تعریف بازیگری برای من در هدیه تهرانی خلاصه می‌شد

چهاردهمین برنامه زنده اینترنتی "سی و پنج" که شب گذشته (شنبه 13 آبان ماه) از تلویزیون اینترنتی تی وی نت (tvnet.ir) پخش شد به گفت‌وگوی فریدون جیرانی با سارا بهرامی و حامد کمیلی بازیگران فیلم سینمایی "ایتالیا ایتالیا" که روی پرده سینماهاست، اختصاص داشت.

فریدون جیرانی در ابتدای برنامه درباره نسل جدید بازیگری و فیلمسازی در سینمای ایران سخن گفت و افزود: چه خوب است که این نسل تازه بازیگری در نسل جدید فیلمسازی حضور پیدا می‌کنند. این نسل همگی باانرژی و کتابخوان و باسواد هستند که فیلم و جامعه و سینمای ایران را می‌شناسند از هومن سیدی تا رضا درمیشیان تا مهدویان که کلاس خاصی دارد و شهرام مکری، ابراهیمیان و سعید روستایی و ... به این کارگردانان باید کاوه صباغ زاده را نیز اضافه کنیم. در برنامه امشب دو بازیگر اصلی فیلم "ایتالیا ایتالیا" حضور دارند که هر دو در این فیلم خیلی خوب بازی کردند.

در ابتدای برنامه سارا بهرامی وارد استودیو شد و جیرانی سوالات خود را از او آغاز کرد.

برگردیم به اصفهان! تا چند سالگی اصفهان بودی؟ خاطراتت از سینماهای اصفهان چیست؟ خانواده با رفتن سینما مشکلی نداشت؟

بهرامی: تا 20 سالگی اصفهان بودم. برای دانشگاه به تهران آمدم. بهترین مشوقم در بازیگری پدرم بود. پدرم به دلیل اینکه عاشق سینما بود همیشه مرا به سینما می‌برد و از همان دوران به سینما، جشنواره و سیمرغ فجر و حتی جشنواره‌های خارجی فکر می‌کردیم و سینما برایم خیلی جدی بود. در آن زمان به کانون می‌رفتم و با سن کم شروع به کار کردم. رفتن به کلاس‌های کانون بسیار تاثیر داشت و اولین کاری که کردم یک تئاتر عروسکی بود که همه عروسک‌گردان بودند اما من نقش یک پیرزن داشتم.

فیلم و بازیگر خانمی که در کودکی بسیار بر تو تاثیر گذاشت و بارها آن را دیدی، چه بود؟

آن زمان اینگونه نبود که بتوانیم فیلمی را چندین بار پشت سرهم ببینیم؛ اما در کودکی بازیگری آقای جمشید هاشم‌پور خیلی نقش پررنگی داشت و در کودکی خانم بازیگری را به یاد نمی‌آورم و در نوجوانی خانم معتمدآریا و خانم هدیه تهرانی ستاره بودند.

فیلم ناخدا خورشید جزء اولین فیلم‌های مورد علاقه‌ام بود.

فیلم ""هامون"" را آن زمان دیدی؟

بله و فکر می‌کنم آن زمان برداشت درستی از "هامون" داشتم.

فاطمه معتمدآریا را در "روسری آبی" دوست داشتی؟

بله. اولین بار "روسری آبی" را در سینمای شهر مبارکه اصفهان دیدم. اولین بار که خانم معتمدآریا را دیدم بسیار روی من تاثیر گذاشت و تبدیل به بازیگر محبوبم شد.

فیلم‌های خارجی هم می‌دیدی؟ آیا بازیگر خارجی بود که تاثیر گذاشت؟

فیلم‌های کلاسیک از بازیگرانی چون سوفیا لورن را می‌دیدم. فیلم "گوژپشت نتردام" که آنتونی کویین در آن بازی می‌کرد را دیدم و مورد علاقه‌ام بود. فیلم "گوزنها" و بسیاری از فیلم‌های قدیمی سینمای ایران (تقریباً 80 درصد) را با پدرم دیدم و دوست داشتم.

