حسامالدین آشنا (رئیس مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری) در یادداشتی نوشت: «جایگاه ریاست روسای جمهور قاعدتا بنابه نص قانون اساسی خود را شخص دوم کشور میداند و انتظار دارند مانند دو دوره اولیه مسئولیت مجمع برعهده ریاستجمهور بماند تا محوریت قوه مجریه در سیاستهای اجرایی تثبیت شود و از برآمدن یک شبه قوه جلوگیری شود. آنها وقتی با عنوان حقوقی خود در مجمعی قانونی شرکت میکنند نمیتوانند ریاست فرد دیگری را بر آن بپذیرند؛ به خصوص آنکه مجمع تصویب سیاستهای کلان را در دستور قرار داد و خود را هم ناظر بر اجرای آن میدانست. این تعارض در طول 20 سال ریاست آقای هاشمی بر مجمع همچنان لاینحل باقی ماند و اگرچه روسای جمهور بنابر تکلیف یا با ملاحظه احترام ایشان گاه در جلسات مجمع شرکت میکردند، اما در عمل دولتها اغلب سیاستهای مصوب مجمع را نه چندان راهگشا تلقی میکردند و نه چندان به آن سیاستها ملتزم بودهاند. اگرچه شخصیت حقیقی آقای هاشمی معمولا این تعارض و ضعف را میپوشاند، ولی احساس صوری بودن و جدی گرفته نشدن مصوبات مجمع از گلایههای همیشگی ایشان از دولتها بود.»
برپایه گزارش «فردا»، اما پرسشی که در این میان آقای آشنا به آن نپرداخته است این است که چطور روسای جمهور قبل از روحانی توانستند ریاست آیتالله هاشمی که رئیسجمهور هم نبود را بپذیرند؟ مشکل از جایگاه ریاستجمهوری است که نمیتواند ریاست فرد دیگری بر مجمع را بپذیرد یا مشکل از کسانی است که تحمل ندارند حتی یک جا نفر دوم باشند؟
با استدلال آقای آشنا لابد باید مجلس و قوه قضائیه را هم به رئیسجمهور سپرد و این دستگاهها را زیرمجموعه روابط عمومی دولت برد! این درحالی است که مجمع تشخیص مصلحت نظام، هویتی مستقل از 3 قوه دارد. طبق قانون اساسی، وظایف مجمع «ارائه مشاوره به رهبری در تعیین سیاستهای کلی نظام، پیشنهاد چگونگی حل معضلات نظام به رهبری که ازطریق عادی قابل حل نیست، تشخیص مصلحت در موارد اختلاف مجلس و شورای نگهبان، مشاوره در اموری که رهبری ارجاع میدهد»، میباشد که نوعا اموری فرادولتی و فراقوهای است. اظهارات تلویحی مشاور رئیسجمهور مبنی بر اینکه دولت چندان مایل نیست به سیاستهای کلی نظام ملتزم باشد، نوعی قانونشکنی و میل بر خودکامگی است. آقای آشنا توضیح نداده چه گلی بر سر دولت و امور اجرایی در 4 سال گذشته زدهاند که توقع دارند مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز زیر بلیت آنها برود؟ این سوال به ویژه از آن جهت مهم است که رئیسجمهور عملا جلسات شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای عالی مجازی را به حاشیه و وضعیت نیمهتعطیلی کشانده و عملا این شوراها را از مسئولیت نظارتی و سیاستگذارانه بازداشته است.
این نکته نیز گفتنی است که مرحوم هاشمی رفسنجانی به عنوان متحد و حامی نزدیک روحانی، از وضعیت حضور وی در جلسات و زمان کافی نگذاشتن برای مدیریت دولت و حل مشکلات اجرایی گلهمند بود.