حجم عظیم شبکههای سیما در مناسباتهایی همچون نوروز نیاز به تولیدات سریالی با تنوع داستانی و گستردگی مضامین دارند. به همین دلیل شبکههای مختلف به مناسبت ایام نوروز، در رقابتی سمبلیک، در تهیه و تدارک یک سریال تولیدی ۱۳ الی ۱۵ قسمتی هستند. اما نخستین پرسش مهم این است که سریالهای تولید شده در چهار شبکه سیما، شبکههای یک، دو، سه و پنج، دارای فیلمنامههای مدونی هستند یا بنا به اعتماد و سابقه تهیه کننده با اتکا به یک طرح چند صفحهای، موفق به اخذ تایید برای ساخت میشوند. در این مجال سازو کار تولید سریال، محل بحث و ابهامات رفع نشدهای است.
به این ابهامات در چند سال اخیر هیچگاه پاسخ معینی داده نشده و بنا به یک روش قدیمی، عمده سریالهای نوروزی با یک طرح کلی مصوب میشوند و جزئیات فیلمنامه مورد ارزیابی قرار نمیگیرد. این روش را میتوان با روش سریال سازی در سایر کشورها ارزیابی کرد که فیلمنامه قسمت نخست مورد تایید قرار میگیرد و پس از تایید اولیه، مجموعه ساخته میشود. مرحله دوم نظارت به روش ساخت بستگی دارد. پس از ارزیابی و تایید قسمت نخست مجموعه نمایشی ساخته میشود و ناظران پس از آنکه قسمت نخست با عنوان pilot را تماشا کردند، رای به ساخت ادامه سریال میدهند. سریالسازی به بودجه بیشتری از فیلم سینمایی نیاز دارد به همین دلیل ساخت مجموعه نمایشی بودجه بیشتری میطلبد. متاسفانه روش سریالسازی در کشورمان معکوس سایر کشورهاست و تهیهکننده بنا به اعتماد یکسویه اقدام به تولید سریالهای چند قسمتی میکند بدون آنکه امر نظارت در پروسه ساخت تاثیری داشته باشد.
اگر با همین پیش فرض سریال «تعطیلات رویایی» به کارگردانی علیرضا امینی فیلمساز سرشناس سینما و تلویزیون، به تهیه کنندگی مجید اوجی را تحلیل کنیم، این سریال با ارزیابی قسمت نخست از مردودیهای، آثار مناسبتی نوروز محسوب میشود. سریال «تعطیلات رویایی» از مشکلات عدیده ماهیتی برخودار است و فیلمنامه اثر هیچ شباهتی به سریال ندارد. نباید از این زاویه به مسئله تولید سریال نگاه کنیم که چون در نوروز ۱۳۹۷، سریال موفق پایتخت پخش میشود سایر شبکهها اگر سریال متوسط و ضعیفی تولید کردند دیگر نیازی نیست که بقیه سریالهای سیما حداقل در عیار سریال پایتخت باشند. با تولید به فضای رقابتی کنونی سیما، برای جلب نظر مخاطب میطلبد که سایر شبکههای هم ارز تولیداتی تراز با مجموعه پایتخت عرضه کنند.
اما در ارزیابی این سریال باید به این مسئله اشاره کرد که تهیه کننده سریال کارنامه نسبتا موفقی در تولید سریال تلویزیونی ندارد. سریالهایی نظیر بی قرار، باغ سرهنگ، راز پنهان، ما فرشته نیستیم، شبهای روشن، از ضعیفترین آثار این تهیهکننده سیما محسوب میشود و بررسی و ارزیابی تحلیلی سریال «تعطیلات رویایی» این گواه را تایید میکند.
سریال تعطیلات رویایی روایت مدون و مشخصی ندارد، در واقع فیلمنامهای ندارد. با همین استدال میتوان ادعا کرد به نظر میرسد سازنندگان، کارناوالی شادی با شخصیتهایی که ضریب هوشی فوقالعاده پایینی دارند، ساختهاند و سریال تعطیلات رویایی نمایشی بسیار ضعیف و نازل از این کارناوال شادی است.
