سیاست جدید دونالد ترامپ در قبال ایران آشکارا بیانگر مسیر خطرناکی است که رویارویی را بر دیپلماسی ترجیح می دهد. اما مسئله فراتر از این است، این تغییری عظیم به سمت نزدیک شدن سیاست آمریکا با سیاست بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی است.
خواه آشکارا یا پنهان، وعده ترامپ برای همکاری با کنگره مبنی بر مذاکره مجدد توافق هسته ای ایران و تهدید آشکار وی برای خروج از توافق هسته ای در صورت شکست خوردن مذاکره مجدد به نظر می رسد در راستای خواسته های افراطی نتانیاهو از واشنگتن در قبال تهران است.
به طور مشخص نتانیاهو از ترامپ می خواهد یا از برجام خارج شود یا تغییرات زیادی در آن انجام دهد، تغییراتی که می داند به دست آوردن آنها امکان پذیر نیست. نتانیاهو در سخنرانی روز 17 سپتامبر خود در مجمع عمومی سازمان ملل گفت: سیاست رژیم صهیونیستی در قبال توافق هسته ای ایران خیلی ساده است: تغییرش دهید یا لغوش کنید.
وی منظور خود را نیز شرح داد و گفت: اگر ترامپ توافق را لغو نکند، باید از مفاد مربوط به انقضای آن خلاص شود و از ایران بخواهد که به سانتریفیوژهای پیشرفته و برنامه موشک های دوربرد خود پایان دهد.
اظهارات ترامپ در جمعه گذشته هر دو خواسته نتانیاهو را در بر داشت. ترامپ هشدار داد اگر کنگره و متحدان اروپایی آمریکا با طرح بازنگری در توافق موافقت نکنند، «آنگاه توافق لغو خواهد شد.»
وی افزود: این توافق «مدام تحت بازبینی است» و مشارکت ما در آن «توسط من به عنوان رئیس جمهور پایان خواهد یافت.»
موشک های بالستیک ایران هیچگاه در مذاکرات برجام مطرح نشد و این کار یک دلیل بیشتر نداشت: ایران مانند هر کشور مستقل دیگری حق دارد موشک های بالستیک بسازد؛ ایران به شدت درخواست دولت اوباما برای وارد کردن این مسئله به مذاکرات را رد کرد.
ترامپ در مسیر نتانیاهو قدم گذاشت و هفته گذشته پایبندی ایران به توافق هسته ای را تأیید نکرد. این تصمیم نشان می دهد که وی قصد دارد کل توافق را لغو کند. اگرچه منطقه غرب آسیا (خاورمیانه) امروز بیش از دوران جورج دابلیو بوش در اغتشاش بسر می برد، اما به نظر می رسد که سیاست ترامپ در مورد برجام با رویکرد جورج بوش در قبال برنامه غنی سازی اورانیوم ایران قابل قیاس باشد.