باید بدین واقعیت تلختر اعتراف کنیم که برخی مسئولان دولتی، حمایت از کالای ایرانی را در ایده و عمل، سیاست درستی نمیدانند. مستند این مدعا بیش از آنکه برآمده از نقلقول دولتیها باشد، نتیجه عمل آنها در 5 سال گذشته است. عدم تخصیص یارانه بخش تولید، افزایش سرسامآور واردات و شاید مهمتر از همه، تفکرات محوری تیم اقتصادی دولت، مشخصا ضدتولید ملی و موافق باز کردن دریچههای واردات به سوی کالای غیرایرانی بوده است. سیاستگذاران اقتصادی دولت کنونی، همان افرادی هستند که پیش از این پای نسخههای بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول را به اقتصاد ایران باز کردهاند. بانک جهانی هم حرف پنهان و پوشیدهای نمیزند. آنها میگویند برای آنکه اقتصادتان رونق بگیرد، دروازههایتان را رو به واردات ما باز کنید!
ما برای حمایت از کالای ایرانی، باید پیش از هر چیز، تکلیف خود را با آیات دروغین اقتصاد لیبرال مشخص کنیم و بدانیم مروجان اصلی «سیاست درهای باز» هر کدام سابقهای 100 تا 250 ساله در سیاستهای حمایتگرایی و درهای بسته داشتهاند و تنها زمانی دنده معکوس زدند که با اطمینان از کیفیت ممتاز کالای داخلی خود، تنها و تنها، به دنبال تسخیر بازارهای غیربومی و سودآوری بیشتر بودند! «فردریک لیست» اقتصاددان مشهور آلمانی، به حق انگلیسیها را پایهگذار این دروغ تاریخی بزرگ میداند و مینویسد: «هر ملتی که از طریق اعمال محدودیتها و اتخاذ سیاستهای حمایتی، قدرت صنعتی و کشتیرانی، خود را به درجهای از توسعه رسانده باشد که هیچ ملت دیگری نتواند با او رقابت آزاد کند، نمیتواند خردمندانهتر از این عمل کند که نردبانها را برای رقبایش واژگون و ملل دیگر را درباره منافع تجارت آزاد موعظه کرده و در این باره که پیش از این مسیر خطا میرفته و اکنون برای نخستینبار حقیقت را کشف کرده، داد سخن سر دهد!»
اینجا اما کسانی به همین فریب انگلیسی سخت ایمان دارند، چنانکه ابوموسی به نسخه عمروعاص برای حل مسایل ایمان داشت! بر این اساس، دولت پیش از آنکه امسال به فکر ایجاد یک میلیون شغلی باشد که پارسال همین موقعها آن را در جریان انتخابات مسخره میکرد(!) ابتدا باید با جلوگیری از واردات کالاهای دارای مشابه داخلی، دومینوی تعطیلی کارخانهها و کارگاههای ایرانی را متوقف کرده، از بین رفتن شغلهای موجود را پایان دهد.
برخورد سفت و محکم با قاچاق سرسامآور کالا، مسئله دیگری است که اهمیتش از آمارسازی و جدی شدن شوخیهای(!) یک سال قبل و زمان انتخابات احتمالا میتواند مهمتر باشد. واقعیت این است که سپردن بازار ایران به خارجیها، چیزی جز یک سیاست قاجاری نیست.
پیش زمینه از زمین بلند شدن تولیدکننده ایرانی، بیش از هر چیز، کافر شدن دولتمردان و مشاوران آنها به نسخههای عمروعاصهاست. کسی که در هر شرایطی «رقابت» برایش «اصل مقدس» معنا شود و اقتصاد بازار را علم ازلی و ابدی غیرقابل خدشه تصور کند. معتقد به رشد کیفیت محصول داخلی - بخوانید نابودی تولید داخلی! - در رقابت با سیل واردات در تمام محصولات است و تولیدکننده ایرانی را به جنگ نابرابر با کسانی میبرد که دههها، نفت این سرزمین را در کنار معادن، نفت، کشاورزی و حتی نیروی انسانی آفریقا، آمریکای جنوبی، مرکزی و آسیا بلعیدهاند.