با نزدیک شدن به انتخابات پارلمانی لبنان، تحولات سیاسی و امنیتی این کشور وارد فاز جدیدی میشود که خشونت یکی از شاخصههای بارز آن است. پس از آنکه سعد حریری به عنوان ابزار عربستان سعودی با بازی ناشیانه بنسلمان تبدیل به مهرهای سوخته برای ریاض شد و جایگاه وی بهویژه در مناطق شمالی و تاحدودی در بیروت و در میان بدنه اجتماعی متعلق به او دچار تزلزل شد، سعودیها سرمایهگذاری بر روی اشرف الریفی را در دستور کار قرار دادند. الریفی از عناصر اطلاعاتی لبنان در اولین گام در مصاحبهای مطبوعاتی در حدود دو هفته پیش، ضمن مطرح ساختن مجدد پرونده قتل رفیق حریری و اتهام به جریان مقاومت، ایران را اشغالگر لبنان خواند تا بدینوسیله نخستین گام را در راستای تامین نظر ریاض برداشته باشد.
در پی تحقق عواملی همچون: 1 - اتحاد و همبستگی در میان طیف مقاومت و جریانات متمایل به آن، 2 - دستاوردهای موفق جبهه مقاومت در سوریه و مرز با لبنان در برابر تروریستها، 3 - موفقیت نسبی میشل عون در مقام ریاست جمهوری برای ایجاد ثبات در لبنان در پی دوره طولانی خلأ سیاسی و ریاست جمهوری و 4 - آشکار شدن وابستگی تام سعد حریری به عربستان سعودی؛ موقعیت جریانات وابسته به ریاض دچار ضعف شد امری که برای ورود به انتخابات به هیچ وجه خوشایند آنان نخواهد بود.
نخستین طرح این جریانات برای برون رفت از این موقعیت متزلزل عبارت است از تلاش برای ایجاد تشتت در جریان وفادار به مقاومت در بازه زمانی کنونی تا انتخابات. لذا شاهد آن بودیم که حمله افراد ناشناس به برخی از دفاتر جریان ملی آزاد لبنان (وابسته به میشل عون و از متحدان حزب الله) از سوی برخی رسانهها به جریان امل (به رهبری نبیه بری) نسبت داده شد اما بلافاصله جنبش امل با صدور بیانیهای آنرا تکذیب کرد.
اقدام رژیم صهیونیستی در ترور یکی از فرماندهان جنبش حماس در لبنان را حتی میتوان در راستای تلاش جهت بر هم زدن آرامش سیاسی و امنیتی لبنان در آستانه برگزاری انتخابات پارلمانی آتی تحلیل کرد. لبنان روزها و ماههای سرنوشتسازی را پیش روی دارد. تکفیریهای زخم خورده از حزب الله در سوریه میتوانند یکی از تهدیدهای امنیت لبنان باشند که پتانسیل ایجاد کانون تنش جدیدی را در داخل این کشور در سایه اشتغال نیروهای امنیتی به مقوله انتخابات، دارا هستند.