سریال «هیئت مدیره»، سریال نوروزی شبکه 5 سریال مسئلهداری است. استفاده از عنوان مسئلهدار در مورد این سریال، دلایل خاص خودش را دارد. ساخته نمایشی مازیار میری در مقایسه با سریال دیوار به دیوار سامان مقدم و تعطیلات رویایی علیرضا امینی مسئلهدارتر است و این مسئلهدار بودن به معنای دغدغهمندی واقعگرای اجتماعی و جذاب بودن است.
بر اساس الگوهای نمایشی رایج در آثار نمایشی سیما، اغلب آثار بیمسئلهاند و دغدغهمند نیستند. عمده سریالهای یکی دو سال اخیر، به نوعی بی مسئلگی دچارند و چنان سرگرمیسازی و استفاده از الگوهای نمایشی تکراری مسئلهاشان شده که فراموش میکنند دغدغهمندی واقعگرایانه در محتوای ممتاز، مسئله نخست سریال سازی در کل جهان است. طبیعی است که با چنین توصیفاتی که به عنوان استدلال مطرح خواهد شد به چگونگی این مسئلهدار بودن اشاره خواهیم کرد.
اما کارگردان این سریال ستاره ردیف اول مجموعههای نمایشی سیما محسوب میشود. میری را اگر مستقل از آثار سینماییاش قضاوت کنیم، فیلمساز مسئلهداری است. شاید مخالفتهایی بنیادینی در نگرش سینمایی میری برای مجادله وجود داشته باشد اما به یقین مازیار میری دو سریال بسیار موفق با عنوان «گاو صندوق» و «گاهی به پشت سرنگاه کن» را در تلویزیون ساخته است که تکرار اولی تقریبا با وضع موجود و روال کنونی سیما، تقریبا غیر ممکن است. به جرات میتوان گفت که افشین هاشمی یکی از اکتهای فراموش نشدنی خود را در سریال گاو صندوق میری ارائه کرد و مثلث امیر عربی، مازیار میری و افشین هاشمی، از ستارههای سریال 30 قسمتی گاو صندوق محسوب میشوند.
اما میری مسیری را در سینما پیش گرفت که به فیلم کاملا ناموفق سارا و آیدا منجر شد. با دست فرمان تازه میری انتظار میرفت که تکرار موفقیت سریال گاوصندوق غیر ممکن باشد. اما سریال «هیئت مدیره» از همان قسمت نخست با توجه به ساختار حاکم در سیما اثبات کرد، دربهای خلاقیت را اگر هر نوع نگرشی مسدود کند باز هم برای درخشیدن فرصتهای تازهای محیاست. البته باید به این موضوع هم اشاره کرد، زوایه نگاه متعالی مجموعه شبکه 5 در گسترده شدن دامنه تکرار موفقیتها کم تاثیر نخواهد بود.
در هیاهوی سریال پایتخت مجموعه «هئیت مدیره» نادیده گرفته شد، اما آخرین ساخته تلویزیونی میری با توفیق متفاوتی خودش را به مخاطبان رسانه ملی تحمیل کرد. سریال «هئیت مدیره» دو ستاره پشت دوربین (میری و علی خودسیانی) دارد و چند ستاره را در مقابل دوربین معرفی میکند. بازیگران این سریال بیتردید چند سر و گردن از پرسوناژهای کلیشهای خلق شده در سیما سرآمدترند و جالب اینجاست که برخی از این کلیشهها را خود بازیگران سریال در آثار قبلی خود ساختهاند. مثلا در این سریال مریم امیر جلالی ، همان بازی عصبی و پر تنش توام با فریاد خود را به جا و متینتر اجرا میکند.
در تحلیل و ارزیابی حضور بازیگران در این سریال باید چند مسئله را در نظر داشت که احسان کرمی مجری مغرور و معروف سیما که در عرصه تئاتر و بازیگری فعالیت تدریجی و آرامی را پشت سر میگذارد با حضورش در سریال هئیت مدیره از مرحله اثبات عبور میکند. کرمی اجراهای مسلطی را به مخاطبانش در سیما ارائه کرده و در سریال هیئت مدیره بسیار خلاقانهتر است و تمام تلاش خود را بکار میبنند تا مثل اجراهایش، اداره سریال را بر عهده گیرد. کرمی بسیار مسلط نقش مجید را در این سریال ایفا میکند به گونهای که مخاطب تصور میکند او مثل عرصه اجرا میخواهد تسلط خود را به تماشاگر تحمیل کند و موفق به این امر هم میشود. حدیث میرامینی در نقش میترا کلیشه همواره غلط زنان خانهدار را به سخره میگیرد و اکت متفاوتی را در چهارچوبهای کلیشهای تلویزیون به مخاطبانش ارائه میدهد.
