«کاترین اشتون» مسئول سابق سیاست خارجی اتحادیه اروپا در یادداشتی با عنوان اصولگرایان ایران میگویند که آمریکا قابل اعتماد نیست، ترامپ احتمالاً صحت این گفته را اثبات میکند، به اقدامات رئیسجمهور آمریکا علیه توافق هستهای ایران و 1+5 (آمریکا، انگلیس،فرانسه، روسیه، چین بعلاوه آلمان) اشاره کرد.
وی در این یادداشت که در پایگاه تحلیلی «پراسپکت» منتشر شده است، نوشت، خیلی قبلتر از اینکه «دونالد ترامپ»، وارد صحنه شود، رهبران ایران نگران بودند که آمریکا ممکن است به توافق هستهای به صورت پایدار متعهد نباشد.
اشتون ادامه داد، تقریباً تمامی نامزدهای جمهوریخواه انتخابات ریاستجمهوری 2016 آمریکا وعده داده بودند که هر توافق هستهای ایران و 1+5 را پاره کنند. با نزدیک شدن انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، ایران به لفاظیهای رو به افزایش واشنگتن گوش فرامیداد.
این نماینده سابق اتحادیه اروپا گفت، در نشستهای دوجانبه خود با «محمد جواد ظریف» وزیر امور خارجه ایران و فردی که قبل از وی مسئولیت داشت، گاه و بیگاه درباره این بحث میکردیم که اگر مردم آمریکا رئیسجمهور ضدتوافق هستهای را برگزینند، چه رخ خواهد داد؟
اشتون گفت: « این موضوع همچنین زمانیکه من و «جان کری» وزیر خارجه سابق آمریکا با تیم ایرانی دیدار کردیم نیز مطرح شد».
وی تصریح کرد: «پاسخ ما به نگرانی آنها دو بخشی بود. اول اینکه، یک توافق خوبی که خواستههای مطرح شده را برآورده کند، و به درستی مورد نظارت و راستیآزمایی آژانس بینالمللی انرژی اتمی، یک سازمان به شدت مورد احترام، قرار گیرد، نیازی به توضیح ندارد. بسیاری از موضوعات دیگر مربوط به ایران و نه این موضوع نیاز به توجه آمریکا و دیگران دارد».
اشتون درباره مورد دوم گفت: «دوم اینکه، این توافق دو طرفه نیست. پنج کشور دیگر (به جز آمریکا) هستند که بعنوان بخشی از یک تیم فعالیت دارند که حکم شورای امنیت سازمان ملل را دارند و نماینده عالی اتحادیه اروپا (جایگاهی که از سال 2009 تا 2014 داشتم) هدایت تیم را برعهده دارد. مذاکرات حدود 10 سال قبل آغاز شد و با وزرای خارجه فرانسه، آلمان، انگلیس آغاز به کار کرد و اتحادیه اروپا نیز به آن پیوست. اولین مذاکرهکننده ایران، حسن روحانی بود که بعداً رئیسجمهور ایران شد. آمریکا، چین و روسیه بعدا از جانب شورای امنیت به آن پیوستند».
وی در یادداشت خود نوشت: «ما به طور مداوم دریافتیم که تعامل هرکدام از این 6 کشور حائز اهمیت است. تعهد ایران ضروری بود اما کافی نبود. جان کری یک مذاکرهکننده عالی بود اما این توافق تنها به آمریکا تعلق نداشت. در هر جلسه هماهنگی که من ریاست آن را برعهده داشتم، ما درباره تعهدات مذاکرهای خود بحث میکردیم و در صورت لزوم به پایتختهای خود مراجعه میکردیم. بارها آمریکا به شدت تلاش میکرد تا کشورهای دیگر را وادار به پذیرش مؤلفههایی از توافق کند که برای آنها در مقایسه با کشورهای دیگر بیشتر حائز اهمیت بود».
