اقدامات نئوکلاسیکهای وطنی برای تضعیف بیشتر ارزش پول ملی آغاز شده است. یکی از رسانهها چندی پیش نوشت قیمت دلار خیلی پایین است و بهانه و مستمسک برای توصیه به کاهش ارزش پول ملی نیز مثل همیشه حمایت از تولید داخلی و صادرات است.
بانک جهانی رقم GDP (تولید ناخالص داخلی) ایران در سال ٢٠١٦ را بر اساس برابری قدرت خرید، هزارو ٦٠٥ میلیارد دلار و بر اساس محاسبه معمولی، حدود ٤٢٠ میلیارد دلار اعلام کرده است؛ معنایش این است که نرخ ارز باید بر اساس برابری قدرت خرید، کمتر از هزار تومان باشد؛ یعنی قدرت خرید هزار تومان در ایران، حدودا برابر با قدرت خرید یک دلار در آمریکاست. به عبارت دیگر، اگر همان محاسبه GDP به روش معمولی را که به ریال حساب میشود و در نهایت تقسیم بر نرخ رسمی تبدیل ریال به دلار میشود، بهجای نرخ رسمی، تقسیم بر عددی کمتر از هزار کنیم، نزدیک به همان عدد هزارو ٦٠٥ میلیارد دلار به دست میآید.
من نمیگویم نرخ ارز باید بر این اساس تنظیم شود؛ اما این هم یک نگاه است و با این نگاه دلار خیلی گران است؛ اما تفکر اقتصاد نئوکلاسیک دائما دنبال کاهش ارزش پول ملی است و هیچ توجهی به آثار تورمی آن و قدرت خرید مردم و مسائل دیگر ندارد و بهانهاش هم قدرت رقابت تولید داخلی است. چرا میگویم بهانه، چون تولید داخلی دهها مشکل دارد که این تفکر هیچ توجهی به آن ندارد.
نویسنده خاطرنشان کرد: بهراستی تولید ملی از بیثباتی نهادینهشده بیشتر لطمه خورده است یا نرخ ارز پایین؟ بهراستی نرخ ارز پایین است، یا رانتجویان آن را پایین جلوه میدهند؟ آیا این ادعاها میراث سیاستهای شکستخورده تعدیل ساختاری نیست؟ آیا نظر همه تولیدکنندگان گرفته شده است، یا این نظر نمایندگان خودخوانده آنهاست؟ اینها پرسشهایی است که باید پاسخ داده شود. تجربه نشان داده است که اقتصاد بیثبات و پرنوسان، بهشت سفتهبازان و رانتخواران است و کارآفرینان و سرمایهگذارانی که دنبال تولید واقعی هستند، همیشه از نوسانات در قیمتهای کلیدی اقتصاد شکوه دارند.