کلاف پیچیدهای به نام حق پخش
برای پیداکردن پاسخ این سؤال باید به داستان کهنه و خستهکننده حق پخش تلویزیونی برگشت؛ بعد از آنکه جلسات زیادی بین مسئولان صداوسیما و مسئولان وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال برگزار شد، در نهایت قرار بر آن شد تا طرفین با هم به توافق برسند و مبلغی بابت حق پخش با سازوکارهای مشخص به فوتبال اختصاص داده شود. این توافق البته فقط در مرحله حرف حاصل شد و هرگز عملی نشد. عملینشدن وعده مسئولان صداوسیما دوباره فوتبالیها را بر آن داشت تا از همان تاکتیک قدیمی تهدید استفاده کنند: «اگر حق پخش را ندهند اجازه تصویربرداری داده نمیشود». این تاکتیک که بارها در گذشته با شکست مواجه شده بود، برای هزارمین بار شکست خورد ولی یک دستاورد حداقلی هم داشت؛ اینکه فدراسیون بالاخره جلوی دوربینهایی را که برای صداوسیما برنامه تولید میکردند، گرفت. به معنی سادهتر، فدراسیون فقط اجازه حق پخش مستقیم را به صداوسیما داد و اجازه نداد هیچ دوربینی به ویژه دوربین برنامه پرمخاطب «٩٠» از حواشی رقابتها برنامه تولید کند. این ممانعت که درست در آستانه بازی داربی اعمال شد، خشم بسیاری از مسئولان تلویزیونی را برانگیخت. فدراسیون فوتبال اما اعلام کرد پای حرفش ایستاده و حق پخش محتوایی را به یک شرکت دیگر فروخته و به دوربینهای صداوسیما که در پی تولید محتوا از فوتبال هستند، اجازه ورود داده نمیشود.
تلافی صداوسیما
موضوعی که در بالا عنوان شد، مربوط به هفته دهم این رقابتها بود ولی یک هفته بعد یعنی در جریان بازیهای هفته یازدهم و در دیدار تیمهای استقلال و نفت تهران، صداوسیما که باز هم متوجه شد فدراسیون اجازه ورود دوربینهای محتوایی به ورزشگاه را نمیداد، دست به اقدامی تلافیجویانه زد که آنهم نشانندادن تبلیغات دور زمین در ورزشگاه بود! اقدامی عجیب که حاصل لجبازی و البته عدم حرفهایگری مسئولان ذیربط بود. این اقدام البته همانطور که در بالا عنوان شد، واکنش فوتبالیها را هم در پی داشت و آنها با نوشتن یک متن ضمن عذرخواهی از مردم، از خجالت صداوسیما هم درآمدند.
در داستان حق پخش تلویزیونی برای ورزش و در رأس آن فوتبال، تقریبا همه میدانند که صداوسیما کملطفی میکند. مسئولان این سازمان که بارها در گذشته نشان دادهاند، علاقهای به پرداخت پول برای نشاندادن بازیهای لیگ ندارند، به دلایل مختلفی از این موضوع طفره رفتهاند. اصلیترین دلیلی که آنها برای ندادن حق پخش عنوان میکردند، این است که طبق قانون یک نهاد دولتی اجازه پرداخت پول به نهاد دولتی دیگری را ندارد. البته برای برطرفکردن چنین بندی جلسات زیادی تشکیل شد و در نهایت به نظر میرسید با پادرمیانی مجلس و البته نهادهای بالاتر موضوع حق پخش پایان خوشی داشته باشد؛ حداقلش اینکه صداوسیما بپذیرد بخشی از پول تبلیغاتی که برای فوتبال میگیرد را بپردازد. با این حال آن موضوع هم فقط تصور بود و دوباره تلویزیون حاضر به پرداخت یک ریال هم به فوتبال نشد. حالا که فدراسیون فوتبال از ورود دوربینهای محتوایی به ورزشگاه ممانعت کرده، صداوسیما هم دست به کار شده تا دوباره عرصه را بر مسئولان فدراسیون فوتبال تنگ کند. داستان از این قرار است که صداوسیما با نشانندادن تبلیغات دور زمین، شرکتهایی که به فدراسیون برای تبلیغات محیطی سفارش دادهاند را به این امید که محصولاتشان در تلویزیون دیده شود، علیه فدراسیون تحریک کند. در واقع بازی صداوسیما این است که این شرکتها را مجبور کند تا زیان و ضررشان را از فدراسیون بگیرند یا اینکه از خیر دادن تبلیغات دور زمین فوتبال منصرف شوند. نهایتا داستان این میشود که فوتبال و فدراسیون فوتبال در تنگنای بیشتری قرار میگیرند. این موضوع اگر نهایی شود دوباره فدراسیون مجبور میشود از موضعش کوتاه بیاید و اجازه دهد دوربینهایی که برنامههای محتوایی از کنار فوتبال میسازند، به ورزشگاه راه داده شوند. اینکه فدراسیون کوتاه بیاید یا نه، هنوز مشخص نیست؛ اینکه کلا فدراسیون فوتبال جلوی پخش زنده را هم بگیرد، هنوز مشخص نیست؛ چیزی که خیلی ظاهر و آشکار است، اینکه مسئولان تلویزیون و مسئولان فدراسیون وارد یک لجبازی شدهاند که نهتنها مربوط به این عصر و دوره نیست بلکه به نظر میرسد عواقب بدتری هم برای فوتبال که فقط برچسب حرفهایبودن را یدک میکشد، داشته باشد.