خسته و دلشکسته به نظر می آیند. انگار رنج معلولیت کودکشان توان جنگیدن برای گرفتن حقوقشان را از آنها گرفته است اما نمی شود دست روی دست گذاشت و شاهد هدر رفتن زمان برای آموزش کودکان شد. مدرسه آنها را به دلیل آنچه آموزش ناپذیر گفته می شود نپذیرفته و الان خانواده ها سرگردانند.
نمی دانند که چقدر انگ آموزش ناپذیری به فرزندشان حقیقت دارد و آیا این برچسب به دلیل تحمل ناپذیری مدیران و معلمان بر آنها زده شده یا کار تحقیقی و روانشناسی پشت این داستان هست.
آنها می گویند اصلا اگر خانواده ای کودک آموزش ناپذیری داشت چه باید بکند. باید دست روی دست بگذارد و خود بسوزد و شاهد سوختن کودکش باشد؟
روز معلولان بهانه ای به دست برخی خانواده های دانش آموزان با نیازهای ویژه داد تا با حضور در اداره آموزش و پرورش استثنایی نسبت به رفتار برخی از مدیران مدارس با فرزندانشان انتقاد و گلایه کنند. خانواده این دانش آموزان گلایه های خود را به گوش مسئولان استثنایی شهر تهران نیز رسانده اند اما راهی به جایی نبرده اند.
در همین ارتباط؛ پدر یکی از دانش آموزان می گوید: فرزند ۹ ساله ام جزو طیف دانش آموزان اوتسیم است، نمی تواند صحبت کند. سه هفته پیش به دلیل اینکه شلوارش را خیس کرده بود، توسط مدیر مجبور به یک ساعت ایستادن در گوشه ای از حیاط شد، مستخدم مدرسه نیز دو دست فرزندم را گرفته بود تا تکان نخورد.
وی ادامه داد: یک ساعت طول کشید تا خودم را به مدرسه برسانم، فرزندم ضجه می زد، دست هایش کبود شده بود. پس از این موضوع مدیر به بهانه آموزش ناپذیر بودن فرزندم، او را از مدرسه اخراج کرد.
وی با بیان اینکه تعداد مدارس اوتیسم در کشور خیلی کم و با تراکم بالا است، گفت: همین مسئله موجب شده تا به این کودکان برچسب آموزش ناپذیز بزنند.
این پدر بیان می کند: البته پس از پیگیریهایی که کردم، مدیر منطقه به بنده گفت «مدیر حق ندارد دانش آموزی را اخراج کند و این کار تخلف است» و پس از آن فرزندم به مدرسه بازگشت اما روزی که با راننده سرویس مدرسه تماس گرفتم تا فرزندم را به مدرسه ببرد، او گفت «مدیر دستور داده است تا فرزند شما را سوار سرویس نکنم». لذا خودم فرزندم را به مدرسه رساندم. برخی از مدیران مدارس تخلف هایی انجام می دهند که اداره کل نیز در جریان نیست. البته این مسئله را به تمام مدارس استثنایی تعمیم نمی دهم، برخی از آنان عملکرد خوبی دارند.
او ادامه می دهد: رفتار مدیر این مدرسه مصداق بارزی از کودک آزاری است. البته که کودک من کلام ندارد و اگر موراد دیگری هم باشد امکان بیان کردن آن را ندارد.
او می گوید: فرزند من به مدرسه بازگشت اما بسیاری از کودکان هستند که به دلیل رفتارهای نامناسب در مدرسه و به بهانه آموزش ناپذیری رها شده اند. بنده از این موضوع نخواهم گذشت. وی می گوید علت تجمع در آموزش و پرورش استثنایی هم برگزاری جلسه با معاون آموزشی آموزش و پرورش استثنایی بود که ایشان در مقابل مطالبات ما برگزاری جلسه های دیگر را پیشنهاد دادند.
دخترم را از مدرسه اخراج کردند
همچنین؛ مادر دیگری درباره مشکل دخترش میگوید: دخترم متولد ۱۳۸۳ و کم توان ذهنی است، در یکی از مدارس منطقه ۱۸، سه سال آمادگی رفت. معلم بعد از دوره آمادگی گفت اگر بخواهد کلاس اول برود نمیتواند و اگر من او را برای رفتن به کلاس بالاتر تایید کنم معلم بعدی از من انتقاد میکند به همین دلیل نامه اخراج فرزندم از سیستم آموزشی را نوشتند. متاسفانه به لحاظ وضع مالی نیز نمیتوانم فرزندم را به کاردرمانی و گفتار درمانی بفرستم.
