آمریکا مدتهاست در باتلاق افغانستان گیر کرده و هر بار برای عدم موفقیت خود بهانهای جدید دست و پا کرده است! هر چند سؤال بسیاری از کارشناسان این است که چرا بزرگترین ارتش جهان توان مبارزه و شکست دادن تعدادی گروه را ندارد و آیا این نشان دهنده عدم جدیت آنها نیست؟
در هر حال پاکستان همیشه برای آمریکا شاهراهی تلقی میشده که به راحتی به افغانستان دسترسی پیدا کرده و از طریق آن توانسته نیروهایش را پشتیبانی نماید.
در دورههای گذشته و به خصوص زمان پرویز مشرف و دوران زمامداری «حزب مردم»، آمریکا به راحتی در منطقه جولان میداد، گاه و بیگاه هواپیماهای بدون سرنشین خود را که در اصل پیک مرگ بودند به بهانه هدف قرار دادن تروریستها بالای سر شهروندان عادی به پرواز در آورده و بدون اینکه احساس کند باید پاسخگوی دولتی باشد دست به شلیک میزد که نتیجه آن شد:هزاران کشته و زخمی در حملات پهپادی آمریکا.
سران اسلامآباد در تمامی این سالها سکوت کرده و مرگ اتباعشان را نظاره میکردند و شاید آن را در قبال دلارهایی که از آمریکا به دستشان میرسید چندان مهم نمیدانستند.
ولی مشکل این بود که ورود آمریکا به منطقه فقط با حمله ارتش این کشور و پهپادهای آنان همراه نشده بود، بلکه پاکستان چوب همراهی خود با شیطان بزرگ را خورده و طعمه چرب و نرمی برای تروریستها شده بود.
هفتاد هزار پاکستانی طی سالهای سیاه همراهی با آمریکا در جنگ افغانستان توسط تروریستها کشته شدند و این کشور میلیاردها دلار خسارت دید، ولی این تمام ماجرا نبود.
با روی کار آمدن ترامپ سیاستهای جدیدی نیز در دستور کار قرار گرفت، کاخ سفید به بهانه تغییر سیاست در خصوص منطقه، پاکستان را اولین هدف و قربانی خود قرار داده و مقصر عدم پیروزی خود در افغانستان را پاکستان دانست! و این کشور را متهم به حمایت از تروریستهای فعال در خاک افغانستان کرد! اتهامی که دیگر کاسه صبر پاکستانیها را لبریز کرده و آنها را به واکنش وا داشت:
دولتمردان اسلامآباد هم که در تمام این مدت طعم واقعی ذلت و عدم ثمردهی همراهی با آمریکا را حس کرده بودند فرصت را غنیمت شمرده و رجزخوانیهای خود را آغاز کردند. تا جایی که رئیس سنای پاکستان رسما آمریکا را تهدید کرده و اعلام کرد در صورتی که بخواهد غلطی از سوی کاخ سفید سربزند خاک پاکستان به گورستان سربازانش تبدیل خواهد شد.
سفر اخیر وزیر امور خارجه آمریکا به پاکستان اثبات کرد که کاخ سفید با چه چالش جدی مواجه شده است! پاکستانیها همانطور که وعده داده بودند رسما به آمریکا اعلام کردند که دیگر حاضر نیستند با سیاستهای این کشور پیش بروند! واین یعنی نقطه جدایی.
هر چند رکس تیلرسون با لبخندی ساختگی اعلام کرد: پاکستان کشوری مستقل است و ما نمیتوانیم آنها را مجبور به کاری کنیم! و حتی پا را فراتر گذاشته و بیان کرد: در جنگ با تروریسم نیازی به کمک پاکستان نداریم ولی خود او نیز میداند که این حقیقت امر نیست.
آمریکا تمایل داشت با تهدیدهای خود پاکستان را تحت فشار قرار دهد! سران اسلامآباد بترسند و بلافاصله نمایندگانی به آمریکا فرستاده و اظهار کنند که حاضرند بیش از پیش در جنگ افغانستان سپر خواستههای آمریکا شوند! بیش از پیش کشته و زخمی بدهند و جان اتباعشان را به بازی بگیرند.
ولی پیشبینی کاخ سفید کاملا برعکس از آب در آمد، اینک آمریکا نه تنها پاکستان را در جنگ افغانستان از دست داده است بلکه باید به زودی شاهد نزدیکتر شدن چینیها و روسها به اسلامآباد باشد.
اتفاقی که جرقههای اولیه آن سالهاست خورده شده، و پکن بیش از 46 میلیارد دلار در پاکستان سرمایه گذاری کرده است.
اینک آمریکا مانده است و جبهههای نبرد در افغانستان بدون حضور پاکستان! البته این اقدام اگر جدیت آن حفظ شود برای پاکستانیها بسیار خوب خواهد شد و قطعا از حملات تروریستی و حضور تروریستها در خاکشان خواهد کاست.
بسیاری از کارشناسان پاکستانی معتقد بودند این تصمیم باید مدتها قبل گرفته میشد و به اصطلاح اسلامآباد نباید با طناب پوسیده آمریکاییها به داخل چاه میرفت.
حال باید دید آمریکا میتواند هند را نیز به اندازه پاکستان فریب داده و در جنگ افغانستان دخیل کند یا سران دهلی نو با زرنگی از قربانی شدن در این جنگ فرار میکنند.