فیلم سینمایی «شنل» با حضور برخی از عوامل در فرهنگسرای ارسباران اکران و نقد و بررسی شد.
حسین کندری (مدیر فیلمبرداری و کارگردان)، حمیدرضا بابابیگی (نویسنده)، رضا بهبودی (بازیگر) و عباس کریمی عباسی (منتقد و روزنامهنگار) مهمانان چهارصد و پنجاه و سومین نشست باشگاه فیلم تهران بودند که توسط کورش جاهد؛ مجری کارشناس برنامه اجرا شد.
در ابتدای نشست عباس کریمی عباسی؛ منتقد سینما درباره اطلاعات لازم برای شخصیتپردازی که در این فیلم به صورت قطره چکانی ارائه شده بود توضیح داد و گفت: فیلمنامه از ضربآهنگ سریعی بهرهمند است که حاصل گرههای متعدد و تعلیقهای کوچک و بزرگ است اما اوج داستان آن جایی است که از زبان صجرا میشنویم باران شناسنامه ندارد و این وضعیت باعث پیچیدگی بیشتر و ادامه ریتم با همان شدتی که دارد میشود به طوری که بیننده بدون احساس خستگی و کسالت فیلم را تا پایان دنبال میکند. شخصیتها خاکستری هستند و طاهر با وجود ضدقهرمان بودن مواردی دارد که گاه برایش دلسوزی میکنیم و صحرا که به ظاهر قهرمان است به دلیل دروغهای پی در پی و گاه برخوردهای نامتعارف با دوستانش از چشم تماشاگر میافتد.
وی با اشاره به این که المان های مختلفی در فیلم وجود دارد ولی دروغ ها و بهتر بگوییم پنهانکاری ناشی از ترس تم اصلی را تشکیل داده و مسئله اخاذی و تکرار آن در فیلم نوعی ریتم ایجاد میکند. شخصیتپردازیها خوب صورت گرفته اما تصمیم نهایی صحرا با وجود سیر منطقی موجود در فیلمنامه که به خوبی از متن به صورت تصویر درآمده به نظر یکباره و غیرمنتظره روی میدهد.
در ادامه کورش جاهد؛ مجری کارشناس برنامه گفت: در نوشتن رویدادها باید فیلم به گونه ای روایت شود که تنها گونه بیان برای وانمود کردن به مخاطب باشد. اخیرا من یک فیلم را دیدم که راجع به یک خانم ایتالیایی بود که در زمان جنگ بوسنی هرزگوین با یک مرد آمریکایی ازدواج می کند که آن ها بچهدار نمی شوند و یک خانم مسلمان رحم خود را به این زوج اجاره می دهد. فیلم در مراحل بعدی دچار پیچیدگی های خاصی می شود که به ملیت او بازمیگردد. در فیلم شنل این پرسش به وجود میآید آیا اگر این زن افغان نبود و ملیتی دیگر داشت فیلمنامه به همین شکل پیش می رفت یا تغییر میکرد؟
حسین کندری؛ کارگردان فیلم در پاسخ گفت: این فیلم دارد به زعم بنده یک کارفرهنگی به حساب میآید. وقتی فیلم شروع می شود تا نیمه آن با یک صحنه ایرانی روبه رو هستیم و در گام اول ما با یک زن ایرانی مواجه می شویم که دچار مشکلاتی می شود و ما درباره حقوق واقعی زنان صحبت کنیم. هدف ما این بوده است که علاوه بر سرگرمی بتواند حرفی را به مخاطب خود بزند. زن در لابه لای فیلم به این نتیجه می رسد که مقاومت و شجاعت خوبی از خود نشان دهد. من فمینیست نیستم اما مدافع حقوق زنانم و سعی کردم حرفم را به این شکل بزنم.
در ادامه نشست رضا بهبودی؛ بازیگر این فیلم در ارتباط با پرسش مجری مبنی بر بازی در نقش منفی و دشواریهای ان گفت: بازی کردن در نقش های منفی انرژی مضاعف می خواهد. نقش های مثبت راحت و شدنی است اما در نقش منفی بازیگر باید وجوه موارد منفی را در خود بیدار کند.
وی به طعنه و شوخی افزود: البته دوستان دچار سوء نفاهم نشده و فکر نکنند بنده با یک خانم دچار مشکل شدهام یا نگاهم به خانمها نگاه طاهر فیلم است.