دوره دبیرستان روی صحنه برای اجرای تئاتر جدی‌تر رفتی؟

دوره دبیرستان در شاهین شهر زندگی می‌کردیم و گروه تئاتری به نام پژواک داشتیم که آقای مهدوی مسئول بودند. هر روز بعد از مدرسه برای تمرین می‌رفتم و هر 3 یا 4 ماه یکبار یک کار اجرا می‌کردیم و تماشاچی هم داشتیم.

نقش‌های متفاوت هم داشتی؟ تجربه خوبی بود؟

بله نقش‌های متفاوت داشتم. همه آن مدت تجربه خوبی بود. روی صحنه رفتن‌ها به مرور در من بزرگ‌تر می‌شد و از همان زمان به فکر حرفه‌ای شدن بودم و پدرم هم مشوقم بود.

و از همان دوره دبیرستان هدیه تهرانی بازیگر مورد علاقه‌ات می‌شود؟

وقتی از اصفهان به تهران آمدم همراه با دایی‌ام فیلم "سلطان" را دیدم و شگفت‌زده شدم. از دایی‌ام خواستم که ساختمان تئاتر شهر را به من نشان دهد چون آرزو داشتم که در صحنه‌های تئاتر به صورت حرفه ای بازی کنم. در دوران دبیرستانم همیشه عکس خانم تهرانی از فیلم "قرمز" در کیف پولم بود چون تعریف بازیگری برای من در ایشان خلاصه می‌شد؛ چیزی در او بود که معتقد بودم باید بروم و به آن برسم، بدون اینکه بدانم از چه چیزی در بازی او خوشم می‌آید.

دو بازیگری که نام بردی خانم معتمدآریا و تهرانی دو بازیگر از طیف مختلف هستند. به هدیه تهرانی در تفکر بازیگری نزدیک‌تر شدی...

برای من شکل بیرونی ماجرا اهمیت داشت اما اگر بخواهم دقیق بگویم که به سبک بازیگری توجه داشتم و جریان فکری آنها را دنبال می‌کردم، آن زمان اینطور نبود و بعدها جریان فکری مدنظر شما بیشتر در من شکل گرفت چون در دانشگاه تئاتر میخواندم.

پس به صورت غریزی از یک بازیگر خوشت آمد و تاثیر گذاشت؟

بله. الان می‌دانم که جذابیت هدیه تهرانی به دلیل خساستی است که در بروز احساسات در نقش‌هایش وجود دارد و این از نظر من واقعا تحسین‌برانگیز است و من بسیار این حس را دوست داشتم و دارم.

برای دانشگاه به تهران آمدی؟

خیر، من دانشگاه شمال، شهسوار قبول شدم. نکته جالب توجه این بود که ما در آنجا کاری جز کتاب خواندن و تئاتر کار کردن نداشتیم و همه توجهمان روی تئاتر بود. از آن دانشگاه خیلی کارگردانان و بازیگران خوبی داریم که در تئاتر موفق هستند.

بعد از دانشگاه به تئاتر وارد شدی؟

خیر. بعد از دانشگاه تصمیم جدی داشتم که تهران زندگی کنم وبه همین دلیل کل خانواده را به تهران کشاندم. تحقیق کردم که بهترین کلاس بازیگری در آن زمان کدام است و متوجه شدم که کارنامه بهترین کلاس بازیگری است و به این کلاس‌ها رفتم. در مصاحبه ابتدایی کارنامه، آقایان پرویز پرستویی و حبیب رضایی حضور داشتند و صادقانه گفتم من تهرانی نیستم و در فضای هنر در تهران نبودم، اجازه بدهید در این کلاس‌ها شرکت کنم تا کم‌کم بتوانم وارد فضای حرفه‌ای شوم و آقای پرستویی و حبیب رضایی که آنجا بودند این اجازه را به من دادند.

