بازیگران سینما در تئاتر میتوانند پختهتر شوند؛ اما در این میان کم نیستند تئاتریهایی که در مقابل این اتفاق جبهه گرفتند.
شما از کجا آمدید؟ چطور بازیگری را شروع کردید؟ چه زمانی فهمیدید که به این کار علاقه دارید و چگونه معلوم شد که در شما استعدادی هست؟
قطعا افتخارآمیزترین پاسخ هر بازیگری به این چنین سوالاتی این است که بگوید با تئاتر شروع کردم. خیلیها تست دادند و انتخاب شدند، خیلی های دیگر جزو عوامل دیگر سینما بودند و در این میان شخصی، بازیگرشان کرده است حتی بعضیها مجری بودند! با اینکه شاید بیشتر افراد حداقل چند بار هم که شده، بر صحنه نمایش رفته بودند، اما باز نمیشد سابقه شان را چندان تئاتری دانست.
اما چه کسانی از تئاتر آمدند؟ قطعا بهترینهای تاریخ این سینما!
ماندگارترین نقشهای سینمای ایران را کسانی بازی کردند که اگر هنرشان در تئاتر پخته نمیشد، هیچوقت چنین کاراکترهای بینظیری را خلق نمی کردند.
حال می رسیم به زمان امروز سینمای ایران: به قول قدیمیها همیشه از آسمان به زمین حالا از زمین به آسمان.
چند سالی است که راههای رسیدن به سینما بسیار زیاد شده است و آن کسی که از تئاتر آمده باشد، کمتر به چشم میخورد اما در مقابل آن به وفور حضور بازیگران سینما را در تئاتر میبینیم.
شاید یکی از شاخصترین بازیگرانی که در این سالها از تئاتر به سینما آمده است، نوید محمدزاده باشد. این بازیگر قبلا حتی تجربه اجرای تلویزیونی هم داشت. چند سال پیش بود که درخشش کاراکتر علیرضا در تئاتر «پچپچههای پشت خط نبرد» باعث شد پای این هنرپیشه به سینما هم باز بشود و طی مدت نسبتا کوتاهی بسیار پیشرفت کند.
غیر از محمدزاده، در این سالها پدرام شریفی را هم داشتیم که طی یک سال موفق شد روبروی پرویز پرستویی، رضا کیانیان و مهدی هاشمی بازی کند و در فیلم «متولد ۶۵» هم به عنوان نقش اول مرد حضور پیدا کند. او کاملاً تئاتری بود و در سینما هم خیلی خوب درخشید.
اما هادی حجازیفر هنرپیشه دیگری است که این سالها، از تئاتر به سینما آمد. حجازیفر تاکنون فقط دو فیلم بازی کرده است و سومین فیلمش هم در مراحل تولید است اما همین دو فیلم باعث مشهور شدن هادی شد. هادی حجازی فر از نظر خیلی ها پدیده بازیگری است و احتمالا در سالهای آینده اسمش را بسیار بیشتر خواهیم شنید.
اما از سوی دیگر، چند سالی است که میبینیم ستارههای سینما، شاید برای کسب اعتبار یا به هر دلیل دیگری، بر صحنه نمایش حضور پیدا می کنند. گرچه در ابتدا با این قضیه به شدت مخالفت شد و انجمن بازیگران خانه تئاتر هم به شدت در برابر آن موضع گرفت؛ اما از همان زمان بهنوش طباطبایی، هانیه توسلی و نیکی کریمی همگی بر صحنه تئاتر رفتند و حتی در «دورهمی زنان شکسپیر» که بهاره رهنما کارگردانیاش کرده بود، باعث شد پای بهنوش بختیاری هم به هنر نمایش باز شود. یک مدت بعد، قضیه پیچیدهتر هم شد و این بار کسی بر صحنه نمایش آمد که اساسا حتی حضورش جلوی دوربین هم باعث اعتراض خیلیها شده بود؛ پژمان جمشیدی!
بعضیها میگفتند چرا وقتی خیلی از بااستعدادهای هنر نمایش هنوز مُشت به دروازههای سینما میکوبند، پژمان باید از راه برسد و به یک بازیگر تمامقد تبدیل شود.
اما اینها هم گذشت و همین چند سال پیش بود که شهاب حسینی فصل جدیدی را در این زمینه رقم زد و نه تنها به عنوان بازیگر، بلکه به عنوان کارگردان به صحنه تئاتر آمد. اگر به پشت صحنه خیلی از نمایشها سر بزنید، خواهید دید که عدهی زیادی از آن ها که آمدند، نه مخاطب حرفهای تئاتر، بلکه مردمی هستند که برای عکس گرفتن با ستارههای معروف سینما بلیت خریدند و یک نمایش را به تماشا نشستند.
شاید بتوان گفت؛ اسم چنین چیزی را نمی توان اقتصاد تئاتر گذاشت. اما ظاهرا چارهای نیست و باید از این مرحله هم عبور کرد. تئاتر ما باید برای حفظ هویت خودش از چنین دورانی هم بگذرد و کم نیاورد چراکه؛ به هر حال بی جا نیست که به تئاتر، هنر مادر میگویند.