این بازیگر سینمای ایران ادامه داد: من وقتی که یک نقشی را ایفا می کنم سراغ همه تکنیک و تجارب می روم و بخشی از آن ناخودآگاه عمل می کند و بخشی از آن هم طبیعتا اندیشیده شدن است و خیلی این ها تفکیک پذیر نیست، در وهله دوم آن شخصیت به ذات خود نزدیک می شود ومن بازیگر هم هدایتگر این موضوع هستم. من در این مدت که با این گروه همراه بودم شاهد رشد فیلنامه نیز بودم، واژه به واژه دیالوگ ها بر اساس اندیشه بوده است، صحرا در پایان به یک آگاهی می رسد و در مقابل آن مرد میایستد.
حمید رضا بابابیگی؛ نویسنده فیلمنامه نفر بعدی نشست گفت: من و آقای کندری سال هاست که با دوست هستیم و این فیلم را با همدیگر ساختیم و زمان های طولانی با هم صحبت در این رابطه صحبت کردیم. ما با دادن کدهایی خواستیم که شخصیت صحرا را به مخاطب نشان دهیم. ما می خواستیم که در پایان فیلم تماشاگر به این فکر کند که شاید همه داستان صحرا اصلا از پایه دروغ است و این عدم قطعیت وجود داشته باشد.
در ادامه نشست حاضران به پرسشهایی در زمینه فیلم از عوامل فیلم و منتقد حاضر پرداختند.
آنتونیا شرکا؛ منتقد سینما نیز که در بین تماشاگران حضور داشت گفت: به گفته آقای کندری یک نگاه زنانه در فیلم حاکم است ولی نمی دانم که چرا ایشان هم نظیر خیلیها از اصطلاح فمینیسم دوری میکنند در حالی که دراین فیلم توجه نگاه ویژه ای به شخصیت زن شده است.
کندری ضمن تاکید بر دفاع از حقوق زنان در پاسح به این نظر گفت: فمینیسم در جامعه ما در حال حاضر تعریفی دارد که من با آن موافق نیستم.
شرکا ادامه داد: آقای بهبودی فرمودند که صحرا رودروی مرد میایستد در حالی که فکر میکنم عملیات انتحاری می کند و این ستودنی نیست و بنده حس شجاعت را از این زن دریافت نکردم. در کل تا اندازه ای این مسئله به خوبی درک نمی شود که محوریت اصلی فیلم در کجای داستان قرار دارد و در پایان فیلم احساس می شود که تا اندازه ای افراط شده است و پازل شخصیتی صحرا به طور درست بیان نشده است.
پس از شرکا کندری در پاسخ به نظر مطرح شده توضیح داد: اعتراضی که به سینمای ایران دارم این است که از داستان های بی رمق خسته شده بودیم و سعی کردیم که این خلأ را پر کنیم. اگر ما تفاوت بین شجاعت و جسارت را متوجه بشویم می توانیم بگوییم که شخصیت صحرا را به طور کامل درک می کنیم ورفتار صحرا شجاعت نیست و می توان گونه از جسارت نام برد.
در پایان نشست کریمی با اشاره به این که برخی موارد ناگفته درباره فیلم مانده است توضیح داد: به نظرم ازدحام اطلاعات مختلف در این فیلم زیاد بود نه این که ایراد فیلم باشد اما مخاطب عام ایرانی با این نوع ساختار غریبه است و ممکن است هجوم این اطلاعات پیاپی را نتواند تجطیه کند. برای همین باید روی مخاطب بیشتر کار کرد.
وی با اشاره به این که بازی رضا بهبودی در شنل یکی از بهترین بازیها سینمای ایران محسوب میشود افزود: فیلم گرههای مختلف و پیاپیای دارد که حاصل روایت موازی سه قصه مختلف اما به هم مرتبط است که داستان صحرا در ان اصلی و داستان هامون و آیدا و طاهر فرعی هستند. بار اصلی فیلم بر روی فیلمنامه بوده است. معمولا از کار کارگردان هایی که بخواهند چند کار را با هم انجام دهند فیدبک خوبی دریافت نمی شود ولی خوشبختانه در این فیلم کندری با هوشیاری فضای فیلم را درک کرده و در کنار کارگردانی مناسب و قابهای لازم یک فیلم رئال فیلمبرداری مناسبی را هدایت کرده است. وی با توجه به این که ریتم فیلم سریع و گرهها و گشایشهای زیادی در فیلمنامه وجود داشته که در کنار کشمکشهای بینابینی سهگانه هجومی بیوقفه به ذهن تماشاگر دارند، از دوربین ثابت استفاده کرده تا فضا را سرگیجهآور نکند.