مسئول سابق سیاست خارجی اتحادیه اروپا سپس توضیح داد: «برگزاری مذاکرات در شرایطی که 6 کشور به دنبال اتحاد در خصوص موضوع ایران بودند اما به شدت در خصوص مسائل دیگر با یکدیگر اختلاف داشتند، کار سادهای نبود. بعنوان مثال، وقتی مذاکرات ما به اوج خود رسید، آمریکا و اتحادیه اروپا بر سر اوکراین با روسیه دچار اختلاف شدند. با اینحال ما توانستیم مانع نفوذ و تأثیرگذاری این اختلاف در روند کارمان شویم».
اشتون تأکید کرد: «ما مطمئن شدیم که ایران میداند که نمیتواند بین ما اختلاف ایجاد کند اما در عین حال مطمئن بودیم که آنها میتوانند به پایبندی ما به پیشنهاداتی که ارائه کرده بودیم، تکیه کنند. وقتی در نوامبر 2013 به توافق موقت رسیدیم که این توافق اساس توافق نهایی سال 2015 را بنیان نهااد، آینده قریبالوقوع به نظر روشن میآمد».
در ادامه این یادداشت در خصوص پایبندی آمریکا به برجام نوشته شده است: «در حقیقت، مدل قدرتهای مهم جهان مبنی بر تمرکز بر موضوعاتی را که میتوانند با یکدیگر بر روی آن کار کنند، علیرغم آنکه اختلافات عمیق دیگری در خصوص موضوعات دیگر داشتند، در واقع یک مدل خوب برای رسیدگی به معضلات دیگر به نظر میرسید».
وی سپس در بخش دیگری از یادداشت خود به انتخابات ریاست جمهوری 2016 آمریکا و پیروزی ترامپ اشاره کرد و نوشت: «با نزدیک شدن انتخابات 2016 آمریکا، اغلب ناظران فرض را بر این گذاشته بودند که واقعیت عملی درست چند دقیقه بعد از سوگند رئیسجمهور جدید، حتی اگر یک رئیسجمهور جمهوریخواه باشد، شروع میشود. توافقی که کارساز و نجاتبخش باشد، به سادگی قابل کنار گذاشته شدن نیست».
وی ادامه داد: «سپس رئیسجمهور ترامپ روی کار آمد. علیرغم شواهد روشن بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی مبنی بر پایبندی ایران به توافق، وی (ترامپ) مصمم است که این توافق را تغییر دهد-تهدید کرده است که اگر نتواند به چیزی که میخواهد برسد، از آن خارج میشود. این امر، مشکلات روشنی را به طور کلی برای دیپلماسی و به طور خاص برای دیپلماسی آمریکا به وجود خواهد آورد».
این دیپلمات سابق اتحادیه اروپا درباره پیامدهای اقدامات ضدبرجام ترامپ نوشت: «تمامی اشکال همکاری سختتر شده است. هر کشور یا بازیگر غیردولتی هماکنون قبل از هرگونه تعامل با آمریکا، به دقت فکر میکند و آن را مورد بررسی قرار میدهد».
وی سپس مثالی در اینباره مطرح کرد و گفت: «بعنوان مثال، اروپا و آمریکا همکاری نزدیکی با یکدیگر داشتهاند و همچنان به همکاری در خصوص موضوعاتی از یمن گرفته تا لیبی ادامه میدهند. نقش چین برای ترغیب کره شمالی به منظور داشتن یک جایگاه سازندهتر، مسئلهای است که آمریکا برای آن تلاش میکند. (در حین مذاکرات ایران، دیپلماتهای کره شمالی دیدارهای به بروکسل داشتند تا بیشتر درباره چگونگی اجرای اقدامات بدانند. کره شمالی تنها مورد نیست). راهحل اوکراین مستلزم آمادگی روسیه برای نوعی توافق است».
اشتون سپس با اشاره به این موارد نوشت: «اینها همگی مسائلی است که مستلزم دقت زیاد است و اگر قرار باشد این موضوعات از طریق دیپلماسی رفع شود، نیازمند نوعی مصالحه هستیم. تمامی طرفین میبایست اطمینان حاصل کنند کنه مزیتهایی که فردا به دست میآورند بیش از امتیازاتی است که امروز واگذار میکنند. بدون اطمینان حاصل کردن از دوام طولانی یک توافق، شانس دیپلماسی پایین خواهد بود».