دکتر "عمر ماگومدوف" که سالها کمکهای پزشکی لازم را به نیروهای گروه تروریستی داعش ارائه می داده، در مصاحبه با خبرنگار روزنامه «کامرسانت»، چاپ مسکو، گفت که برای کمک به جنگجویان زخمی به سوریه رفت، ولی بعد از زمان کوتاهی متوجه شد که تروریستهای داعشی هیچ هدف والایی ندارند، بشدت مایوس شده و با فروش مسلسل خود سعی کرده تا پول لازم برای بازگشت به روسیه را بدست آورد،ولی به خاطر تلاش برای فرار از سوریه، در ملاء عام شلاق خورده و در روسیه نیز به اتهام اقدامات تروریستی مورد محاکمه قرار گرفته است.
وی میگوید، در سال 2013 زمانی که در آکادمی پزشکی "استاوروپولسکی" مشغول تحصیل بود، از وخامت اوضاع سوریه و اینکه افرادی که به اسم اسلام در حال جنگ بودند مطلع شد و بعد ویدئوهایی را دیده که جنگجویان زخمی به خاطر فقدان پزشک، جان خود را از دست می دادند. بعد از هماهنگی با یکی از دوستان خود در سوریه از طریق اینترنت، بلیط استانبول خریداری کرده و بعد از چند روز به همراه چند نفر داوطلب تازه نفس داعشی از چچن و داغستان، از ترکیه بدون دردسر و با پای پیاده وارد خاک سوریه شد. ابتدا در محوطه حفاظت شده مانند خوابگاه نگهداری شده و بارها مورد بازجویی قرار گرفتند. هیچ کس نه اعتراض و نه برای خارج شدن تلاش می کرد.
به گفته این پزشک روس، در آنجا 300 الی 400 نفر نگهداری میشدند، زنان و مردان جدا از یکدیگر، حتی اگر از اعضای یک خانواده بودند. همه اسناد شناسایی و وسایل ارتباطی از افراد گرفته شده بود. بازجویی ها به زبان عربی و با حضور مترجم انجام میشد. آنها از هدف عزیمت این افراد به سوریه سئوال می کردند. در آن زمان هیچ کس نمی دانست که مدارک شناسایی همه این افراد نابود شده و آنها دیگر امکان بازگشت به کشور و زندگی سابق خود را نخواهند داشت. یعنی یک سفر کاملا یک سره.
ماگومدوف افزود، در آنجا با افراد دیگر آشنا شده و متوجه شد که داعشی ها دارای واحدهای ویژه بسیاری، سیستم اداری و حتی رسانه های گروهی خاص خود هستند و حتی متخصصانی داشتند که قادر بودند مونتاژهای حرفه ای هالیوودی روی فیلمها انجام دهند تا آنها برای بیننده جذابیت بیشتری پیدا کنند. مترجمینی از همه زبانهای رایج جهان نیز در آنجا حضور داشته و روی اخبار و فیلمها کار می کردند. فعالیتهای تبلیغاتی بسیار گسترده صورت می گرفت.
به گفته وی، بعد از مدتی به اردوگاهی در شهر رقه اعزام شد که حدود 500 نفر در آنجا زندگی می کردند. دو هفته نخست همه افراد با قوانین اسلامی، اصول نماز و نظافت آشنا می شدند. برخی از افراد حاضر تاکنون حتی نماز نخوانده و هیچ چیزی از اسلام نمی دانستند. همه افراد نیز لباسهای نظامی متحد الشکل می پوشیدند. اکثر افراد عرب زبان بوده و از کشورهای عربستان سعودی، مصر، تونس و لیبی بودند. افراد روس زبان نیز اکثرا از چچن و داغستان آمده بودند. هر فرد موظف بود در واحدی از گروههای داعشی ثبت نام کند و هر گروه دارای یک «امیر» بود. در این گروهها به افراد کار با سلاحهای مختلف و مسائل تئوری آموزش داده میشد، البته برای افراد واحد پزشکی، اقدامات نظامی در اولویت قرار نداشت.
این پزشک توضیح داد، در مرکز درمانی در شهر «الشداد» سوریه که وی بعدا مشغول به کار شد، تجهیزات پزشکی خوبی وجود داشت، ولی افراد متخصص برای کار با آنها کم بود. کارکنان آن اکثرا از مصر و تونس بودند و به همین دلیل وی مجبور شد تا به تدریج زبان عربی را بیاموزد. در این مرکز هم نیروهای زخمی در جبهه های جنگ آورده میشدند و هم افراد محلی مراجعه می کردند. کارها داوطلبانه نیز انجام نمی شدند، اگر کسی عضو «جماعت» بود، به او ماهانه 100 دلار می دادند و برای تغذیه نیز هر فرد 40 دلار دریافت می کرد. در زمستان نیز به افراد لباس و وسایل گرمایی اضافه داده میشد. ولی جای سکونت مجانی بود و هر فردی می توانست از خانه های ساکنین فراری استفاده کند. محصولات غذایی هم ارزان بود و امکان زندگی وجود داشت. هرچند بتدریج درآمدها کاهش یافت و در سال 2016 به 50 دلار در ماه رسید. البته شرایط برای افراد معمولی و غیر عضو داعش بسیار سخت تر بود. در موصل عراق که در آن زمان تحت کنترل داعش بود، شرایط زندگی به مراتب بهتر از سوریه بود و امکانات بیشتری وجود داشت. تردد بین شهرها نیز بر اساس مجوزهای خاصی امکان پذیر بود.
وی در مورد بازار فروش زنان نیز گفت، در «الشداد» چنین بازاری را دیده است که در آن زنان، که اکثر آنها کرد بودند، به قیمتهای مختلفی بر اساس سن و ظاهرشان فروخته میشدند و برخی از آنها را در خانه های اعضای داعشی نیز دیده بود.
عمر ماگومدوف یادآور شد، در نگاه اول تصور میشد که همه چیز بر اساس نظریه «خلیفه گری اسلامی» است، ولی اگر عمیق تر نگاه می کردی، هر فردی به دلیل خاصی به سوریه آمده بود. برخی افراد فقط با این خواسته به آنجا آمده بودند تا شاید بتوانند همه جهان را تصرف کنند. افراد محلی سوری هم فقط می خواستند حکومت تغییر کند. برخی خارجیان برای «جهاد اعتقادی» به سوریه آمده بودند، در حالیکه خون افراد بیگناه را می ریختند، در حالیکه در اسلام «جهاد قلبی» اهمیت دارد. به همین دلیل دقیقا نمی توان گفت که داعشیها برای چه و با چه هدف می جنگیدند، هدف واحدی وجود نداشت.
این پزشک روس در انتها افزود، بطور کلی اصلا خوشحال نیست که چنین تجربهای را در زندگی خود داشته و به سوریه رفته و این کار نتیجه حماقت و تصمیم گیری عجولانه وی بود و بعدا تازه متوجه شده که در میان داعشیها هیچ ایدئولوژی و معنویتی وجود نداشته و تنها پول مطرح است و هر فردی در ازای عضویت در داعش پولی دریافت می کند که بهای سنگینی، یعنی زندگی خود را در ازای آن میپردازد.