بسیاری از جمعیت جوان و بیکار امروز کشور همان افرادی هستند که در دهه 80 با تشویق و اجبار خانواده های خود وارد بازار کار آزاد نشده و برای ادامه تحصیل روانه دانشگاه ها شدند تا بلکه بتوانند شرایط کاری خوبی برای خود مهیا کنند اما نه آنان و نه خانواده های آنها فکر نمی کردند که روزی با سیاست های غلط دولت، کشور به جایی برسد که حتی مقاطع دکترا و مهندسان نیز گرفتار بیکاری شده و نتوانند وارد بازار کسب و کار شوند و سیل میلیونی جوانان تحصیل کرده مجبور شوند یا در خانه مانده و یا به مشاغل کاذب روی آورند.
آمار جوانان تحصیل کرده در سال 96
با نگاهی تحلیلی به آمار نیروی کار که چندی پیش از سوی مرکز آمار ایران اعلام شد، نمایانگر رشد بیکاری در کشور است که همچنان ادامه داشته و تبدیل به معضلی بزرگ برای اقتصاد و جامعه ایران شده است بر اساس این آمار ها جمعیت افراد بیکار در سن کار از سه میلیون و ۲۰۳ هزار و ۳۹۸ نفر در پایان سال ۹۵ به سه میلیون و ۳۶۶ هزار و ۹۷۳ نفر در بهار ۹۶ افرایش یافت به عبارتی تنها در سه ماهه نخست امسال ۱۶۳ هزار و ۵۷۵ نفر به جمعیت بیکار کشور افزوده شدند.
در عین حال در جامعه آماری ۱۵ ساله و بیشتر، سه میلیون و ۳۶۳ هزار و ۷۰۵ نفر بیکار هستند که ۸۶۷ هزار و ۱۵۴ نفر در «جمعیت ۱۵ تا ۲۴ سال» و یک میلیون و ۸۸۲ هزار و ۷۵۵ نفر در «جمعیت ۱۵ تا ۲۹ سال» قرار دارند.
اما این نرخ در بین جمعیت جوان ۱۵ تا ۲۴ سال کشور با رشد یک درصدی نسبت به بهار سال گذشته و ۰.۷ درصدی نسبت به زمستان ۹۵ به ۲۸.۸ درصد رسید که سهم بیکاری بانوان در این سن بیش از مردان است.
علاوه بر این بررسی وضعیت بازار کار در بین جمعیت ۱۵ تا ۲۹ سال حاکی از آن است که ۲۶.۴ درصد از جمعیت فعال در این سن بیکار هستند و تعداد بیکاری زنان در این دامنه سنی نسبت به مردان در این سن بیشتر است.
روند تغییرات نرخ بیکاری «جوانان ۱۵ تا ۲۹ ساله» نشان می دهد که این میزان در بهار امسال نسبت به بهار سال گذشته ۱.۵ درصد و نسبت به فصل زمستان ۹۵ نیز ۰.۹ درصد رشد داشته است و با نگاهی به آمارهای منتشره از نرخ بیکاری در تابستان 96 نیز متوجه می شویم که 24.4 درصد از جمعیت فعال 29- 15 ساله کشور در این مدت بیکار بودهاند و این شاخص در بین زنان نسبت به مردان و در نقاط شهری نسبت به نقاط روستایی بیشتر بوده است.
بی شک این آمارها و کلیگویی های رسمی تنها بخشی از مرثیه پر غصه بیکاری جوانان ایرانی است چراکه درواقع بخش اعظم و مهم این ماجرای باورنکردنی از بیکاری در جامعه مربوط به بیکاری جوانان و قشر تحصیل کرده کشور است تاجایی که به عقیده بسیاری از صاحب نظران امر بمب نرخ بیکاری در قشر جوان و دانش آموختگان آموزش عالی ایران به انفجار نزدیک شده و حتی از مرز 50 درصد هم گذشته است و به خطری جدی برای اقتصاد کشور تبدیل شده است.
