زمان زیادی از دوران «بهبه و چهچه» مذاکرات هستهای و تقدیسهای غیرعقلانی مذاکرات منتهی به برجام نمیگذرد و در ایام کنونی که حتی روحانی هم مذاکره با آمریکا را دیوانگی میخواند، منورالفکران بسیاری هستند که اندک اندک به جمع منتقدان برجام پیوستهاند. محمود سریعالقلم، مشاور سابق حسن روحانی را باید از این جمله افراد دانست.
وامداری دولتیازدهم و دوازدهم از سریعالقلم در نوع تعامل با دنیا بر کسی پوشیده نبوده و نیست و شاید بتوان اعتراف کرد که مسیر دولت همانی است که سریعالقلم در کتاب «ایران و جهانیشدن چالشها و راهحلها» ترسیم میکند. عقل منفصل دولت در ایام مذاکرات هستهای اظهار نظر مردم عادی اعم از رانندگان تاکسی و لبوفروشان پیرامون انرژی هستهای را برنمیتابید و با پوپولیسم خواندن آن میگفت: «تربیت عقلی در خانواده و مدرسه بسیار ضعیف است. در نتیجه ما احساسی، غریزی و پوپولیستی تربیت میشویم. صدا و سیمای ما هم متاسفانه به این جریان کمک میکند. از یک لبوفروش یا راننده تاکسی که تمام روز را سرگرم حل مشکلات معیشتیاش است، درباره جریان هستهای نظرخواهی میکند. بنابراین صدا و سیما اصالتا یک نهاد پوپولیستی است و به جلوگیری از رشد عقلی و استدلالی جامعه کمک میکند.»
اما در ایام «نه کدخدا» به « اعتماد» تیممذاکره کننده هستهای دولت و کنار رفتن پردههای خوشبینی، استراتژیست اصلی دولت یازدهم نیز به جرگه منتقدان پیوسته و در جریان پانزدهمین کنفرانس بینالمللی مدیریت با بیان اینکه مذاکرات برجام بر اساس دانش بینالمللی نبود، تصریح میکند: چرا که این مذاکرات دچار هیجان و احساس بود و باید مطالعات بیشتری صورت میپذیرفت.
سریعالقلم حتی میگوید: باید در جریان تصمیمسازی دید که آیا از همه نهادها و افرادی که دارای دیدگاه هستند، استفاده شده است یا خیر و اگر دستگاه دیپلماسی ما در رابطه با موضوع برجام مشاور بینالمللی میگرفت و متن مذاکرات 22 جلدی آمریکا و چین را مطالعه میکرد که چه مواردی در سالهای 70 تا 78 بین آمریکا و چین اتفاق افتاده است و چگونه مذاکرات را پیش بردند، قطعاً موفقیت بیشتری با دریافت امتیازات حاصل میشد.
در این صحبتها نیز به نوعی درک غلط از روابط بینالملل دیده میشود، چرا که تاریخ به درستی گواهی میدهد که چین زمانی به مذاکره با آمریکا پرداخت که یک قدرت اتمی محسوب میشد و مسلح به بمب اتمی بود، لذا خواندن متن مذاکرات 22 جلدی آمریکا و چین هیچ کمکی به افرادی چون محمدجواد ظریف نمیکند که با دیگر دوستان خود در تضعیف ابزار اقتدار ملی چون صنعت هستهای مسابقه گذاشته و بهجای تکمیل راکتور اراک، از احتمال رویایی تکرار حادثه چرنوبیل سخن میگفتند!
انتقاد اخیر سریعالقلم حکایت از آن دارد که آش ناکامی برجام به حدی شور شده که داد یکی از آشپزهای اصلی آن را نیز درآورده است! با این تفاسیر آیا احتمال دارد که تداوم روند فعلی به وضعیتی منجر شود که حتی سریعالقلم نیز به جرگه لبوفروشان و رانندگان تاکسی بپیوندد؟