1- هیچ کس با شبکههای مجازی مخالف نیست. هیچ کس منکر فواید آنها هم نیست. اینکه بسیاری از مردم، با استفاده از این تکنولوژیهای روز، امرار معاش میکنند، با آنها راحتتر با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند، تجارت میکنند، محصولاتشان را معرفی میکنند و... همه درست. اما یک نکته! شبکههای اجتماعی مثل تلگرام سه سالی میشود که وارد زندگی ما ایرانیها شده است. با امکاناتی که اکنون این پیام رسان خارجی در این سه سال ذره ذره اضافه کرده و مردم را با سوءاستفاده از تنبلی برخی مسئولین امر به خود وابسته کرده، طی چند سال آینده چه اتفاقی خواهد افتاد؟ فرض بگیریم مثلا 4 سال آینده، صددرصد فعالیتهای اقتصادی و تفریحی و سرگرمی مردم هم به این شبکه اجتماعی وابسته شد و تجار توانستند کار و کاسبی خود را با این گونه شبکههای اجتماعی حسابی رونق دهند. آیا وابسته کردن صددرصد این فعالیتها به پیامرسانهایی که کنترل آنها دست دشمن است، منطقی است؟ آیا آن شبکههای پیامرسان که طی همین چند هفته پیش نشان دادند، به دنبال براندازی و ایجاد جنگ شهری هستند، باید صددرصد فعالیتهای اقتصادی و غیراقتصادی ما را تحت کنترل داشته باشند؟ کدام عقل سلیمی میپذیرد کنترل افکار عمومی، کار و کاسبی مردم و حتی سرگرمی و تفریح آنها را به اجنبیها بسپاریم؟! آیا مثلا در آمریکا یا چین یا همین فرانسه، شبکههای اجتماعی بدون هیچ کنترل و چهارچوبی در حال فعالیت هستند؟ بخوانید:
فرانسه یکی از شدیدترین نظارتهای حکومتی بر فضای سایبری را دارد. طبق قانونهای «هادویی» و «لوپسی» مصوب سال 2009، کاربران ناقض قوانین شبکه از دسترسی به آن محروم میشوند. مردم فرانسه حتی در جستوجوی کلمات در موتورهای جستوجوگر هم محدودیت دارند و حق جستوجوی برخی عبارات را ندارند.
آمریکا بهعنوان بزرگترین مدعی جریان آزاد اطلاعرسانی محدودیتهای عجیبی برای فضای مجازی ایجاد کرده که به جرات میتوان گفت در هیچ جای دنیا چنین محدودیتهایی وجود ندارد. آمریکا از چهار مولفه جرمانگاری در قانون فضای مجازی تبعیت میکند که این نوع قانونگذاری در هیچ کجای دنیا شبیه ندارد و برخلاف سبک معمول در دنیا در مورد شبکههای اجتماعی به جزئیات و خرده موضوعات فضای مجازی نیز ورود میکند. طبق قانون امنیت سایبری آمریکا (مصوب سال 2012) که مشتمل بر 15 بند است، هرگونه رفتاری در فضای مجازی اگر معارض با امنیت کشور آمریکا تشخیص داده شود، قابل پیگیری است. براساس افشاگریهای «ادوارد اسنودن» دولت آمریکا بزرگترین رصد اینترنتی را انجام میدهد. این دولت همچنین از سال گذشته تاکنون فشارها را برای نظارت بر شبکههای اجتماعی به شدت گسترش داده است. اوضاع در چین، آلمان، روسیه، اتریش و بسیاری از کشورهای دنیا نیز به همین شکل است که کیهان چند روز پیش طی گزارشی مبسوط و مستند تحت عنوان «از چین تا آمریکا، شبکههای اجتماعی در هیچ کشوری رها نیستند» به آن پرداخته است.(25 دی ماه 96)
2- زمان زیادی نگذشته؛ پس بعید است کسی فراموش کرده باشد. عدهای هرچند معدود، از اعتراضهای آرام و بحق مردم به ناکارآمدی اقتصادی دولت سوءاستفاده کرده و با حمله به عابران پیاده، خودروها، بانکها و چند کلانتری یا پاسگاه اقدام به کشتن،آتش زدن و سر دادن شعارهای براندازانه کردند. خوشبختانه تمام گزارشها، تصاویر و اقدامات ضد امنیت ملی این تفالههای داعش موجود است و هیچ کس نمیتواند آن را منکر شود. ربودن کامیون آتشنشانی در دورود، انتقال آن به خیابان، خلاص کردن و رها کردن آن به سمت خودروهایی که در حال رفت و آمد هستند، برخورد آن با یک خودروی حامل پدر و پسر و مرگ مظلومانه آنها، یا حمله به فلان کلانتری و پاسگاه برای ربودن سلاح و راهاندازی کشت و کشتار و... داستانسرایی و خیالبافی یک ذهن متوهم نیستند، حقایقی هستند که همین چند هفته پیش رخ داده و جان برخی از هموطنان عزیزمان را گرفته است. هدایت این آشوبها از کجا بود؟ آیا آن چند ده کانال تلگرامی که از آنسوی آبها هدایت میشوند، آموزش جنگ خیابانی و کشتن و آتش زدن نمیدادند؟ آیا ننوشتند، سلاح به دست بگیرید، به ادارات پلیس حمله کنید، ساختمانهای دولتی را آتش بزنید؟ آیا شعار مرگ بر روحانی ندادند؟ آیا این کانالهای تلگرامی به کمک سازمانهای اطلاعتی چند کشور معلومالحال و متخصصان جنگ روانی تلاش نکردند ضمن آموزش جنگ شهری، کشور را به خیال خامشان به سوریه تبدیل کنند؟! در حالی که اتفاق زیادی نیفتاده و بنا بر اخبار رسمی، پس از جدا شدن معترضان از اغتشاشگران حداکثر چند صد نفر در سراسر کشور تلاش میکردند با کشتهسازی و سروصدای شبکههای اجتماعی خود را «صدای مردم» جا بزنند، رهبران برخی کشورها مثل آمریکا ناشیانه وارد معرکه شدند و در حالی که تا همین چند ماه پیش مردم ایران را تروریست مینامیدند، به حمایت از آنها پرداختند!
حالا هیجانها خوابیده و ماجرا به لطف هوشیاری مردم و حماقت دشمن خیلی زود تمام شده است. به قول امام سجاد(ع)، الحمد لله الذی جعل أعدائنا من الحمقاء... خدا را شکر که دشمنان ما را از احمقها آفرید.
اما آیا آنچه باعث آن موج سواریها شد هم تمام شده؟ شعار معترضان و مردم در آن تجمعهای آرام چه بود؟ غیر از مسائل معیشتی و اقتصادی؟ آیا مردم حق ندارند از دولتی که نزدیک به 5 سال است تمام امکانات را در اختیار دارد و وعده داده کاری کند که مردم دیگر نیازی به یارانه پیدا نکنند، بپرسند، نتیجه آن وعدهها چه شد؟ مگر قرار نبود تمام تحریمها بالمره برداشته شوند؟ آیا همانطور که وعده داده بودند، مشکل بیکاری و فقر حل شد؟ پاسخ این سؤالها هم روشن است. آنچه باعث اعتراض بخشی از مردم شد، مشکلات اقتصادی بود. تعطیلی یک به یک کارخانهها، افزایش کارگران بیکار در کنار حل نشدن مشکل مسکن و به طور کلی بر زمین ماندن وعدهها بود. برمیگردیم به جمله اول این پاراگراف. شبکههای اجتماعی خارجی به ویژه تلگرام هنوز فعال هستند و 24 ساعته در حال دینستیزی، دروغپراکنی، گسترش فساد و نفرت و اعتیاد، اختلافافکنی، موجسازی و موجسواری و دروغپراکنیاند. مشکل اقتصادی و بیکاری هم که سر جایش قرار دارد؛ نوع برخورد دولت محترم با این معضلات هم نشان میدهد، اراده غالب، بهرهبرداری سیاسی از این مشکلات است تا حل آن.(البته اگر ناتوانی و بیبرنامگی دولت را فاکتور بگیریم) نتیجه: روز از نو و روزی از نو! دشمن با سوءاستفاده از شبکههای اجتماعی جنگ نرم تمام عیاری را برایمان تدارک دیده، دولت هم گویا قصد سروسامان دادن به شبکههای اجتماعی را مانند آنچه کشورهای دنیا انجام میدهند، ندارد. دشمن تستی زد و نتیجه را دید؛ اگر چه از ملت سیلی خورد اما، نقاط ضعف و قوت را شناخت؛ قطعا دست از شیطنت بر نخواهد داشت و این بار با تجربه دیماه باز خواهد گشت. سرو سامان دادن به شبکههای اجتماعی به معنای بستن و تعطیل کردن آنها نیست. دولت محترم، درست مثل همان کشورهایی که آنها را «جامعه جهانی» میداند! با سروسامان دادن به این مهم و صدالبته خیز جدی برای انجام وعدههای اقتصادی و ایجاد شبکههای پیامرسان خودی میتواند این توطئه را به راحتی خنثی کند.