روایت سریال درباره دو خانواده فتوحی، رستم (محمدرضا شریفی) و رحیم (محمود عزیزی) است که در سیاحتی نوروزی به کیش همراه با خانوادههایشان، با یکدیگر همسفر میشوند. خانواده رستم قبل از این سفر اصرار دارند به پاریس سفر کنند و رحیم برای هر دو خانواده در کیش هتل رزو کرده است و رستم هم تمایل دارد، در ایام عید در کنار برادرش باشد. نقطه عطف نخست نمایشی سریال بحث بر سر رفتن یا نرفتن به کیش است. در واقع از دل کشمکشهای شخصی اعضای خانواده، که اجرای فوق العاده ضعیفی دارند، گل بانو (افسانه بایگان) همسر رستم اصرار به سفر پاریس دارد. اما از دل این کشمکشهای سطحی ماجرا خلق نمیشود و در اثر سطحنگری در خلق شخصیت، مخاطب با تیپهای کلیشهای مواجه است که بدون هیچ اتکای دراماتیکی قصد بسط و گسترش روایت را دارند. به همین دلیل حتی طنازی فوق العاده علی اوجی و ارتش یک تنه علی صادقی در بامزه بودن به لودگی ثقیلی منجر میشود.
هر دو خانواده تصمیم میگیرند به صورت زمینی از شیراز به کیش بروند و چالش رفتن به کیش را نمیتوان ماجرایی را برای بسط روایت برشمرد، حتی در سفر زمینی آنها به کیش عطفهای داستانی وجود ندارد. وقتی به کیش میرسند با یک لغو رزرو سادهانگارانه هتل مواجه میشویم و خانواده فتوحی در کنار دریا، در چادرهای بزرگ خانوادگی مستقر میشوند. آنها روز نخست استقرار تصمیم دارند به دلیل عدم نداشتن مکان مناسب به شیراز باز گردند، اما در اثر یک چرخش ناگهانی در کیش ماندگار میشوند. نکته مهمی که گل درشت بودن سریال را درنداشتن هویت، هویدا میکند، تداوم تیپهایی است که قدرت تصمیمگیری ندارد و نمیتوانند در ماجراهای مرتبط دخالتی داشته باشند و تبدیل به شخصیت هم نمیشوند.
نیمی از سریال با عدم کنشگری هویتمند تیپها(نه شخصیتها) و عدم اتکا به ماجرا محوری پیش میرود و در نهایت یک تصادف ساختگی به ابهام روایت تبدیل میشود. از سوی دیگر راز نهفتهای که در داستان سریال افشا میشود شخصیت مرموزی به نام مرجان (لاله اسکندری) است که این خانواده را تعقیب میکند و در برخوردی با رحیم ادعا میکند وکیل قضایی است و میخواهد رازی را با آنان در میان بگذارد. راز سریال که بخشی از کش و قوسهای داستانی است، میتواند سریال از رخوت و بی روایتی نجات دهد؛ اما این راز بزرگ چیست؟
مرجان در برخورد با رحیم ادعا میکند دختر برادر اوست. او ادعا میکند دختر رستم (محمدرضا شریفی) است، ماحصل رابطه نامزدی کوتاه مدت رستم با مادر او شهلا تهرانی. در واقع سریال زیر خط کلیشه است. فقر داستانی و استفاده از محمدرضا شریفی به عنوان کاراکتری همیشه دارای دو همسر، دستمایه همان روایت تکراری مردی دارای چند همسر است که شریفینیا مثل همیشه آنرا بازی میکند.
سریال «تعطیلات رویایی» حداقلهای لازم برای سرگرمیسازی دارا نیست و تماشای چنین سریالی که فاقد قصه مدون است، بازهم مخاطب را به یک نتیجه همیشگی میرساند که شبکه دوم سیما، شبکهای است که همواره سریالهای درجه چندم مخاطب گریز تولید میکند و عدم تسلط بر ارزیابی و تحلیل فیلمنامه و استفاده از تهیهکنندگان خلاق با فیلمنامهنویسان چیره دست منجر به تولید آثاری میشوند که کمترین مخاطب را دارند و این مسئله در شبکه کلیشهای دوم سیما، به معضلی همیشگی تبدیل شده است و بازهم باید منتظر سریالهای دست چندم در این شبکه باشیم.