ابراهیم نکو میگوید: محدودیتهایی که در منابع درآمدی دولت وجود دارد و معضلاتی که در بخش تولید وجود داشته و دارد، میتواند به افزایش فشار بر طبقات ضعیفتر جامعه منجر شود. به عبارت دیگر افزایش مالیاتها در شرایط رکود فعلی میتواند منجر به افزایش فشار بر واحدهای تولیدی و صنعتی و در نتیجه افزایش بیکاری شود که به معنی آسیب به طبقات ضعیفتر جامعه خواهد بود. بحث اینجاست که بودجه به تنهایی نمیتواند باعث این فشارها شود، اما اگر این فرآیند ظریف و دقیق به هر علتی دچار نقصان شود، یعنی به درستی مدیریت نشود یا مجلس تصمیم بگیرد در حذف قسمتی از یارانهبگیران یا قیمت حاملهای انرژی تغییراتی در بودجه ایجاد کند، یقینا شاهد نابسامانیهایی خواهیم بود. هدف قانون هدفمندی یارانه ها بهبود وضعیت مردم بوده است، اما در سالهای گذشته از این قانون فاصله گرفتهایم که نتیجهاش بدترشدن وضع مالی دولت و در نتیجه بدترشدن وضعیت اقتصادی طبقات تحت حمایت دولت است.
صریحاً بگویم اگر من به جای رئیسجمهور بودم حتما چند نفر از مدیران اقتصادی دولت را از دولت اخراج میکردم زیرا در برنامهریزی اقتصادی ضعیف عمل میکنند. هیچ کشوری نمیتواند بدون بهبود وضعیت اقتصادی مردم به توسعه و پیشرفت فکر کند اما می بینیم که با رویههای غلط چند سال گذشته فشارها بر حوزه تولید و صنعت و همچنین کسانی که نقدا مالیات پرداخت میکنند، یعنی کارمندان و کارگران، افزایش یافته است که به ضعیفترشدن آنان منجر شده است. در چنین شرایطی به نظر میرسد یا باید بودجه به کلی دستخوش تغییر شود یا آنکه به شکل کنونی اجرا شود زیرا هر تغییر جزئی در آن میتواند به نتایج بسیار بدتری منجر شود.