به نظر میرسد ادعای ایجاد سالانه 500 هزار شغل در کشور بدون در نظر گرفتن آمار بیکاری، بیکار شدن کارگران، افزایش میزان تقاضای کار، تورم و مولفههای مهم دیگری مطرح میشود.
در بهمن سال گذشته، رئیس سازمان برنامه و بودجه با تاکید بر اینکه براساس برنامهریزیهای انجام شده 950 هزار فرصت شغلی در برنامه ششم توسعه در دستور کار قرار دارد، وعده داد که نرخ بیکاری تکرقمی میشود. البته وعدههای محمدباقر نوبخت نهتنها محقق نشد، بلکه پاییز امسال با اظهار نگرانی از کاهش اشتغال جوانان در مناطق روستایی اعلام کرد که در حال حاضر، هر خانه سه بیکار دارد.
اگرچه مشخص نیست که محاسبه میزان اشتغالزایی در کشور با کدام معیار سنجیده میشود و آیا اعلام این اعداد و ارقام براساس معیار یک ساعت کار در هفته تعیین شده یا شاخص دیگری، اما به هرحال آنچه ظاهر جامعه نشان میدهد، روزبهروز بر میزان فارغالتحصیلان بیکار افزوده میشود. بر این تعداد باید تعطیلی کارگاههای تولیدی و صنعتی کوچک و بزرگ و بیکاری تعداد قابلتوجه کارگران را نیز افزود.
حسینعلی حاجیدلیگانی، عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس در واکنش به اظهارات رئیسجمهور گفت: «ما در این حوزه با آمارهای متناقض روبهرو هستیم و این آمار هم غلط است. در هیچ زمانی به اندازه مقطع کنونی نرخ اشتغال پایین و نرخ بیکاری بالا نبوده است و ما با لشکر بیکاران روبهرو هستیم. معلوم نیست این عدد را از کجا میآورند؟»! اکبر امینیمهر، اقتصاددان در رابطه با حسن روحانی درباره ایجاد دو میلیون شغل خالص در مدت چهار سال گفت: «باید دید تعریف جناب رئیسجمهور از شاغل چیست. طبق مرکز آمار که یک ساعت در هفته را کار میداند شاید بتوان این تعداد را درست دانست، ولی با توجه به آنچه در ذهن من است کسی شاغل است که بتواند نیازهای متعارف و معمولی یک خانواده متوسط را تامین کند. طبق این تعریف شواهد نشان میدهد که این مقدار شغل ایجاد نشده است.»
وی تصریح کرد: «کاش دولتمردان آمار دقیقتری ارائه میدادند تا معلوم شود این تعداد در کدام بخش استخدام شدهاند. در بخشهای دولتی که جذبی صورت نگرفته است. بخش خصوصی نیز نشان از جذب وسیع نیرو ندارد. حدود 70 درصد شهرکها تعطیل هستند و مابقی نیز با همه ظرفیت خود کار نمیکنند. تولید در کشور فعال نیست.»