آیتالله ناصر مکارم شیرازی در تفسیر نمونه ذیل آیات10 تا 14 سوره مبارکه «نوح» به پاداشهای دنیوی ایمان به خداوند اشاره کرده است که متن آن در ادامه میآید؛
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفّاراً* یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً*وَ یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوال وَ بَنِینَ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ جَنّات وَ یَجْعَلْ لَکُمْ أَنْهاراً* ا لَکُمْ لا تَرْجُونَ لِلّهِ وَقاراً* وَ قَدْ خَلَقَکُمْ أَطْواراً؛ به آنها گفتم: «از پروردگار خویش آمرزش بطلبید که او بسیار آمرزنده است. تا بارانهاى پر برکت آسمان را پى در پى بر شما فرستد، و شما را با اموال و فرزندان فراوان کمک کند و باغهاى سر سبز و نهرهاى جارى در اختیارتان قرار دهد. چرا شما براى خدا عظمت قائل نیستید؟! در حالى که شما را در مراحل مختلف آفرید (تا از نطفه به انسان کامل رسیدید)!». (نوح/ 10 تا 14)
پاداشهای دنیوی ایمان
«نوح» در ادامه بیانات مؤثر خود براى هدایت آن قوم لجوج و سرکش، این بار روى بشارت و تشویق تکیه مىکند، و به آنها وعده مؤکد مىدهد که اگر از شرک و گناه توبه کنند، خدا درهاى رحمت خویش را از هر سو به روى آنها مىگشاید، عرض مىکند: خداوندا «من به آنها گفتم: از پروردگار خویش تقاضاى آمرزش کنید که او بسیار آمرزنده است» (فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفّاراً).
نه تنها شما را از گناهان پاک مىسازد، که «اگر چنین کنید بارانهاى پربرکت آسمان را پى درپى بر شما فرو مىفرستد» (یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً).
خلاصه، هم باران رحمت معنوى و هم باران پر برکت مادى او شما را فرا مىگیرد.
قابل توجه این که: مىگوید: «آسمان را بر شما مىفرستد» یعنى آن قدر باران مىبارد که گویى آسمان دارد نازل مىشود! اما چون باران رحمت است، نه ویرانى مىآورد، و نه آسیبى مىرساند، بلکه در همه جا مایه خرمى، سرسبزى و طراوت است.
سپس، مىافزاید: «و اموال و فرزندان شما را افزون مىکند» (وَ یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوال وَ بَنِینَ).
«و براى شما باغهاى خرم و سرسبز و نهرهاى آب جارى قرار مىدهد» (وَ یَجْعَلْ لَکُمْ جَنّات وَ یَجْعَلْ لَکُمْ أَنْهاراً).
به این ترتیب، یک نعمت بزرگ معنوى، و پنج نعمت بزرگ مادى به آنها وعده داده، نعمت بزرگ معنوى، بخشودگى گناهان و پاک شدن از آلودگى کفر و عصیان است، اما نعمتهاى مادى: ریزش بارانهاى مفید، به موقع و پر برکت، فزونى اموال، فزونى فرزندان (سرمایههاى انسانى)، باغهاى پر برکت، و نهرهاى آب جارى.
آرى، ایمان و تقوا طبق گواهى قرآن مجید، هم موجب آبادى دنیا و هم آخرت است.
در بعضى از روایات آمده است: وقتى این قوم لجوج از قبول دعوت نوح سر باز زدند، خشکسالى و قحطى آنها را فرا گرفت، و بسیارى از اموال و فرزندانشان هلاک شدند، زنان عقیم گشتند و کمتر بچه مىآوردند، نوح به آنها گفت: اگر ایمان بیاورید، همه این مصائب و بلاها از شما دفع خواهد شد، ولى آنها اعتنائى به او نکردند و همچنان سر سختى نشان دادند تا عذاب نهایى فرا رسید و همه را درو کرد!
سپس، بار دیگر به انذار باز مىگردد، و مىگوید: «چرا شما از خدا نمىترسید و براى خدا عظمت قائل نیستید»؟! (ما لَکُمْ لا تَرْجُونَ لِلّهِ وَقاراً).
«در حالى که خدا شما را آفرینشهاى گوناگون داد» (وَ قَدْ خَلَقَکُمْ أَطْواراً).
نخست «نطفه» بىارزشى بودید، چیزى نگذشت که شما را به صورت «علقه» و از آن پس به صورت «مضغه» در آورد، سپس شکل و اندام انسانى به شما داد، بعد لباس حیات در اندام شما پوشانید، و به شما روح و حس و حرکت داد، همین گونه مراحل مختلف جنینى را یکى پس از دیگرى پشت سر نهادید، تا به صورت انسانى کامل از مادر متولد شدید، باز اطوار حیات و اشکال مختلف زندگى ادامه یافت، شما همیشه تحت ربوبیت او قرار دارید، و دائماً نو مىشوید، و آفرینش جدیدى مىیابید، چگونه در برابر آستان با عظمت خالق خود سر تعظیم فرود نمىآورید؟
نه تنها از نظر جسمانى اشکال مختلفى به خود مىگیرید، که چهره روح و جان شما نیز دائماً در تغییر است، هر یک از شما استعدادى دارید، در هر سرى ذوقى و در هر دلى عشقى است، و همه شما دائماً دگرگون مىشوید، احساسات کودکى جان خود را به احساسات جوانى مىدهد، و آن هم جاى خود را به احساسات کهولت و پیرى مىبخشد.
