لیگ قهرمانان آسیا شروع خوبی برای فوتبال باشگاهی ایران نداشت. دو شکست از دو بازی حاصل حضور دو نماینده اول کشورمان در اولین روز این بازیها بود. تراکتورسازی در حالی مقابل میهمانش الاهلی عربستان شکست خورد که به ظاهر بسیاری از آمارهای بازی به سود این تیم بود و ذوب آهن نیز در حالی برابر الدحیل مغلوب شد که با یک گل از این تیم پیش افتاده بود.
جلال چراغپور در خصوص این رویداد مهم و حضور ناموفق تیم های ایرانی در روز اول این مسابقات توضحیاتی داد:
* این فوتبال فقط مصرف داخلی دارد
متاسفانه باید بگویم که مجددا زنگ اشکال فوتبال ما به صدا در آمد. در اولین روز از لیگ قهرمانان آسیا باز هم فوتبال باشگاه های آسیا این مطلب مهم را به یاد آورد که فوتبال داخلی ما در سطح خوبی بازی نمیشود. فوتبال باشگاهی ما صرفا مصرف داخلی دارد و این مسئله زمانی خود را بیشتر نشان میدهد که بازیهای باشگاهی آسیا آغاز می شود.
پیوسته و در تمام سطوح شاهد این تفاوت کیفیت هستیم حتی در مقابل تیم هایی که خودشان از لحاظ کیفی چندان بالا نیستند اما به هرحال در برخورد با ما نکات مثبتی را از فوتبال نشان میدهند.
* فوتبال منطقی الدحیل مقابل فوتبال اتفاقی ذوب آهن
ذوب آهن خیلی زود در این بازی به گل رسید و این از خواص فوتبال است که قبل از مشخص شدن کیفیت دو تیم، یک اتفاق می تواند تیمی را به گل برساند. همین حوادث منجر به گل است که باعث می شود تیم ضعیف تر برداشت غلطی از بازی تیم مقابل داشته باشد و این تصور پیش آید که تیم مقابل فاقد استحکام و زیربنای لازم است. این ساده اندیشی گریبان تیم ذوب آهن را گرفت و کادر فنی این تیم متوجه کیفیت بالای تیم حریف نشد. در واقع می توان گفت ذوب آهن با همان گل زودهنگامی که زد به تله بزرگی افتاد و در نهایت تاوان سنگینی هم برای این پس داد.
* تیم قطری ۵ برابر ذوب آهن بازی کرد
الدحیل نشان داد نسبت به بازی تمرین شدهاش به ذوب آهن ۵ برابر بالاتر است. ذوب آهن در کل این بازی ۸ طراحی حمله داشت که حاصل آن یک گل بود. در حالی که الدحیل ۱۰ طراحی حمله داشت که حاصل آن ۳ گل بود. این نشان میدهد نسبت گل زده به طراحی حمله در تیم الدحیل ۳/۳ است و همین نسبت در تیم ذوب آهن عدد ۸ است. این فاصله عمیق بین دو تیم و یا بهتر بگویم فاصله عمیق بین فوتبال باشگاهی دو کشور را نشان میدهد.
* مربیان ما فوتبال را «پلی» می کنند نه «گیم»
ما در فوتبال یک «پلی» داریم و یک «گیم». عمدتا مربیان ما فوتبال را «پلی» می کنند و تنها مربیانی که «گیم» می کنند اول برانکو در پرسپولیس است و دوم شفر در استقلال. سایر مربیان ما همه وابسته به قدرت بازی بازیکنان خود هستند و به جز چیز خاصی ندارند. ذوب آهن هم مقابل الدحیل «پلی» داشت و استراتژی که برای این بازی مفید باشد در حرکات این تیم دیده نمی شد. استراتژی که ناشی از تفکرات حاکم بر تیم باشد.
* تا کِی مربیان ما باید بگویند روز ما نبود
بعنوان یک مربی و یک مدرس فوتبال خسته شدم از بس مصاحبههای کلیشهای مربیان را بعد از این شکست ها شنیدم که می گویند: «روز ما نبود»، یا می گویند: «بچه های ما خوب نبودند». مگر همه کار را باید بازیکنان داخل زمین بکنند؟ پس نقش تفکرات و اجرای تاکتیک در زمین چه میشود؟ اگر قرار بود همه کار را بازیکنان گران قیمت بکنند که دیگر چرا برای مربیگری اینقدر هزینه می شود؟ اگر اینطور بود باشگاه ها می رفتند بهترین بازیکنان را می خریدند و یک مربی معمولی روی نیمکت می نشاندند.
