زمانی که انقلاب اسلامی و انقلابیون اواخر دوران مبارزه را طی میکردند، بدبینان و مخالفان انقلابی که هنوز پدیدار نگشته بود، سعی داشتند این نوزاد در شرف ولادت را در جنین خفته کنند. یکی از روشهایی را که برگزیده بودند، پاشنه آشیل ساختن "هنر" برای انقلاب بود. از نگاه آنها نظام و حکومت مخالف با هنر و فاقد رادیو، تلویزیون، موسیقی، سینما و ... پیش از تولد مرده محسوب میشد و اینگونه مباحث دغدغه مهمی بود برای دیندارانی که راجع به آن اطلاعات درست و راهگشایی نداشتند و در ضمن به فردای انقلاب هم میاندیشیدند.
در این میان تلویزیون و سینما که هنر تصویری و نقطه تجمیع هنرهای دیگر بودند، دغدغه افزاتر محسوب میَشدند و در صدر قرار داشتند. این دغدغه نگران کننده و پرسش آزاردهنده و واقعیت گریز ناپذیر ادامه داشت تا امام عارف راحل(ره) پس از ورود به ایران و در اولین سخنرانی عمومی که در بهشت زهرا ایراد کردند به اقتضاء مسائل آن زمان با نگاهی فقهی –حکومتی فرمودند: ما با سینما مخالف نیستیم، با فحشا مخالفیم."شاید در اوج مسائل مربوط به حضور حضرت امام(ره) در ایران، پس از پانزده سال تبعید و حساسیتهای متعددی که در آن زمان انقلاب با آنها درگیر بود کسی متوجه اهمیت این بیان هوشمندانه امام (ره) نشد؛ اما اهل فن و به ویژه کسانی که برای ضربه زدن به انقلاب نوپا از طریق هنر دلبسته بودند، متوجه شدند که این عبارت هوشمندانه و آگاهانه امام (ره) چگونه انقلاب را در ابتدای راه طولانی خود از مانع بزرگ و هول انگیز عبور داد. حضرت امام(ره) در دوران ده ساله حیات مبارکشان، پس از انقلاب پیوسته تعامل فقیهانه و حاکمانه خود با هنر و به ویژه سیما و سینما را حفظ کرد و گرههای به ظاهر باز نشدنی آن را باز کردند.
پس از ایشان نیز مقام معظم رهبری در ادامه همان مسیر و براساس اقتضائات جدید با غلبه دادن وجه حکومتی بر وجه فقهی فرمودند:"سینما کلید پیشرفت کشور است." شاید علت غلبه دادن وجه حکومتی بر وجه فقهی سینما، حل شدن مسائل عمده فقهی سینما به نسبت اول انقلاب و اهمیت یافتن استفاده از این هنر در پیشبرد مسائل اصلی انقلاب بود که به سبب اهمیت باید جایگاه و مسند حکومتی پیدا میکرد.
پیرو چنین بحثی از ابتدای انقلاب دو جریان کلی در نظام شکل گرفت، جریانی که هنر به مفهوم دینی را دنبال میکرد و جریانی که هنر به مفهوم هنر و با رویکردی که از بیرون تأثیر میگرفت را مدنظر داشت. این جریان قائل به حرکت در موازین ترسیم شده در اندیشه انقلاب و نظام دینی نبود. بیتجربگی، ناآگاهی و غفلت مسئولان در عرصه هنر آسیبهای جدی را به جریان حامی هنر دینی انقلابی و به ویژه در حوزه سیما و سینما زد؛ در حالی که جریان مقابل آرام و خزنده در تمام بخشهای سیما و سینما از جمله مدیریت، تهیهکنندگی، کارگردانی، فیلمنامه نویسی، موسیقی، بازیگری و ... رشد کرد و فراگیر شد. در این وضعیت این شینما نه اینکه"کلید پیشرفت کشور" نبود که بعضاً درهای انحراف را میگشود و بردرهای پیشرفت و رستگاری قفل میزد.
شبکه شدن این جریان خزنده در رسانههای مکتوب سالهای دور و امروزه فضای مجازی و سیما و سینما در حدی رشد کرده و تأثیر گذار شده که برخی از مسئولان، مدیران و متولیان رسمی و حکومتی نیز در کمال تأسف انگیزه و جرئت برخورد با آنها را ندارند. قدرت یافتن این جریان و ترسیم فعالیتهای بخشهای مختلف سینما که عامل به حاشیه رانده شدن بسیاری از سینماگران با سابقه شده، نارضایتی بخش زیادی از آنها را نیز در پی داشته؛ اما وضع حاضر حاکی است که برای آنها هم از دست کسی کاری برنمیآید.
