بر طبق گفته ارسطو انسان همواره موجودی سیاسی بوده و بدون سیاست عمل فرمی ربات گونه و یا مصنوعی به خود پیدا می کند و به همین منظور نیز اکثر مردم علاقه مند هستند تا در سیاستگذاری ها حضور داشته و یا لااقل سیاست های موجود بخشی از مطالبات آنها باشد. آنچه در این سالها رخ داده متاسفانه برخلاف تصور مردم بوده و آنها در فرایند سیاستگذاری صرفا در مرحله انتخاباتش حضور فعال داشته اند. وقتی فردی به عنوان نماینده مجلس و به ویژه رئیس جمهور انتخاب می شود گویی دیگر ولی نعمتان که همانا رای دهندگان به وی بوده اند را فراموش کرده و برخلاف وعده و وعیدهای داده شده به برنامه از پیش تعیین شده خویش می پردازد.همین وضعیت متاسفانه بیشترین سرخوردگی را در جامعه به همراه خواهد داشت. سرخوردگی که نهایتاً به عمیقتر شدن شکاف میان مردم و حکومت کمک میکند. امروزه مردم مشاهده میکنند که تقریباً اکثر وعدههای انتخاباتی جامه عمل به خود نمیگیرد. در یکی دو دوره انتخابات اخیر، وعدههای فراوانی برای رفع دغدغه معیشتی مردم منتشر شد اما مردم هیچکدام از وعدهها را عملی ندیدند. وعدههایی که گاه به سرانجامی اثرات برجام و گاهی جذب سرمایهگذاری خارجی برای ایجاد اشتغال را سر میداد که همگی تنها در عرصه شعار باقی ماند و مردم فقط شاهد افول روزافزون وضع زندگی خود هستند.
احساس سرخوردگی مردم نسبت به احقاق حقوقشان توسط دولت روحانی
البته نارضایتی ها فقط مختص به عدم عمل به وعده ها نبوده بلکه پس از افشای فیش های نجومی از مدیران دولتی از هرگوشه و کنار شاهد اختلاس هایی با اعداد عجیب و غریب تر از گذشته هستیم که مردم را به یاس و ناامیدی نسبت به عملکرد مسئولین سوق می دهد. مردم انتظار دارند در صورت کشف پرونده فساد با مجرم شدیدترین برخورد صورت گیرد. برگزاری دادگاههای علنی مفسدان اقتصادی به طور طبیعی حق مردم است. این مفسدان منابع و منافع ملی که همان بودجه بیت المال بوده را هدف منویات خود قرار دادهاند، پس شاکیان اصلی این جرائم خود مردم هستند. اغماض در برخورد با این افراد و یا لاپوشانی های مسئولین دولتی در راستای فساد زیردستان خود موجب گردیده تا شکاف های گذشته کمی عمیق تر گردد و حتی فضای طنزگونه به خود بگیرد. دیگر مردم همچون گذشته اعتراض را جدی نمی گیرند بلکه به روند کنونی عادت کرده و سعی می کنند در فضای مجازی با ادبیات طنزگونه چنین فسادهایی را برای خود هضم نمایند واکنشی که در آینده بسیار خطرناک خواهد بود. عادی سازی یک قبح اقتصادی یا اجتماعی در میان مردم نشان دهنده بی اهمیتی آنها نسبت به سرنوشت یک کشور بوده و ادامه چنین روندی نه تنها باعث فاصله گذاری دولت و ملت شده بلکه مردم را حتی به نظام جمهوری اسلامی ایران بدبین خواهد کرد.
فرار از مسئولیت و بغض درونی مردم
متاسفانه در سالهای اخیر مشاهده کرده ایم که تعلل و گاه فرار از مسئولیتپذیری دولت در قبال مالباختگان موسسات مالی همچون کاسپین، آرمان، پدیده، فرشتگان و ... منجر به این تصور شده است که دولت حافظ مناسبی برای مال مردم نیست.حتی اظهارات رئیس جمهور پیرامون این قضیه نیز خود ذهنیت مردم را تایید می کند، وقتی حسن روحانی در مصاحبه های متعدد خود اعلام کرده که موسسات مالی غیرمجاز بودند و مردم باید دقت بیشتری در سرمایه گذاری در این موسسات انجام می دادند در واقع مسئولیت خویش را در قبال مردم فراموش کرده است. دولت به دنبال این مساله بوده که مقصر این رخداد را خود مردم نشان دهد تا سطح مطالبات از زیرمجموعه تحت مدیریتش کاسته شود. در حالی این اظهارات بیان شده که مردم انتظار داشتند در این ماجرا دولت بنابر وظیفه ذاتی خود در تامین اموال مردم مسئولیت بیشتری به نمایش گذارد. برخلاف تصور عمومی مردم، این ماجرا روند دیگری به خود گرفت که مطمئنا بیش از پیش به عدم اعتماد و شکاف میان مردم و نظام سیاسی منجر خواهد شد. بدیهی است که برای مقوله شکاف ایجاد شده میان دولت و مردم می توان چندین وچند مورد دیگر را نیز یادآور گردید که در این مقال نمی گنجد. فاصله عامدانه یا سهوی ایجاد شده توسط دولت با مردم که نشان دهنده عدم آگاهی لازم و تسلط مورد نیاز نسبت به معضلات و مشکلات مردم بوده، خطرات میان مدت و بلند مدتی را در پی خواهد داشت که موجب چشم اندازی دشمنان به میهن عزیزمان می گردد.
کاهش فاصله گذاری دولت و مردم تنها راهکار موجود
به همین منظور است که امام علی (ع) بارها در زمان زعامت خویش نسبت به انحراف مسیر حاکمان و مدیران در جامعه اسلامی هشدار داده بودند. آن حضرت خطاب به مالک اشتر می فرماید:فلا تطوّلنّ احتجابک عن رعیّتک فانّ احتجاب الولاة عن الرّعیّة شعبة من الضّیق و قلّة علمٍ بالامور و الاحتجاب منهم یقطع عنهم علم ما احتجبوا دونه فیصغر عندهم الکبیر و یعظم الصّغیر و یقبح الحسن و یحسن القبیح و یشاب الحقّ بالباطل؛(2) هیچ گاه خود را به مدّت طولانی از مردم پنهان مکن، زیرا دور بودن زمامداران از چشم عموم مردم خود موجب نوعی محدودیّت و بی اطلاعی نسبت به کارهای مملکت است. پنهان شدن زمامداران آگاهی آنان را نسبت به بسیاری از مسائل از بین می برد، در نتیجه بزرگ نزد آنان کوچک و کوچک نزد آنان بزرگ می شود و نیز کار نیک زشت و کار زشت زیبا جلوه داده می شود و حق با باطل آمیخته می گردد.»
درواقع می توان نتیجه گرفت که یکی از آسیب هایی که مسؤولین و مدیران را از مسیر اصلی حکومت و مدیریت منحرف می سازد، جدایی میان مسؤولین و مردم است. از این رو مدیریت پسندیده در اداره امور باید پاسخگوی نیازها و پرسش ها و جهت دهنده مسیر توده های مردم باشد. رخدادی که تا به امروز با غفلت مسئولین به ویژه دولتمردان روبرو شده است.