3- میگویند منتقدان با شبکههای مجازی مخالفند! در جریان مبارزات انتخاباتی هم میگفتند، منتقدان با اینترنت مخالفند! چرا زنجیرهایها در روز روشن دروغهای به این بزرگی میگویند؟ این قماش که به بدنه دولت و تصمیمگیران و تصمیمسازان نفوذ کردهاند، کار را به جایی رساندهاند که، اقتصادی بودن ریشه این اعتراضهای بحق مردم را هم زیر سؤال بردهاند. برخی از این زنجیره ایها حتی برای تبرئه بیکفایتی خود، «نظام» را به گروگان گرفته و تلاش کردند، آشوبگران و قاتلان مردم را «منتقد» جا بزنند و با مشروعیتبخشی به آنها، امتیاز هم بگیرند! به جای «حل ریشهای» مشکل که بهبود شرایط اقتصادی و ایجاد شغل و مسکن و شرایط ازدواج برای جوانان است گفتند، جایی را برای اعتراض مدنی تدارک ببینیم! گفتند «باید حرف مردم را شنید» در حالی که خود را به کری زدند و حرف رسای مردم و منتقدان را نشنیدند. چرا؟...
پاسخ در کارنامه این طیف است. نزدیک به 5 سال است جز نگاه به دست دشمن، راهحل دیگری برای بهبود شرایط اقتصادی مردم نداشتهاند. اقتصاد و معیشت مردم را به اخم و لبخند ترامپ گره زدهاند. منتظر میمانند هر چهار ماه یک بار ترامپ چه میگوید. اگر هزار تحریم تازه علیه کشورمان اعمال شود و در عین حال گفته شود «برجام را حفظ میکنیم» فریاد شوق برمیآورند که«ترامپ نتوانست برجام را پاره کند» تا این شکست را هم پیروزی جا بزنند.
میگویند، شبکههای اجتماعی و پیامرسانهای ایرانی، ضعیف است. آن را به پیکان و خارجیها را به بنز و بیامو تشبیه میکنند. از این دوستان باید پرسید، چرا هیچ ارادهای برای بهبود این شبکهها در مسئولین مربوطه نیست. مگر تلگرام روز اولی که آمد، مثل امروز بود؟ اگر شبکههای پیامرسان خارجی امروز وارد خصوصیترین بخشهای زندگی مردم شدهاند، به دلیل کوتاهی چه کسانی است؟ چرا اجازه دادهاند، تا این حد وارد زندگی مردم شده و تمام مسیر تجارت، تفریح و.... مردم از کانال شبکههای اجتماعی خارجی عبور کند؟
دولت محترم اگر اینقدر به شبکههای اجتماعی و تلگرام علاقه دارد که از هیچ فرصتی برای دفاع از آن صرفنظر نمیکند و حتی آن را به یکی از شعارهای انتخاباتی خود تبدیل میکند، چرا در این حوزه، هیچ فعالیت موثری نمیکند؟ شورای عالی فضای مجازی در این حدود 5 سال، چند بار جلسه برگزار کرده و دولت چقدر در اجرای مصوبات این شورا جدی بوده است؟! چرا هیچ ارادهای برای ایجاد یا بهبود پیامرسانهای داخلی از سوی دولت دیده نمیشود؟!
مشکلات اقتصادی سر جایش هست، همتی هم از سوی مسئولین دولتی برای سروسامان دادن به اقتصاد و دنیای مجازی دیده نمیشود. دولت همت کند تا دیر نشده سروسامانی به این وضع بدهد، درست مثل کاری که کشورهای دنیا میکنند. با حمایت از نخبگان داخلی، پیامرسانهای ایرانی را بهبود بخشیده و کشور را از این وابستگی خطرناک نجات دهد.
جعفر بلوری