تورم نقطه به نقطه نسبت به آذرماه رو به کاهش بوده است. بررسی جداول منتشر شده از سوی این نهاد آماری نشان میدهد که اگرچه در بیشتر اقلام مصرفی شاهد تورمهای سالانه زیر ١٠درصد هستیم اما در گروه خوراکیها مانند سبزیجات، گوشت قرمز و برخی اقلام دیگر که مردم به طور هفتگی با آن سر و کار دارند تورم دو رقمی بوده و حتی به دو یا سه برابر نرخ تورم میانگین رسیده است. به عنوان مثال با اینکه نرخ تورم میانگین برای کل کشور 8/2 درصد اعلام شده اما گروه سبزیجات در دی ماه گذشته تورمی معادل 26/6، گوشت قرمز 17/3 و گوشت سفید 15/7درصد بوده است. آنگونه که مرکز آمار ایران اعلام کرده، تورم ماهانه در پایان دی ماه نسبت به پایان آذرماه ٤ دهم درصد بوده است. بدین معنا که سطح افزایش قیمت کالا و خدمات در دی ماه تنها ٤ دهم درصد نسبت به آذرماه افزایش یافته که این رقم٣ دهم واحد درصد پایینتر از آذرماه است.
بر اساس این گزارش حمل و نقل، اجاره و مسکن و ارتباطات و همچنین ماهیها پایینترین افزایش قیمتها را به خود اختصاص دادهاند از طرفی از گروه خوراکیها و آشامیدنیها، گوشت قرمز و سفید و فرآوردههای آنها، گوشت قرمز و گوشت ماکیان، میوه و خشکبار، سبزیجات و حبوبات بالاترین میزان افزایش شاخص قیمت دوازده ماه منتهی به ماه سال جاری نسبت به دوره مشابه سال قبل را به خود اختصاص دادهاند. حال سوالاتی که در وهله اول ممکن است به ذهن خطور کند این است که آیا این آمار به معنای کاهش رفاه خانوار و در نتیجه کوچکتر شدن سفره خانوادهها است یا نه، افزایش تورم رابطهای با کوچکتر شدن سفره خانوارها ندارد.
تورم به معنای افزایش رشد سطح عمومی قیمتها است بدین معنا که میانگین قیمت همه کالاها و خدمات در یک سال گذشته چگونه رشد کردهاند لذا از همین تعریف ابتدایی پیداست که تورم با گرانی متفاوت است زیرا در گرانی سطح قیمت مدنظر است در حالی که در محاسبه تورم متوسط نرخ رشد قیمتها مورد مطالعه است. ولی برای اینکه ببینیم افزایش تورم چگونه بر اندازه سفره خانوارها اثر میگذارد باید بودجه خانوار را به صورت جزیی مورد مطالعه قرار دهیم. در واقع باید دید که سبد کالایی که هر خانوار مصرف میکند شامل چه کالاهایی است و هرکالا چه وزنی را از کل سبد خانوار به خود اختصاص میدهد.
طبق آمار منتشر شده از سوی مرکز آمار، تورم گروههای غیرخوراکی 6/5 و گروه خوراکی به میزان 12/9 درصد نسبت به سال مشابه بوده است. با نگاهی کلی به بودجه خانوار و آماری که به طور متوسط از سهم هزینهای گروههای مختلف کالاها و خدمات وجود دارد، میتوان بیان کرد که گروه خوراکی به طور متوسط در سالیان گذشته تا به امروز سهمی معادل ٢٣ درصد از کل هزینههای خانوار را به خود اختصاص داده است. این درحالی است که سهم گروه غیرخوراکی برابر با ٦٥ درصد است. از طرفی در بین زیرگروههای بخش خوراکیها و آشامیدنیها بالاترین سهم مربوط به انواع گوشت، میوهها و سبزیهای تازه است که بر اساس آمار اعلامی توسط مرکز آمار برای تورم و اینکه میوه، گوشت و سبزیجات بالاترین میزان تورم را به خود اختصاص داده بودند، می توان اینگونه استدلال کرد که میزان فشار هزینهای این افزایش تورم بر خانوارها به طور متوسط بالاتر بوده است.
دلیل اینکه کاهش تورم برای خانوار زیاد قابل لمس نیست این است که در محاسبه نرخ تورم مجموعهای وسیع از کالاها و خدمات درنظر گرفته میشود و این درحالی است که خانوار صرفا تغییرات قیمت کالاهای مورد مصرف خود را که محدود هم هستند، مدنظر میگیرند. به طور مثال مرکز آمار بیش از ٤٥١ قلم از کالاها را برای تخمین تورم مورد استفاده قرار میدهد که این کالاها شامل پوشش کاملی از سبد کالاها و خدماتی است که توسط آحاد یک اقتصاد مصرف میشوند. بنابراین کاملا بدیهی است که بین تورم ذهنی مصرف کنندگان و تورم محاسبه شده توسط مرکز آمار یا بانک مرکزی شکاف وجود داشته است.