معتقدم که محیط دانشگاه برای تقویت مطالعه و دانستن پایه‌ای اهمیت دارد اما آن چیزی که در کارنامه برایم اتفاق افتاد، خیلی دقیق‌تر با بازیگری آشنا شدم. پیام دهکردی بسیار در بازیگری به من کمک و امیر پوریا مرا وارد جهان بازیگری کرد. کارنامه تاثیر بیشتری بر من گذاشت تا دانشگاه.

اولین کارت چه بود؟

بعد از کارنامه در یک فیلم کوتاه که پایان نامه مهدی شیری در دانشکده سینما تئاتر بود، بازی کردم‌. به مرور در فیلم‌های کوتاه دیگر، نقش‌های کوتاه در کار فیلمسازان سینمایی و در تئاتر بازی کردم.

اولین فیلمی که بازی کردی، چه بود؟

در فیلم "تهرون"، نادر تکمیل‌همایون نقش اصلی بازی کردم که اکران نشد و تجربه خوبی بود. بعد از آن در "یک عاشقانه ساده" و "آینه‌های روبرو" بازی کردم.

در این بخش از برنامه حامد کمیلی که در نمایش "شوایک سرباز ساده دل" ایفای نقش دارد، با گریم و لباس نقشش در استودیوی برنامه حاضر شد و جیرانی سخنان خود را در مورد "ایتالیا ایتالیا" ادامه داد.

حامد عزیز، خوشحالم که مسیر جدیدی در بازیگری انتخاب کرده‌ای. در برههای هم مساله‌ای باعث شد که تو استار نشوی و الان شرایط دیگری داری. بعد از "ایتالیا ایتالیا" کار دیگری بازی کردی؟

در فیلم احمدرضا معتمدی و "گیلدا" ی کیوان علیمحمدی و امید بنکدار بازی کردم.

خانم بهرامی تو اولین نفر برای بازی در "ایتالیا ایتالیا" انتخاب شدی. وقتی نقش را خواندی چه احساسی نسبت به آن داشتی؟

بهرامی: وقتی فیلمنامه "ایتالیا ایتالیا" را خواندم چند روز به این فکر می‌کردم که چطور به کاوه بگویم که نمی‌آیم چون از دوستان نازنین من است. بعد از چند روز بالاخره گفتم که اصلا فیلمنامه را نمی‌فهمم و می‌ترسیدم از اینکه چه اتفاقی قرار است بیفتد. کاوه گفت اگر تو نیایی باید فیلمنامه را بازنویسی کنم و از من خواست دوباره بخوانم. بار دوم انگار همه چیز تغییر کرد؛ شاید اتفاقی در من افتاد که همه چیز تغییر کرد. به کاوه گفتم که این نقش راه رفتن روی طنابی نازک است و ممکن است برای مردم جذاب نباشد.

آقای کمیلی وقتی فیلمنامه را خواندی چه احساسی نسبت به آن داشتی؟

کمیلی: من بعد از خواندن فیلمنامه به این نتیجه رسیدم که یا فیلم خوبی می‌شود و سربلند می‌شویم یا مطلقا فیلم بدی خواهد شد یعنی حد وسط ندارد. اولین جمله‌ای که به کاوه گفتم همین بود. کاوه از قبل می‌دانست که چه می‌خواهد و ما فقط در آن قرار گرفتیم.

بنابراین تو با حس خوبی وارد کار شدی؟

بله وارد شدم که انجامش دهم.

آیا با هم نشستید صحبت کنید تا اینکه نقش هایتان خوب دربیاید؟

کمیلی: با هم زیاد گپ می‌زدیم کمااینکه وقتی من وارد پروژه شدم زمانی بود که لوکیشن خانه آماده شده بود و ما قرارهایمان را در خانه می‌گذاشتیم تا به جزئیات بپردازیم. هم من هم خانم بهرامی معتقد بودیم که باید بازی متفاوتی نسبت به کارهای قبلی داشته باشیم.