ریشه معضل بیکاری به کجا بر میگردد؟
رکود حاکم بر بازار، قاچاق محصولات و کالاها و واردات بی رویه آن به کشور، عدم فرهنگ صحیح کار، مشکلات میان کارگران و کارفرمایان و قوانین سخت گیرانه ای که در این خصوص تعریف شده، هر یک مزید بر علت شده تا در نهایت در حوزه کار واشتغال با چنین چالش هایی مواجه شویم اما علاوه بر موارد ذکر شده از مهمترین عوامل بیکاری قشر تحصیلکرده می توان به موارد زیر نیز اشاره کرد:
1-بالا بودن توقع قشر تحصیل کرده
متاسفانه این روزها اغلب جوانان به خاطر اینکه بیشتر امر خود را مشغول به تحصیل در مدارس و دانشگاه ها بوده اند و موفق به کسب مدارک در مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا شده اند فکر می کنند که تنها در رده های مدیریتی و مشاغل پشت میزنشینی باید وارد بازار کار شده تا موفق شوند و حتی با تفکری غلط عنوان میکنند که اگر قرار بود وارد مشاغل ساده، فنی، مهارتی و کارگری شوند که دیگر نیاز نبود تا راه دانشگاه را در پیش بگیرند که این در واقع تفکر مهمترین دلیل بیکاری بیش از نیمی از جوانان تحصیل کرده جامعه ماست.
2- تئوری بودن آموزش های دانشگاهی
یکی دیگر از علل بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی، کاربردی نبودن سرفصل های دروس دانشگاهی و تئوری محور بودن آنها می باشد. متأسفانه در نظام آموزشی کشورمان به این نکته کمتر اشاره شده است و دانشگاه ها بیشتر به جنبه تئوری دروس اشاره می کنند.
3- رشد قارچ گونه دانشگاههای
رشد قارچ گونه دانشگاههای شبانه، آزاد ، غیرانتفاعی، پیام نور و علمی و کاربردی با ارائه رشته ها و گرایش های متعدد و سهولت ورود و فارغ التحصیلی از مراکز این دانشگاه ها از دیگر عوامل بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی می باشد زیرا این دانشگاه ها باعث می شود سطح کیفی آموزش های دانشگاهی به شدت افت کرده و شاهد سیل عظیم تحصیلکرده های ناکارآمد، بیکار، فاقد مهارت و دانش عملی و سردرگم باشیم و تنها نتیجه این دانشگاه درآمدزایی و دوشیدن دانشجویان می باشد.
4- ارتباط نداشتن رشتههای دانشگاهی با نیاز بازار کشور
یکی دیگر از عوامل افزایش فارغ التحصیلان بیکار در کشور ناکارآمدی نظام آموزش عالی و ضعف این نهاد در ایجاد هماهنگی میان بازار کار و خروجی دانشگاه ها و حتی خروجی متناسب با بازار کار باز میگردد چرا که درآمدزایی صرف موجب شده تا امروزه شاهد این حقیقت تلخ باشیم که عدم توجه به تناسب رشته های دانشگاهی و بازار کار موجب انباشته شدن فارغالتحصیل در برخی رشتهها شده است و این امر باعث شده امروز شاهد این حقیقت تلخ باشیم که به طور متوسط یک میلیون و 4۰۰ هزار نفر از خروجی دانشگاه ها نتوانند کاری متناسب با رشته تحصیلی خود پیدا کرده و به جمعیت بیکار کشور افزوده شوند تاجایی که حتی وزارت کار در تازه ترین گزارش خود با موضوع وضعیت اشتغال و بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی و بیکارترین رشته های دانشگاهی کشور اعلام کرد: جامعه فارغ التحصیل یا در حال تحصیل به عنوان یکی از اصلی ترین سرمایه انسانی هر کشوری محسوب می شود که متاسفانه امروزه منطبق نبودن رشته های تحصیلی با نیاز بازار کار یکی از مشکلاتی است که گریبان بسیاری از دانش آموختگان دانشگاهی را گرفته است و در واقع در بسیاری از رشته های دانشگاهی که این روزها جوانان از آنها فارغ التحصیل شده و منتظر پیدا کردن شغل هستند هیچ گونه بازار کاری وجود نداشته و به اصطلاح عام بازار کار بسیاری از رشته های خاص دانشگاهی به صورت 100درصدی اشباع شده است.