و به این ترتیب، او در همه جا با شما است و در هر گام رهبرى و هدایت مىکند، و با این همه لطف و عنایت او، این همه کفران و بىحرمتى چرا؟
نکته:
رابطه «تقوا» و «عمران و آبادى»
از آیات مختلف قرآن، از جمله آیات فوق، این نکته به خوبى استفاده مى شود که: ایمان و عدالت مایه آبادى جامعهها، و کفر، ظلم و گناه مایه ویرانى است.
در آیه 96 «اعراف» مىخوانیم: وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکات مِنَ السَّماءِ وَ الأَرْضِ: «اگر اهل شهرها و آبادىها ایمان بیاورند و تقوا پیشه کنند، درهاى برکات آسمان و زمین را به روى آنها مىگشائیم».
و در آیه 41 سوره «روم» مىخوانیم: ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النّاسِ: «فساد در خشکى و دریا بر اثر اعمال مردم ظاهر شد».
و در آیه 30 «شورى» آمده است: وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصِیبَة فَبِما کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ: «هر مصیبتى به شما مىرسد به خاطر اعمال شما است».
و در آیه 66 «مائده» آمده است: وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقامُوا التَّوْراةَ وَ الإِنْجِیلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لاَ َکَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ: «اگر آنها تورات و انجیل و آنچه از طرف پروردگارشان بر آنان نازل شده است بر پا دارند، از آسمان و زمین روزى مىخورند» (و برکات زمین و آسمان آنها را فرا خواهد گرفت) و آیات دیگرى از این قبیل.
این «رابطه» تنها یک رابطه معنوى نیست، بلکه علاوه بر رابطه معنوى که آثارش را به خوبى مىبینیم رابطه مادى روشنى نیز در این زمینه وجود دارد.
کفر و بىایمانى، سرچشمه عدم احساس مسئولیت، قانون شکنى، و فراموش کردن ارزشهاى اخلاقى است، و این امور، سبب از میان رفتن وحدت جامعهها، متزلزل شدن پایههاى اعتماد و اطمینان، هدر رفتن نیروهاى انسانى و اقتصادى، و به هم خوردن تعادل اجتماعى است.
بدیهى است: جامعهاى که این امور بر آن حاکم گردد، به سرعت عقب نشینى مىکند، و راه سقوط و نابودى را پیش خواهد گرفت.
چرا برخی جوامع بیایمان از وضع مادی خوبی برخوردارند؟
و اگر مىبینیم، جوامعى هستند که با وجود عدم ایمان و تقوا از پیشرفت نسبى وضع مادى برخوردارند، آن را نیز باید مرهون رعایت نسبى بعضى از اصول اخلاقى بدانیم، که میراث انبیاى پیشین و نتیجه زحمات رهبران الهى، دانشمندان و علما در طول قرن ها است.
علاوه بر آیات فوق، در روایات اسلامى نیز روى این معنى زیاد تکیه شده است که: استغفار و ترک گناه، سبب فزونى روزى و بهبودى زندگى مىشود، از جمله: در حدیثى از على(علیه السلام) آمده: أَکْثِرِ الاِسْتِغْفارَ تَجْلِبْ الرِّزْقَ: «زیاد استغفار کن تا روزى را به سوى خود جلب کنى».
در حدیث دیگرى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) چنین نقل شده: مَنْ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَیْهِ نِعْمَةً فَلْیَحْمِدِ اللّهَ تَعالى، وَ مَنْ اِسْتَبْطَأَ الرِّزْقَ فَلْیَسْتَغْفِرِ اللّهَ، وَ مَنْ حَزَنَهُ أَمْرٌ فَلْیَقُلْ: لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ: «کسى که خداوند نعمتى به او بخشیده، شکر خدا را به جا آورد، و کسى که روزیش تأخیر کرده از خدا طلب آمرزش کند، و کسى که بر اثر حادثهاى غمگین گردد، بگوید: لا حول و لا قوة الا باللّه».
در «نهج البلاغه» نیز مىخوانیم: وَ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ الاِسْتِغْفَارَ سَبَباً لِدُرُورِ الرِّزْقِ وَ رَحْمَةِ الْخَلْقِ، فَقَالَ سُبْحَانَهُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفّاراً یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً...: «خداوند سبحان، استغفار را سبب فزونى روزى و رحمت خلق قرار داده، و فرموده: از پروردگارتان طلب آمرزش کنید که او بسیار آمرزنده است، باران پر برکت آسمان را بر شما مىفرستد».
حقیقت، این است: مجازات بسیارى از گناهان، محرومیتهایى در این جهان است، و هنگامى که انسان از آن توبه کند و راه پاکى و تقوا را پیش گیرد، خداوند این مجازات را از او بر طرف مىسازد.