تو چه چیزی به نقش اضافه کردی؟

 بهرامی: خودم را. البته من معتقدم که هیچ بازیگری نمی‌تواند بگوید خودش جزئی از کاراکتر است. من فقط برفا و سارا را به هم نزدیک کردم. فکر می‌کنم که در فیلمنامه اولیه برفا شمالی بود اما من به کاوه گفتم که من یک دختر اصفهانی هستم که به عشق سینما درس خواندم و کار میکنم و قرار شد که اینگونه روایت شود.

در این بخش از برنامه "سی و پنج" کاوه صباغ‌زاده روی خط حاضر شد و درباره بازیگران اصلی فیلمش سخن گفت.

حامد عزیز وقتی نقش را خواندی، چه به آن اضافه کردی؟

کمیلی: با نقش فاصله زیادی داشتم و تبدیل شدن به نادر فیلم "ایتالیا ایتالیا" برایم یک پروسه بود و نمی‌توانم جزئیات آن را بیان کنم. نقش ویژگی‌های بیرونی داشت که من باید به آن اضافه می‌کردم مثل حرکت‌های فرمی.

این فیلم نوعی ادای دین به "هامون" است، اما شما شبیه به آن نیستید؟!

بله ما یک ادای دینی به "هامون" داشتیم که کار را حساس‌تر می‌کرد.

چقدر بازی خانم بهرامی بر بازی تو تاثیر داشت؟

خیلی زیاد، چون سکانس‌های ما اغلب دو نفره بود و هر دو تجربه تئاتر هم داشتیم، سکانس‌های ما در می‌آمد. قبل از رفتن جلوی دوربین با هم بازی می‌کردیم و بعد جلوی دوربین می‌رفتیم.

چقدر بازی حامد بر تو تاثیر گذاشت؟

بهرامی: خیلی تاثیر داشت. در اینجا می‌خواهم از کاوه صباغ زاده تشکر کنم که آن روز رای من را زد تا دوباره فیلمنامه را بخوانم و بازی درخشانی در کارنامه‌ام داشته باشم.

قرار بود کاوه سجادی حسینی نقش نادر را بازی کند. نگاه من به برفا در سه هفته‌ای که با کاوه سجادی حسینی تمرین می‌کردم، نگاه دیگری بود. از نظر من او مردی با جهانی دیگر است که به هر حال روی بازی من هم تاثیر داشت. در حالیکه وقتی حامد کمیلی برای نقش انتخاب شد، کار طور دیگری شد.

فکر می‌کنم حامد به نقش یک مرد متوسط دارای چالش که مدنظر بود، نزدیک‌تر شد؟

بله به نظر حامد کمیلی خیلی به آن نقش نزدیک بود و قبلاً هم دو سریال با هم بازی کرده بودیم به همین دلیل کار برای من خیلی راحت‌تر شد چون ما دو تجربه خوب داشتیم و او علاوه بر اینکه به شخصیت نادر نزدیک‌تر بود، می‌توانست بازی را خیلی خوب به من پاس بدهد. کاوه سجادی حسینی به "هامون" نزدیک‌تر بود اما حامد کمیلی به نادر نزدیک‌تر.

هر دو الان احساس می‌کنید انتخاب درستی برای نقش‌ها بودید؟

بهرامی: بله. کاوه صباغ زاده درست هدایت می‌کرد و حامد کمیلی در کنار من بود که پاس من را خوب برمی‌گرداند.

یکی از بهترین بازی‌های حامد کمیلی در تردید است و من همیشه گفتم سه فیلم اولت "دو خواهر"، "پسر آدم، دختر حوا" و "تردید" بسیار خوبی بودند. چقدر شما دوتایی میز، خاموشی چراغ و چالش دونفری که به هم دروغ گفته بودید، می‌شناختید؟ چون مغز فیلم همان میز شام و تاریکی و دروغ است.