همچنین ارتباط نداشتن رشتههای دانشگاهی با نیاز بازار کشور چیزی است که سالهاست از سوی کارشناسان به دولت گوش زده شده است و حتی موضوع بیکاری جوانان و ارتباط آن با رشتههای تحصیلی به گونه ای به صورت جدی تداوم پیدا کرد که مقام معظم رهبری در ابلاغیه سیاستهای کلی برنامه ششم توسعه و در بند 78 این سند که در ادامه محورهای علم و فناوری تنظیم شده است با اظهار نگرانی از شرایط موجود، از دستگاههای اجرایی کشور خواستند «رابطه متقابل تحصیل با اشتغال و متناسبسازی سطوح و رشتههای تحصیلی با نقشه جامع علمی کشور و نیازهای تولید و اشتغال» مشخص شود که این مهم نشان دهنده اهمیت این موضوع و نیاز به پیگیری سریع آن توسط مسئولان است.
5- مدرک گرایی
جامعه برای جستجوی بهتر کار از سطح تحصیلات کاردانی در دهه 60 بهسمت تحصیلات کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا در دهه 90 حرکت کرده است. این مسئله علاوه بر اینکه سطح توقعات جامعه از کار و اشتغال را تغییر میدهد، شاغل شدن افراد را پیچیدهتر میکند، این موضوعی مزید بر علت است. به واقع تا زمانی که این ذهنیت در افکار عمومی بخش قابل توجهی از جوانان رسوب کرده که برای برخوردار شدن از منزلت و احترام باید لزوما موفق به کسب مدرک دانشگاهی بالاتر شود،شاهد پیامدهای مخرب پدیده بیکاری یا مدرک گرایی خواهیم بود.
وضعیت اشتغال و بیکاری رشته های دانشگاهی
آنچنان که آمار و گزارش های منعکس شده رسانه ها نشان می دهد، در حال حاضر رشته های ذیل با بیشترین میزان بیکاری دست و پنجه نرم می کنند.
رشته محیط زیست49 درصد،رایانه قریب به 40 درصد،صنعت و فرآوری32 درصد،معماری و ساختمان حدود 26 درصد،علوم طبیعی،علوم زیستی،حقوق،کشاورزی و جنگلداری22 درصد،بازرگانی،علوم اداری و علوم رفتاری و اجتماعی با قریب به 20 درصد بیکاری با بیشترین ضریب بیکاری مواجه هستند.
در نقطه مقابل رشته بهداشت و تربیت معلم با حدود 8 درصد بیکاری،خدمات امینتی 5/8درصد،روزنامه نگاری با قریب به 9 درصد و خدمات حمل و نقل با نزدیک به 11 درصد در زمره رشته هایی محسوب می شوند که با کمترین میزان بیکاری مواجه هستند.
آمار و ارقامی که یقینا مستلزم اعمال تدابیر و تمهیدات لازم برای بازبینی در میزان جذب دانشجو به فراخور نیاز و شرایط بازار کارکشور خواهد بود و قطعا با حصول این امر،مدیریت شایسته تری در مهار و کنترل عارضه بیکاری و دستیابی به توفیقات اقتصادی هر چه بیشتر حاصل خواهد شد.
در پایان...
با اینکه رئیس جمهور دولت یازدهم بارها از حل مشکلات بیکاری و رونق اقتصادی در 100روز سخن گفته بود اما گذشت بیش از 5 سال نشان داد که روز به روز بر تعداد بیکاران افزوده شده و دولت نیز هیچ اقدام مثبتی در قبال آن انجام نداده است، این مسئله نشان از یک مشکل ریشهای در نظام آموزشی کشور میدهد که خود گواهی میدهد تا این مسئله اصلاح نشود، نمیتوان با وعدههای اشتغالزایی برای فارغالتحصیلان در فلان سال و فلان ماه ابراز امیدواری کرد حتی در بسیاری از مواقع یا بیکاری به صورت کامل انکار شده و یا در یک اقدام عجیب ملت شاهد بازی با ارقام و آمارها از سوی مسئولان هستند و با وجود افزایش چشمگیر بیکاری نخبگان و جوانان تحصیل کرده در رشته هایی چون مهندسی و پزشکی که در جهان امروز تمرکز تمامی کشورها بر آنها معطوف شده است، بازهم شاهد عدم قبول کم کاری های موجود از سوی مسئولان امر هستیم پس مسئولان باید هرچه زودتر برای حل مشکل بیکاری جوانان تحصیل کرده و ایجاد هماهنگی میان خروجی رشته های دانشگاهی با تقاضای بازار کار کشور اقدام کرده و این معضل ملی را قبل از تبدیل شدن به یک فاجعه بزرگ اقتصادی، کنترل کند که البته این مهم هم تنها با توجه ویژه به اقتصاد مقاومتی قابل دست یابی است.