اگر میخواهی در تمام جزئیات زندگیات، کارهایت را با نشاط و لذت انجام دهی، تنها راهش این است که کارهایت را «فقط بهخاطر خدا انجام بدهی» راه دیگری ندارد! چون هیچوقت تمام جزئیات زندگی ما نمیتوانند تک تک نشاطآفرین، پرجاذبه و لذتبخش باشند!
چرا ما زیاد از زندگیمان لذت نمیبریم؟ چون بلد نیستیم خیلی از کارهایمان را بهخاطر خدا انجام دهیم. اینکه ما عاشق خدا نیستیم، مسئلۀ دیگری است، با اینکه عشق به خدا وجود ما را در بر نگرفته، ولی اگر عقل خودمان را به کار بگیریم و شروع کنیم تکتک کارهایمان را بهخاطر خدا انجام دهیم، یکدفعهای میبینیم که «مدتی است داریم بانشاطتر زندگی میکنیم!»
اگر زندگیات را به این سمت ببری که همۀ کارهایت با یک انگیزۀ «قربةً الی الله» همراه باشد، آنوقت زندگیات واقعاً متفاوت و بانشاط خواهد شد. البته این نیاز به تمرین دارد، چون آدم مدام یادش میرود. مشکل این است که ما برای این چیزها تمرین نکردهایم، چون نمیدانیم که این واقعاً لذتبخش است. آدم تا باور نکند که یک کاری لذتبخش است به سمتش نمیرود؛ هرچند بداند کارِ خوبی است.
آدم تا خودش را رها میکند، شروع میکند به زندگی کردنِ برّهوار! امام صادق(ع) میفرماید: برای هر حرکت خودت، نیت قربةً الی الله داشته باش و گرنه جزء غافلان خواهی بودی، و غافلان کسانی هستند که در قرآن میفرماید: آنها مانند چهارپایان هستند، بلکه بدتر! (فَلَا بُدَّ لِلْعَبْدِ مِنْ خَالِصِ النِّیَّةِ فِی کُلِّ حَرَکَةٍ...؛ مصباحالشریعه/54)
البته سخت است که آدم همۀ کارهایش را بهخاطر خدا انجام دهد؛ خصوصاً برای ما که عاشق خدا نیستیم و باید همۀ کارها را بهخاطر «احترام خدا» انجام دهیم، و خیلی اوقات در جریان طبیعی زندگی، اصلاً یادمان میرود کارهایمان را بهخاطر خدا انجام دهیم، ما به این وضع زندگی عادت کردهایم و ترک این عادت هم سخت است؛ اما شدنی است.
یک راهکار-برای اینکه بتوانی هر کاری را بهخاطر خدا انجام دهی- این است که اعتراض کنی و بگویی: «اصلاً من چرا باید این کارها را انجام دهم؟ چرا من باید بروم کار کنم، زحمت بکشم و پول دربیاورم؟ خدایا! چرا زندگی مرا اینطور درست کردی؟ مگر مرا برای بیگاری آفریدهای؟! تو خودت میل به لذت و نشاط را در من گذاشتهای، حالا چرا باید اینقدر رنج بکشم؟» تو حق داری این اعتراضها را مطرح کنی، و اصلاً این نشانۀ فهم و درک آدم است.
خدا در پاسخ میفرماید: آفرین! اصلاً تو برای اینجا آفریده نشدهای! این سختیهایی که به تو دادهام، حکمت و فلسفهای دارد. تو این کارهای سخت را بهخاطر من انجام بده؛ در این صورت، برای تمام دفعاتی که رنج تحمل کردی و برای هر فعالیتی که تو را به آن مجبور کردهام پاداش میدهم؛ و این پاداشها را از همین دنیا هم شروع میکنم.
واقعاً اگر آدم کسی را داشته باشد که همۀ کارهای زندگیاش را بهخاطر او انجام بدهد، زندگیاش چقدر لذتبخش میشود! اصلاً شما احتمال میدهید چنین آدمی عصبانی و ناراحت بشود؟ چون یک کسی هست که دارد با او زندگی میکند، کار میکند، و معامله میکند و هر لحظه او را نگاه میکند.
بعضیها ترفندهای قشنگی دارند؛ مثلاً میگویند: خدایا! امروز من هرچه ثواب جمع کردم، به امام صادق(ع) هدیه میکنم... یا به مادر حضرت ولیّعصر(ع) هدیه میکنم... یا به فلان شهید، هدیه میکنم... یکدفعهای میبینی که در این روز، اصلاً عوض میشوی؛ حسّ و حالت تغییر میکند.
برای اینکه نشاط دائم داشته باشی همۀ کارهایت را بهخاطر خدا انجام بده؛ از همان اول صبح که زندگیات شروع میکنی، با یک دعا، خودت را در آن روز، مهمان خدا کن، آنوقت ببین چه انرژیای پیدا میکنی!
اول بهخاطر «احترام خدا» یک مدتی این کارها را انجام میدهی، اما بعد کمکم عاشق خدا میشوی! وقتی عاشق خدا شدی، یک زندگیِ عالی خواهی داشت که از هر لحظهاش لذتها میبری! اگر کارهایت را بهخاطر خدا انجام ندهی، جزء غافلین خواهی بود و اگر بهخاطر خدا انجام دهی، جزء ذاکرین میشوی؛ یعنی افرادی که اهل ذکر خدا هستند.