بهرامی: در زندگی همه آدم‌ها دروغ پیش می‌آید. من خودم را در ابتدا وارد فضای فیلم می‌کردم بعد برفا را.

تو چقدر دروغ را حس می‌کردی؟

کمیلی: شاید در پاسخ به سوال قبلی تان که گفتید چه به فیلم اضافه کردیم، همین بحث دروغ بود چون کاملا لمسش کرده بودم، به عنوان یک موضوع حق‌طلبانه که هر فردی در زندگی انجامش می‌دهد و دلایل شخصی برای انجامش دارد اما اسمش دروغ است. زمانی که صداقت وارد می‌شود و قرار است راجع به آن صحبت کنی، اینجاست که دروغ رو می‌شود و اختلافات بروز می‌کند. وقتی صداقت رو می‌شود، گره‌ها آشکار می‌شود.

چرا طبقه متوسط مجبور است دروغ بگوید؟ ریشه آن کجاست؟

بهرامی: ما متعلق به طبقه‌ای هستیم که مدام در حال تغییر و رشد است و با کتاب عجین می‌شود و نگاهش به زن تغییر می‌کند. ماجراهایی که با این فیلم دارم که بیشتر بعد از اکران عمومی پیش آمده؛ مردانی بودند که به کاوه صباغ زاده در مورد دروغ‌های برفا اعتراض کردند.

دوره گذاری که این فیلم ایجاد کرده است الان برایم اهمیت دارد؛ نشانه‌های تغییر زمانه در فیلم نمود دارد و تفاوت آن با "هامون" کاملا مشخص است. همان طور که رفتار مادرم با من به گونه‌ای بود و با خواهر بعدیم تغییر کرد؛ اما این تغییرات در طبقه متوسط بیشتر نمود دارد.

کمیلی: این طبقه فهمیده که دنیا چه خبر است و آرزوهای بزرگ را پیدا کرده است ولی در محدودیت قرار دارد و موانعی برای رسیدن به آرزوها وجود دارد و همین مساله سبب دروغ گفتن حتی به خودش می‌شود.

بهرامی: اینکه حال دو کاراکتر فیلم خوب نیست، به نظر من اصلا متعلق به طبقه متوسط نیست و من همه جا این موضوع را می‌بینم. خیلی متاسفم آمار طلاق در جامعه بالا رفته است. حلقه گمشده ای در بین جوانان وجود دارد و اینکه پایداری و نگاه داشتن آن چیزی که برایشان مهم است را بلد نیستند. یکی از دلایلی که این فیلم را دوست دارم نمایش این است که نادر یک رابطه را نگاه می‌دارد، کمااینکه ممکن است چند سال بعد برفا این رابطه را نگاه دارد.

طلاق در طبقه متوسط مدرن ساده‌تر صورت می‌گیرد تا در طبقه متوسط سنتی یا اقشار سنتی. این دنیایی که حامد کمیلی می‌گوید با آن چیزی که واقعیت است تضاد ایجاد می‌کند و بحران برای این طبقه متوسط مدرن به وجود می‌آورد. من پایان فیلم را خیلی دوست دارم چون دروغ‌های کوچک سبب جدایی شده است. هر دوی شما متعلق به همین نسل هستید، هر دو اصفهانی هستید و در یک سال متولد شده‌اید.

در کدام محله اصفهان بزرگ شده‌اید؟

کمیلی: در خیابان کمال اسماعیل اصفهان.

بهرامی: شاهین شهر.

