداران سرمایهداری جهانی ندارند و مسئولان این سازمانهای بینالمللی نیز هیچ گونه وظیفهای در برابر جنایات جبهه طرفداران صهیونیزم برای خود قائل نیستند.
3- ساختارهای بین الملل صرفاً ابزاری برای تحت فشار قرار دادن کشورهای کوچک هستند و کشورهای غربی میتوانند بدون رعایت مقررات بینالمللی، حتی جایگاه شورای امنیت(که خود اعضای تعیینکننده آنند) اتهامی را علیه حاکمیت قانونی ملتی طرح کنند و سپس خود در مقام قضاوت برآیند و در نهایت جنایت کارانه، به مجازات آن ملت مبادرت ورزند.
4-عمده نا امنیها و کشتارها در جهان توسط جبهه حامیان صهیونیسم به صورت نیابتی دنبال میشود و هر زمان عوامل میدانی آنها بر اثر مقاومت ملتها به مخاطره میافتند با اقداماتی ضربتی از غلبه یأس و نا امیدی بر آنان ممانعت به عمل میآید.
5-واژه "تروریسم"بیش از هر زمانی تمسخر آمیز شده است. در دهه شصت سازمان مجاهدین خلق به صورت نیابتی به ترور گسترده در ایران پرداخت تا انقلاب ملتی قیام کرده در برابر سلطه صهیونیسم را زمینگیر کند، اما زمانی که موقعیت این تروریستها به مخاطره افتاد آغوش فرانسه به روی آنان گشوده و به منظور جلوگیری از فروپاشی، این سازمان مخوف، تبدیل به گل سرسبد ابزارهای فشار آمریکا و اسرائیل علیه ایران شد.
داعش نیز در آخرین شکست هفته گذشتهاش خود با یأسی شکننده مواجه گردید و پدیده بازگشت نیروهایش به کشورهای زادگاهشان تهدیدی جدی برای موجودیت گروهی شد که مثلث آمریکا، اسرائیل و عربستان برای ایجادش سرمایهگذاری کرده بود.
بر این اساس آمریکا و انگلیس و فرانسه با علم به این که حمله موشکی به سوریه قادر نخواهد بود تأثیر کلانی بر معادلات منطقه بگذارد با زیر پا گذاشتن قوانین بین المللی و حتی داخلی خود دست به جنایتی زدند تا صرفاً به جنایتکارانی که نیابتاً اهداف آنان را دنبال کردهاند روحیه بخشند و مانع از فروپاشی تشکیلاتشان شوند. این بدان معنی است که جهان سرمایهداری در آینده در صورت مشاهده فروپاشی اسرائیل میتواند بسیار عریانتر چهره اصلی خود را آشکار سازد.
این نگرانی است که همه آزادگان جهان میبایست برای آن تمهیدی بیندیشند. همین ائتلاف زمانی که صدام متجاوز را در آستانه شکست در برابر مقاومت ملت ایران یافت او را مجهز به پیشرفته ترین تجهیزات از جمله سلاحهای مخوف شیمیایی کرد. این جنایتکار نیز که به نیابت غرب و شیوخ منطقه جنگ را بر ایران تحمیل کرده بود، از ابزارهای کشتار جمعی اهدایی علیه مقاومت ملت خود بهویژه در کردستان عراق و ایران بسیار بهره برد اما نه تنها مورد اعتراض مجامع بین المللی واقع نشد بلکه در کارتلهای رسانهای از وی قهرمانی ساختند که شایسته هر نوع یاری بود.
وجود چنین پروندهای از عملکرد حامیان صهیونیستها و تکرار رفتارهای جنایتکارانه صرفاً وضعیت مخاطرهآمیز آنان را عرضه میدارد و الا موشکباران از راه دور هرگز مشکل گشای نژادپرستان و سلطه طلبان نخواهد بود. امروز ادعاهای برتری نژادی بیش از گذشته از سوی ملتها مذموم و غیر قابل تحمل است و دستگاه تصمیم ساز آمریکا با روی کار آوردن نژادپرستی گستاخ که از بروز دادن این تمایلات شوم ابایی ندارد نمیتواند ذائقه ملتها را تغییر دهد، بنابراین مقاومت در برابر پایگاه نژادپرستی یعنی اسرائیل تا نابودی آن پیش خواهد رفت، کما این که دیگر میوه جهان سر مایهداری یعنی" آپارتاید" به همین روال نابود شد.