شاکی به افسر تحقیق گفت: من و بقیه اعضای خانواده عصر 4 فروردین برای شرکت در جشن عروسی به خانه یکی از اقوام رفتیم اما شب که به خانه بازگشتیم، با صحنه عجیبی روبهرو شدیم. وسایل خانه به هم ریخته بود و از خواهرم خبری نبود. زمانی که در حال جستوجو در اتاقها بودیم، متوجه شدیم مقداری از پولهای موجود در خانه همراه مدارک هویتی خواهرم و گوشی تلفن همراه او نیز ناپدید شده است.
شاکی ادامه داد: نمیدانستیم چه بلایی سر او آمده است. برای یافتن خواهرم به خانه اقوام، دوستان و حتی همسایهها رفتیم تا ردی از او پیدا کنیم که بی نتیجه بود. سرانجام فردی غریبه از طریق تلفن کارتی با خانهمان تماس گرفت و اعلام کرد خواهرم را ربوده و با خودش برده و این سزای خانوادهای است که نمیگذارند دخترشان، خودش مرد زندگیاش را انتخاب کند.
با تشکیل پرونده قضایی تحقیقات پلیسی برای یافتن تماس گیرنده مرموز و یافتن دختر جوان ادامه داشت تا اینکه چند روز بعد از این ماجرا ماموران به سرنخهایی دست یافتند که نشان میداد تلفن کارتی مربوط به یکی از محلههای شهر کرج بوده و علاوه برآن چند روز قبل از ناپدید شدن مرموز دخترجوان با مردی در محله مهرویلای کرج با او تماس گرفته بود. همین سرنخ کافی بود که روند رسیدگی به پرونده وارد مرحله جدیدی شود.
این در حالی بود که سه برادر دختر ناپدید شده زمانی که متوجه ماجرا شدند بیآنکه پلیس را در جریان قرار دهند دست به کارآگاه بازی عجیبی زدند. آنها از شهر مشهد برای یافتن این مرد به مهرویلای کرج آمدند.
آنها دو روز در اطراف خانه وی کشیک دادند تا اینکه روز سوم با یافتن این مرد که سرایدار ساختمانی بود، او را به زور و تهدید داخل خودرویشان انداختند و به یکی از محلههای تهران آوردند. آنها مرد افغان را چند ساعتی بازجویی کردند و کتکش زدند اما زمانی که نتوانستند اطلاعاتی از خواهرشان بهدست بیاورند وی را به اداره آگاهی تهران آورده و تحویل دادند.
مرد جوان در جریان تحقیقات به افسر تحقیق گفت: من دو سال است که همراه همسرم در خانهای در محله مهرویلای کرج بهعنوان سرایدار کار میکنیم و این سه مرد را نمیشناسم. آنها به زورکتکم زدند و با خود به اداره پلیس آوردند. من خواهر آنها را ندیدهام اما میدانم او با یکی از دوستان من به نام غلام که کارگر ساختمانی بود، از یک سال پیش در تلگرام دوست شده و با هم در ارتباط بودند.
وی افزود: آنها تصمیم به ازدواج گرفته بودند اما خانواده آن دختر مخالف این ازدواج بودند و حتی او را تهدید کرده بودند در صورت ازدواج او با غلام، بلایی سر هردوی آنها میآورند. گمان میکنم آنها این آدم ربایی ساختگی را راه انداختهاند تا بتوانند با هم ازدواج کنند.
با اطلاعاتی که او در اختیار پلیس قرار داد روند رسیدگی به پرونده وارد مرحله جدیدی شد. پلیس در جستوجوی دختر جوان و مرد مورد علاقه اوست تا به این آدم ربایی ساختگی پایان دهد.