حامد در منطقه مرفه اصفهان بزرگ شده؟

بهرامی: بله

کمیلی: به تئاتر علاقه زیادی داشتم اما نرم افزار کامپیوتر خواندم و مجبور بودم هر دو را با هم هندل کنم. از یک طرف به دانشگاه سوره اصفهان می‌رفتم که بازیگری و کارگردانی به شدت رونق داشت و در کارهای پلاتوی دانشگاه مشغول بودم که اکثر اساتید دانشگاه من را می‌شناختند. بیشتر از دانشگاه خودم در سوره حضور داشتم.

هر دوی شما جزء بازیگران نسل جدید هستید. هر کدام تحلیل‌تان را از شرایط سینما و بازیگری امروز را با شرایط 10 سال پیش بیان کنید. چقدر احساس می‌کنید فضا بسته‌تر یا آماده‌تر شده است؟

بهرامی: به نظر من اوضاع برای بازیگری از جنس من آماده‌تر شده است. 10 سال پیش سینمای ایران، جریان تجربه‌گرایی به راه افتاد که همه نیز دنبالش رفتند و فیلم‌ها شبیه به هم شد. با احترام به همه نسل‌های سینما، الان تعداد زیادی جوانان کارگردان جسور به سینما اضافه شدند که به جنس دیگری از بازیگری اعتماد می‌کنند. این روزها خیلی می‌توان ملموس بود و ریسک کرد.

در واقع منظورت این است که الان بازی بیشتر دیده می‌شد تا چهره و صورت؟

بهرامی: نمی‌خواستم این مساله را بگویم و الان استاندارد بازیگری تغییر کرده است و می‌توان به توانایی بازیگران بیشتر اعتماد کرد تا زیبایی آنها. تجربه امروز سینما حرف‌‎های بزرگی می‌زند.

کمیلی: در چند سال اخیر تعداد بازیگرانی که از تئاتر وارد تصویر تلویزیون و سینما شدند، نسبت به قبل بیشتر شده است که به نظرم جذاب‌تر شده و نشان می‌دهد که سلیقه فیلمسازان به سمت اعتماد به بازیگرانی است که صحنه را تجربه کرده‌اند و به اصل بازیگری توجه دارند. همچنین ورود کارگردانان جوان و خوش فکر به سینما، سبب به وجود آمدن نگاه‌ها و تجربه‌های جدید فیلمسازی شده است و برای بازیگرانی که می‌خواهند تجربه‌های جدید داشته باشند فرصت خوبی را فراهم کرده است. این ویژگی در من خیلی پررنگ است و انتخاب‌هایم نیز این موضوع را نشان می‌دهد.

پس الان دوره خساست در بروز احساسات بازیگران است.

بهرامی: آقای جیرانی، من همیشه تمام توانم را می‌گذارم و برایم پلانی وجود ندارد که جدی نباشد و از درون برایم اتفاق نیفتد؛ اما احساسات کنترل شده است و ترجیح می‌دهم بوی نفسم هم همان باشد که باید در پلان باشد اما خودم را نگه می‌دارم و کمتر بیرون می‌ریزم. این جنس از بازیگری در سلیقه من است.

یک سلیقه ای در سینما در حال حاکم شدن است؛ سلیقه ای که اغراق را در بازیگری نمی‌پسندد و شما هم در "ایتالیا ایتالیا" آن را خوب نمود دادید و هردو یکی از بهترین بازی‌هایتان را به نمایش گذاشتید.

حامد کمیلی در بین همکاران همنسل خودت، کدام بازیگر را به عنوان بازیگر خوب نام می‌بری؟

بازیگران بسیار خوبی وارد عرصه بازیگری شدند؛ از جمله نوید محمدزاده، امیر جدیدی و هادی حجازی‌فر بسیار خوب هستند و خوب شروع کردند. رقابت جذابی شده است و من عاشق این رقابت هستم.

تو چطور؟

بهرامی: خیلی هستند اما پری ناز ایزدیار و ترانه علیدوستی را خیلی دوست دارم.