چه زمانی وقت آن می رسد که مربی بازنده در مصاحبه اش بگوید: «تاکتیک ما لو رفت»، یا بگوید: «آنالیزور حریف مچ ما را خواباند» و جملاتی از این دست. چه زمانی تمرین، اجرا، تاکتیک، فرامین و ایده های خود را مورد محاکمه قرار می دهیم؟
* ذوب آهن در همه بازی هایش یک شکل بازی می کند
مدتهاست که هرچه از ذوب آهن می بینیم تکراری است. این تیم مقابل سایپا، استقلال تهران، استقلال خوزستان، الدحیل یا هر تیم دیگری بازی می کند توپ های بلند برای تبریزی ارسال می کند. تنوع تاکتیکی در این تیم دیده نمی شود و همین می شود که یک روز استقلال را می برد و یک روز دیگر از سایپا ۴ گل می خورد.
* تراکتورسازی در تله خود ساخته افتاد
اتفاقی که برای تراکتورسازی افتاد با اتفاقی که برای ذوب آهن افتاد کاملا تفاوت دارد. ساغلام از فوتبال نیمه اروپایی به فوتبال ایران آمده. فوتبال ترکیه بهرحال از فوتبال آسیا پیش رفته تر است اما با فوتبال روز اروپا هم فاصله عمیقی دارد. ساغلام در سه بازی گذشته تراکتورسازی توانسته پراکندگی و گستردگی را در فوتبال تراکتورسازی جمع کرده و با این تیم یک فوتبال جمع مبتنی بر پاسهای کوتاه را ارائه دهد. فوتبال «ابری» و یا بهتر بگویم چیزی شبیه به فوتبال بارسلونا اما در اشل های خیلی خیلی کوچکتر.
ساغلام خواست مقابل الاهلی هم همین فوتبال را ارائه دهد غافل از این که اگر تراکتورسازی تازه سه بازی است به این شیوه روی آورده، کشورهای عربی چندین سال است که این فوتبال را بازی میکنند و طبیعی است که آنها در این نوع فوتبال از ما جلوتر باشند. در واقع تراکتورسازی در یک دام خود ساخته گرفتار شد و همان بازی را انجام داد که تیم مقابلش میخواست.
* روز پر فشار برای کیانی
تراکتورسازی به خودی خود به مهدی کیانی وابسته است چه برسد به این که شیوه بازیاش را هم به آن طریقی که گفتیم عوض کرد. در این نوع فوتبال ستاد فرماندهی به مرکز زمین میرود و نقش هافبک میانی خیلی زیاد میشود. کیانی آمادگی ذهنی و بدنی این نوع فوتبال را نداشت و برای همین آنقدر در این بازی تحت فشار بود که در عمرش اینقدر تحت فشار قرار نگرفته بود. اگر دقت می کردید میدید مهدی کیانی در همین یک بازی به اندازه همه سال هایی که فوتبال بازی کرد توپ لو داد، زمین خورد، خطا کرد، تمارض کرد و رفتاری از این قبیل از او سر زد.در واقع این موضوع باعث شد تا بازی تراکتورسازی درست همانجایی که باید سازماندهی شود، قفل شد و گره خورد و این گره تا پایان بازی هم باز نشد.
* تراکتورسازی باید ایرانی بازی می کرد
کشورهای عربی فوتبالی ایستا، پاس محور و در یک کلام تنبل بازی می کنند. آنها در برابر تیم های سرعتی و فوتبال متکی بر تکنیک فردی و سرعت بالای بازیکن کم می آورند. برای همین است که در چنین مواقعی پر خطا و کم خطر می شوند و دست به تمارض و وقت کشی می زنند تا بازی را از سرعت بیندازند. بهترین شیوه برای تراکتورسازی این بود که با همین شیوه و یا بهتر بگویم با فوتبال ایرانی مقابل حریف عربستانی اش به میدان میرفت.