19 مرداد 1396 بود که خبر شهردار شدن محمدعلی نجفی با 21 رأی اعضای شورای شهر در رسانهها منتشر شد. حالا قریب به 6 ماه از این تاریخ میگذرد. 6 ماهی که مصداق یک مدیریت تمام عیار به سبک کارگزاران ایرانی است. تفکر کارگزارانی که چیزی برای اثبات خود در چنته نداشت از همان آغاز و حتی پیشتر از آن برای بالا رفتن از نردبان محبوبیت عمومی تلاش کرد تا تاکتیک ویرانهسازی را در دستور کار قرار دهد. از همین رو پروژهی مشترک اصلاحطلبان ــ کارگزاران که از چندین ماه قبل آغاز شده بود با روی کارآمدن نجفی حیات خود را این بار اما پر قدرتتر تداوم بخشید. کلید واژه مشترک این پروژه همان توهم «شهر سوخته» بود. شهر سوختهای که پیشکاران رسانهای کارگزاران به دنبال آن بودند تا از خاکستر آن ققنوس نجفی را برای به اصطلاح نجات پایتخت به ارمغان بیاورند، با این حال اما نتیجه چیز دیگری شد.
شهردار جدید پایتخت و هم قطاران سیاسی رسانهایاش در شهرداری تهران نیز همان راهبرد دولت بنفش را ادامه دادند، راهبردی که برای پنهان کردن ناکارآمدی و ناتوانی خود مدام بر طبل «تقصیر قبلیها بود» میکوبید و قالیباف را تبدیل به اهرم خلاصی از هر نوع ضعف مدیریتی میکرد. نجفی با آن که در همان روزهای اول نامهای از موسوی خویینیها در توصیه به رعایت اخلاق و عملگرایی دریافت کرد اما در عمل وقعی بدان ننهاد.
مرد خاکستری اصلاحطلبان خطاب به نجفی گفته بود «درخواستِ بنده این است که به جای آن که، در گزارشهای خود به همشهریانِ تهرانی، فهرستی از مشکلاتِ به جامانده از گذشته ارائه بفرمایید، به مردم نوید دهید که شهر شما را آبادتر خواهیم کرد.» و البته به همین نصیحت ریش سفیدانه بسنده نکرد و در تمجیدی جالب، تهران عصر قالیباف را «هر سال آبادتر از سال قبل» توصیف کرد.
تنها مروری به اظهارات و عملکرد شش ماهه اخیر نجفی کافی است تا سبک و استراتژی مدیریتی این کهنه کارگزارانی 66 ساله درک کنیم. سبکی که اعتماد به نفس کاذب را میتوان به عنوان دال مرکزی آن در نظر گرفت و مدیریت پشت میزنشین توییتری، عدم شناخت کافی از کلانشهر تهران و اقتضائات آن، انتصابات سیاسی و ... را از دیگر ارکان آن دانست.
شاید مراجعهای به آخرین اظهار نظر آقای شهردار در مورد ارزیابی عملکرد خود مشتی باشد نمونه خروار برای سنجش میزان اعتماد به نفس این مدیر کارگزارانی. نجفی اخیراً پس از برف تهران گفته بود که طبق گفته استانداری نمره ما در مدیریت برف تهرن 18 از 20 است و بنابراین عملکرد ما قبول است.او همچنین در کانال تلگرامی خودش در توضیح عملکرد شهرداری تهران در برف اخیر نوشت:
«از ساعت 20:30 که برف آغاز شد، حدود 1200 خودروی برفروب و 2 هزار کارگر و 163 سایت برفروبی و 3 هزار و 500 مخزن مخصوص شن داریم که همه اینها خوشبختانه آمادهباش کامل بوده و بهخاطر پیشبینیهای هواشناسی از قبل آماده بودند و کار خودشان را در کنار پلیس راهور آغاز کردند. از قبل هواشناسی بارش شدید برف را اعلام کرده بود و به همین جهت نیز من هم دستور آمادهباش کامل را داده بودم. بخشی از مشکلات پیشآمده در پی بارش شدید برف طبیعی است و بخشی دیگر به ضعف امکانات بازمیگردد».
مدیریت کارگزارانی به همین سادگی و با چند آمار ساده شانه از زیر بار مسولیت خالی میکند. بر این اساس مشکلات ایجاد شده در شهر ناشی از برف اخیر یا به خاطر «ضعف امکانات» است و یا آن که اساساً «طبیعی» است و اینها نیز هیچ کدام به شهردار پر تلاش شهر ما ربطی ندارد! بنابراین نمره شهرداری هم نمره 18 قبولی است. به همین سادگی و با کمال اعتماد به نفس نقش «ضعف مدیریت» انکار میشود و همه چیز به گردن ابر و باد و مه و خورشید فلک میافتد.
این همان مدیریت کارگزارانی است که حجم عظیم نارضایتی مردمی در شهر را نادیده میگیرد، مردم را نیروی خود میداند و از آنها برای تکاندن برف درختان کمک میخواهد و البته گوشش هم به انتقادهای گسترده اعضای کنونی و سابق شورای شهر، نمایندگان مجلس و کارشناسان شهری که از قضا بسیاری از آنها از هم طیفان آقای شهردار بودند، بدهکار نیست.
هزینه اعتماد به نفس شهردار بر دوش پایتخت نشینان
با روند فعلی، این شهروندان تهرانی هستند که باید بهای این سطح از اعتماد به نفس در آقای شهردار را بپردازند. تهرانیها که روزگانی عادت کرده بودند تا هر هفته و هر ماه شاهد افتتاح پروژههای جدید عمرانی، فرهنگی و ...در سطح شهر باشند و شهر را هر روز آبادتر از دیروز ببینند. کم کم باید به این رویه عادت کنند که فقط گوشهایشان آمار و ارقام بشنود.
اگر روزگاری مدیری در این شهر فعالیت میکرد که دوشادوش نیروها و مردم شهرش و با لباس کار در صحنه بود، امروز با مدیری مواجهیم که صندلی سبز رنگ چرمی ساختمان بهشت را نمیتواند ترک کند و به جای «کار» در اندیشه توجیه «کار نکردن» است.
بنیان ایدئولوژی تکنوکراتی بر این اصل اساسی استوار است که ناخواسته مدیرانی را تولید میکند که دچار خود شیفتگی و اعتماد به نفس کاذب میشوند. تفکر کمّی، آمار محور و متصلب مدیریت کارگزارانی همواره خود را دلخوش به گزارشهای مدیریتی میکند و این گونه است که در همه آزمونها با تکیه بر تعریف و تمجیدهای سازمانی همواره نمره قبولی بالا را به خود میدهد. با چنین روحیهای است که شهردار تهران نمره 18 را برای مدیریت برف اخیر تهران میگیرد.