چه نقشی بوده که دوست داشتی بازی کنی اما از دست دادی؟ یا اینکه نقشی بوده که دیدی و دوست داشتی بازی کنی؟

کمیلی: نقشی نبوده که از دست داده باشم اما نقشی هست که دوست دارم آن را بازی کنم؛ من عاشق کوروش بزرگ هستم و یکی از رویاهایم این است که بتوانم نقش کوروش بزرگ را بازی کنم.

بهرامی: در تئاتر بوده که این اتفاق بیفتد اما در سینما بازیگران زیادی بودند که به آنها حسادت کردم و نمی‌توانم تک تک اسم ببرم؛ اما خانم معتمدآریا در "گیلانه" بی‌نظیرند و من حتی استایل راه رفتنشان را تقلید می‌کردم. فیلم دیگری که حال من را آرام می‌کند، "لیلا" ساخته مهرجویی است. آقای مهرجویی فیلمی عجیب ساخته‌اند و نوعی زنانگی و آرامش در لیلا وجود دارد که شاید اگر بین همه نقش‌ها بخواهم انتخاب کنم، حتما لیلا حاتمی در "لیلا" را انتخاب می‌کنم.

فیلمی بوده که بارها آن را دیده باشی و تاثیر زیادی داشته باشد؟

کمیلی: بله "سلطان" آقای کیمیایی و بازی فریبرز عرب‌نیا دیوانه‌کننده بود البته با توجه به شرایط سنی که آن زمان داشتم می‌گفتم خوش به حال آقای عرب‌نیا.

پس انتخاب خوبی بوده که کنار هم در "ایتالیا ایتالیا" بازی کنید (با خنده) چون هر دو فیلم "سلطان" را دوست دارید.

کمیلی: برای یک بازیگر نقش‌های خوب مثل "سلطان" و "قرمز" صاحب ویژگی‌هایی هستند که بازیگر می‌تواند خود را ثابت کند.

بهرامی: من به این نتیجه رسیدم که می‌توان یک بازیگر درخشان در یک نقش بود اما اگر فیلم دیده نشود فایده‌ای ندارد. از طرف دیگر یکسری فیلم‌ها هستند که در تاریخ سینما خودشان را ثابت کردند و دیده شده‌اند.

شما نقش دو آدم کتابخوان را در "ایتالیا ایتالیا" بازی کردید. آخرین کتابی که خواندید چه بوده؟

بهرامی: "سیر عشق" آلن دوانتن را خواندم. کتاب رفیق من است.

آخرین فیلمی که دیدی چطور؟

کمتر از یک ماه پیش فیلم "روم" را دوبار دیدم.

تو چطور؟

کمیلی: کتاب "تردید" از آقای بهنود، شامل مجموعه داستان‌های کوتاهی است که در دوره قجر می‌گذرد. عاشق نوع نگاه و بیان آقای بهنود شدم و مرز واقعیت و قصه را در داستان متوجه نمی‌شوید و همین جذابیت دارد.

آخرین فیلم خارجی که دیدم و بسیار تاثیر گذاشت، "بازگشته" ایناریتو است و فیلم از آن نوع فیلم‌هایی بود که بعد از مدت‌ها توانست با یک استایل جدید تماشاچی را تکان داد و رفت.

در مورد نقشت در "دارکوب "صحبت کن.

بهرامی: خیلی اجازه ندارم در مورد نقشم صحبت کنم اما با همه وجود نقشم را دوست دارم و منتظرم تا فیلم را ببینم.

امسال در فجر فیلم داری؟

کمیلی: بله یک فیلم زمستان سال گذشته با داریوش یاری کار کردم که در مرحله تدوین است. اسمش "جهنم خیس" بود که تغییر کرده است.

به هر دو تبریک می‌گویم و نقش‌تان را در "ایتالیا ایتالیا" عالی بازی کردید. امیدوارم هر دو بعد از این فیلم، انتخاب‌هایی باشد که قدر و منزلت خودتان را رشد دهید و ما فیلم‌های بهتری از شما ببینیم.