مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران، طی یادداشتی با اشاره به شرایط کنونی کشور، نوشت: زمان آن رسیده باشد که عواقب شوم توسل به راههای سهل الوصول تخریب یکدیگر در قالب رقابتهای سیاسی معیوب را دریابیم.
متن این یادداشت به شرح زیر است:
باسمه تعالی
کار مدیران هر صبحگاه با مطالعه پوشهای آغاز میشود که ظاهراً با هدف آگاهسازی آنان (البته به صورت فشرده) از روند امور سیاسی کشور توسط مشاوران تهیه میشود. عمده حجم این محصول فرهنگی به روز کننده!! را بریده یا خلاصه انتقادات اصولی یا غیراصولی نیروهای طیف رقیب تشکیل میدهد. به این ترتیب امور از آغازین ساعات فعالیت برای تصمیمسازیهای مهم ملی و پی گیری پروژههای کلانی که موانعش بهصورت روزانه باید برطرف شوند، جهتی دیگر مییابند. بدان معنی که بخش اعظم ذهن مدیران ارشد معطوف به چگونه خنثیسازی حملات رقیب در هر روز میشود. در این چارچوب هرچه رقابتها از دایره منافع جامعه دورتر شود، انحراف از تمرکز حول مسائل اساسی مردم جدیتر خواهد شد. طبعا ًچنین شرایطی بهترین فرصت را برای نیروهای سست بنیاد و باری به هر جهت فراهم میسازد؛ افرادی که شاید در دامن زدن به اختلافات خود بینقش نباشند.
زیرا مطلوبترین شرایط برای سوءاستفادههای اقتصادی و تا مرز وطنفروشی برای منافع شخصی پیشرفتن، همین غبارآلود بودن فضای سیاسی است. شاید مروری بر دو رخداد ما را بیش از پیش به تأمل وادارد؛ یکی مخالفت عدهای با تولید بنزین در مراکز پتروشیمی کشور تا جایی که توانستند در ابتدای دولت یازدهم با این ادعا که این بنزین یکی از عوامل عمده آلودهسازی هواست، تولیدش را متوقف و مجدداً مسیر واردات را هموار سازند.
اکنون بعد از نزدیک به پنج سال از دولت آقای روحانی سازمان استاندارد اعلام میکند کیفیت بنزین تولید شده در پتروشیمیها مطلوب بوده و بنزینهای وارداتی حتی استاندارد "یورو 2" را هم نداشتهاند. رخداد دوم، در اینروزها دستگیری عدهای است که در پوشش محیط زیست در خدمت بیگانه بودهاند.این دو رخداد علیالقاعده میبایست دلسوزان این دیار را به این فکر وادارد که نزاعهای غیر منطقی سیاسی به چه میزان توانسته منافع ملی را به خطر اندازد. افرادی در پوشش نظر کارشناسی دستاورد ارزنده متخصصین سختکوش کشور را که توانسته بودند با اقدامی در خور طرح تحریم بنزین علیه کشور را خنثی کنند به حاشیه راندند، اما امروز مراکز قانونی ذیربط از سودمند بودن تولید بنزین در مراکز پتروشیمی سخن میگویند. آیا اینگونه منفعل ساختن دلسوزان کشور به سهولت قابل جبران است.
شاید برخی صرفاً بر زیانهای اقتصادی آن متمرکز شوند، اما مأیوسسازی جوانان مبتکر ضربهای غیرقابل جبران بر کشور وارد میسازد. همچنین نزاعهای سیاسی، میدانی باز برای کسانی ایجاد میکند که به وادی "جهان وطنی" درغلتیدهاند و در خدمت کدخدای دهکده جهانی درآمدهاند. امروز به جای آنکه از این رخدادها عبرت بگیریم و درصدد مسدودسازی مسیرهایی برآییم که در آن عدهای تحت پوشش کارشناس، منافع ملت را هدف گرفتهاند همچنان بر طبل تشدید اختلافات میکوبیم.کشف شبکه جاسوسی که تحت لوای محیط زیست در خدمت بیگانه بودهاند نه تنها نمیبایست دستمایه حملات یک طیف به طیف سیاسی دیگر شود بلکه میبایست آنان را به تغییر رفتار و رفع سیاست ورزی معیوب سوق دهد.
این که رئیس این شبکه جاسوسی ظاهراً به عنوان یک فعال اجتماعی هوادار محیط زیست از رئیس سابق این سازمان جایزه گرفته است نباید دستمایه تشدید رقابتهای مخرب شود، مگر این که دستگاههای امنیتی به جز ضعف مدیریتی ارتباطات دیگری را کشف کنند. اگر قرار باشد با اتکا به ضعف مدیریت مدیری را زیر سئوال بریم، آیا منصفانه خواهد بود که به دلیل استاد یک دانشگاه خاص بودن رئیس این شبکه جاسوسی، آن مرکز آموزش عالی را نیز زیر سؤال ببریم؟! به نظر میرسد زمان آن رسیده باشد که عواقب شوم توسل به راههای سهلالوصول تخریب یکدیگر در قالب رقابتهای سیاسی معیوب را دریابیم.