این مادر ادامه میدهد: دخترم وقتی به آمادگی می رفت شرایطش بسیار بهتر بود و سه سال در این دوره حضور داشت. درخواست من این است مجدد فرزندم به سیستم آموزشی بازگردد زیرا این مسئله روی آرامشش تاثیر خواهد داشت اما میگویند فرزندم سه سال در دوره آمادگی مانده و اجازه ورود به دوره بالاتر را ندارد. گرچه شاید این موضوع درست باشد اما تکلیف ما که شرایط گذاشتن فرزندانمان در کلاسهای آموزشی و درمانی را نداریم، چیست؟
به سراغ مادر دیگری میرویم، که فرزند پسرش مبتلا به اوتیسم است. او به خبرنگار مهر میگوید: سال گذشته در کرج پس از پیگیریهای فراوان به دلیل کم بودن مدارس اوتیسم و عدم پاسخ درست مسئولان در سن ۱۱ سالگی توانستم فرزندم را در مدرسه ثبت نام کنم. متاسفانه مدارس ویژه اوتیسم تنها کودکانی را که سطح یادگیری آنان بالا باشد ثبتنام می کنند.
او بیان میکند: پسرم را که در مدرسه ثبت نام کردم، یک هفته در مدرسه پذیرفتند و بعد گفتند اختلالات رفتاری اش زیاد است و او را اخراج کردند. مربی میگفت من تازه عمل کردهام و نمیتوانم دائم برای آموزش فرزند شما فریاد بزنم. پسرم در خانه به هم میریزد و برای من مادر دشوار است که چنین حالات او را ببینم. هزینههای توان بخشی نیز بسیار زیاد است و قادر به تامین آن نیستم امروز به آموزشوپرورش رفته بودیم تا اعتراضات خود را مطرح کنیم.
مادر دیگری می گوید: پسرم پنج سال در مدرسه ای درس خواند و با اینکه همه نمراتش عالی بود ترخیصش کردند و به او انگ آموزش ناپذیر زدند. فقط برای اینکه اختلال رفتاری داشت. بعد از سه ماه تلاش تازه همسرم توانست ثابت کند که آموزش پذیر است. و دوباره به سیستم آموزشی برگشت، ولی چون خیلی به هم ریخته بود به جای مدرسه به بیمارستان رفت.
او مدعی می شود: پسرم کلی در مدرسه تنبیه میشد اما می گفتند دروغ می گوید و همیشه پاهایش کبود و ورم کرده بود.
دانش آموزان آموزش ناپذیر باید در بهزیستی پذیرش شوند
شهناز کریمی رئیس اداره آموزشوپرورش استثنایی شهر تهران میگوید: دانشآموزانی که آموزش ناپذیر هستند نمیتوانند در مدارس استثنایی ثبتنام کنند و باید تحت پوشش بهزیستی قرار بگیرند.
او به خبرنگار مهر تاکید میکند: اگر کسی مشکلی دارد به آموزش و پرورش استثنایی شهر تهران مراجعه کند تا موضوع را بررسی کنیم.
این گزارش و نکات مطرح شده از خانواده هایی که مشکلات خود را به خبرنگار مهر مطرح کردند، حاکی است، این دانش آموزان پس از اینکه به دلیل آنچه آموزش ناپذیری گفته می شود، از مدارس ترد می شوند به هیچ نهاد دیگری ارجاع داده نمی شوند و چه بسا فرزندان خانواده های ناآگاه در خانه گوشه گیر میشوند لذا خبرگزاری مهر ضمن اینکه از پاسخ های تفصیلی مسئولان مربوطه در این حوزه استقبال می کند، این سئوال را مطرح می کند که چه کسی پاسخگوی نیازهای کودکان معلول است؟ آیا در آموزش و پرورش استثنایی از حضور روانشناسان و متخصصین در آموزش پذیر بودن و نبودن این دانش آموزان استفاده می شود؟ و آیا مدیران و معلمان ما آموزش برخورد با کودکان این چنینی را دیده اند؟