طی سالهای گذشته با وجود فیلمهای ارزشمندی که سینماگران متعهد به هنر دینی-انقلابی بر روی پرده آوردند و فریادهای دردمندانهای که سر دادند؛ در عرصه این هنر برای اصلاح این وضع و برهم زدن مناسبات مشکوکی که کار کرد آن در شکل جنگ نرم ارزشها و باورها را هدف گرفته؛ رگ غیرتی به حرکت در نیامد تا اینکه در آیین اختتامیه سی و ششمین جشنواره فیلم فجر ابراهیم حاتمی کیا از شاخصترین سینماگران جریان اول پس از دریافت سیمرغ بهترین کارگردان، مقابل میکروفن قرار گرفت و در حالی که هنوز سیمرغی که به دست داشت از گرمای دستش گرم نشده بود و طنین تشویق تماشاگران در سالن فرو ننشسته بود، صریح، با صدای بلند و مفتخرانه اعلام کرد:"من فیلمساز وابستهام، فیلمساز این نظامم."
حاتمی کیا طی سی سال گذشته فیلمهای زیادی ساخت که بعضاً به شجاعت زیادی نیاز داشت؛ اما این بار حاتمی کیا در نمایش درخشانی که بر روی صحنه آیین اختتامیه جشنواره فیلم فجر عرضه کرد و خود تنها بازیگر آن بود، بیش از تمام فیلمهای گذشتهاش از خود شجاعت نشان داد و با کنار زدن گوشهای از پرده جریان مرموزی که هیچگاه به سینماگر مستقل و متعهد و ارزشمند احترام نگذاشت و با زدن انگ سینماگر حکومتی سعی میکرد وی و فیلمش را تخریب کند، ققنوس وار خود را به آتش کشید تا مردم و بسیاری از هنرمندان در پرتو شعلههای این آتش برای لحظاتی ببینند که در این صحنه بسیار مهم و تأثیر گذار چه کسانی حضور دارند و چه میکنند. حاتمی کیا باب بزرگی را گشود؛ او نه اقدامی سینماگرایانه که حرکتی دینی و انقلابی انجام داد؛ بر مسئولان و هنرمندان متعهد و ارزشمند و مردم انقلابی و هنر دوست است که اجازه ندهند این باب بسته شود و این حرکت از ادامه باز ماند.
فیلمسازی برای نظام افتخاری است که نصیب هر مدعی عرصه هنر و سینما نمیشود برای رسیدن به این افتخار در صورت وجود استعداد وافر باید سی سال زحمت کشید و خون دل خورد. برای درک و فهم بزرگی و شجاعت حاتمی کیا هم باید جریان دومی که ذکر آن گذشته و رسوخ و نفوذی که امروز پیدا کرده را خوب شناخت و هم به این نکته واقف شد که انقلاب، جمهوری اسلامی، دفاع مقدس، هنر، سینما، مدافعان حرم، شهید، خانواده شهید، دشمن و... برای حاتمی کیا نه مجاز که حقیقت مسلمی است که با همه توان باید برای معرفی و عرضه آن در راستای اهداف و آرمانهای انقلاب تلاش کرد.
"ارگانی " نامیدن فیلمهای بزرگی مانند " به وقت شام " و " تنگه ابوقریب " یعنی نادیده گرفتن این حقایق مسلم و دهن کجی کردن به مردمی که به نحو مقتضی در هر یک از این حقایق حضور و نقشی دارند. چگونه است که تلاش عدهای در داخل و گروههایی در خارج برای ساخت و پرداخت فیلمهای ضد نظام "ننگ و رسوایی و دشمنی" نیست اما ساختن فیلمهایی که "زیباییها و حقایق و سرمایههای معنوی" مردم ایران را به نمایش میگذارد"ارگانی" نامیده میشود آن هم نه برای روشنگری که برای ویرانگری. در این رفتارها که مزورانه سعی میشود آراسته جلوه کند، صداقتی دیده نمیشود؛ اما بلاهتی را هم که در آن موج میزند نمیتواند پوشاند؛ چرا که مردم هوشیارند و بیدار.
جناب دکتر علی عسکری رئیس سازمان صدا و سیما در واکنش به سخنان دردمندانه حاتمی کیا گفت: حق با حاتمی کیا بود؛ تا اینجا باید از ایشان تشکر کرد اما باید افزود آنچه دکتر عسکری گفت واکنشی مسئولیتی بود که حداقل حداقل محسوب میشود که در ادامه با واکنش ساختاری باید از عرصه حرف به عرصه عمل وارد شود و بخش سینمای سیما به گونهای متحول گردد که غرضهای آلوده پرده آثار زلال و ناب نشود. ان شاءالله