بازیگران فرعی سریال، از الیکاعبدالرزاقی، کمند امیر سلیمانی، فرید سجادی حسینی در نقش آقای صفری و مخصوصا امیررضا دلاوری شکل متفاوتی را از نقش مکمل بودن در سریال ارائه میدهند. یکی از آسیبهای اصلی در سریالهای تلویزیونی این است که نویسنده مجموعه، به هیچ وجه تلاشی برای خلق کامل نقشهای مکمل نمیکند تا بازیگران آنرا به صورت کامل و در قالب یک شخصیت ارائه دهند. به صورت معمول و مرسوم، نقشهای مکمل هر سریالی را عمدتا بازیگران به صورت تیپ ارائه میدهند اما در اتفاقی که نخستین تجربه متعالی شبکه 5 در سال 1397 است، با سریالی روبرو هستیم که در عین محدودیت داستانی بسیار گیرا و جذاب است و وقت مخاطب را با اطوارهای بازیگرانش در قالب قصههای عاشقانه کلیشهای و نمونههای تکراری به سیاق فیلمهای بالیوودی تلف نمیکند.
بحث مهمتر درباره مازیار میری است. هر فیلمساز تخصص خاصی را در حوزه های مختلف نمایشی پیدا میکند ، مازیار میری با اینکه فیلمساز بسیار متوسطی است اما سریال سازی بسیار با استعدادی است. وقتی فیلمسازی همچون او در مدیوم سیما به صورت کاربلدانه میتواند نمایشهای عامه پسند مردمی بسازد چرا وقت خود را با فیلمهای شبه انتلکتوئل تلخ تلف میکند. نکته مهم این است که بسیاری از اهالی سینما برای کسب درآمد و کاسبی سریال میسازنند، اما با دیدن قسمتهای بشدت متنوع این سریال میتوان دریافت آقای کارگردان با وسواس خاصی این سریال را ساخته و اگر قضاوت واقعگرایانهای درباره این سریال داشته باشیم میتوانیم موفقیت خیره کننده سریال هیات مدیره را با سریال خانه سبز مقایسه کنیم.
اما تفاوت این سریال با نمونههای مشابه این است که نوعی واقعگرایی تلخ اجتماعی را توام با آموزههای اخلاقی پندآموز، آنهم نه با روشهای کسل کننده مرسوم سیما میتوانیم به وضوح در این سریال ببینیم. میری کارگردان درامهای تلخی است و تجربه آنچنانی در حوزه کمدی ندارد اما سریال هئیت مدیره اثبات میکند که میری برخلاف اینکه سعی میکند انگارههای نمایشی تلخی را در کام مخاطبان سینما بریزد، در خلق لحظات شیرین خاصی با موضوع برخوردهای انسانی اجتماعی (کاملا به روز شده) به شکل غریزی تسلط دارد.
وقتی مسئله کمدی پیش میآید، فیلمسازان عمدتا از به هجو کشیدن واقعیت امتناع میکنند، سریال هئیت مدیره در واقع هجو موقعیتهای بسیار واقعی و مردمی است که به دلیل خط قرمزهای گل درشت سیما، عمدتا راهی به سریالهای تلویزیونی پیدا نمیکنند. نقطه قوت سریال هیات مدیره هم این است که پرسوناژهایش را به صورت تخت و گل درشت به مخاطبش تحمیل نمیکند و همه شخصیتها به شکل حیرتانگیزی خاکستری و باورپذیرند. در واقع فنی که میری در سینما به خوبی از پس آن برآمده و در فیلمهای تلخ خود به نمایش گذاشته، تجلی شیرین و دوست داشتنی در سریال هئیت مدیره دارد. با وجود آنکه فضای رسانهای کنونی بشدت تحت تاثیر سریال پایتخت است اما سریال هئیت مدیره به صورت آرام مخاطبان خودش را پیدا میکند و احتمالا در بازپخش از شبکه آی فیلم تماشاگر بیشتری خواهد داشت.