یکی از شعارهای انتخاباتی «حسن روحانی» پیش از روی کارآمدن، احیای سازمان منحل شدۀ مدیریت بود که ۲ سال پس از روی کارآمدن دولت یازدهم به این وعدۀ انتخاباتی خود عمل کرد؛ نقش این سازمان در رشد اقتصادی کشور و اینکه تا چه اندازه در مسیر اقتصاد کشور گام برداشته ما را بر آن داشت تا با «احمد توکلی» کارشناس مسائل اقتصادی به گفتوگو بنشینیم. احمد توکلی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و عضو سابق کمیسیون برنامه و وبودجه مجلس شورای اسلامی است. وی در دورۀ اول مجلس، نمایندۀ بهشهر و در دورههای هفتم تا نهم نمایندۀ مردم تهران در مجلس شورای اسلامی بوده است. توکلی از ابتدای دورۀ هفتم تا اوایل دورۀ نهم، ریاست مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی را برعهده داشته است.
* سازمان مدیریت و برنامهریزی، در زمان دولت آقای احمدینژاد منحل شد و در زمان تبلیغات انتخابات یازدهم ریاستجمهوری، حسن روحانی یکی از شعارهای خود را احیای این سازمان عنوان کرد و پس از روی کارآمدن آن را احیا کرد، نظر شما دربارۀ فعالیت این سازمان چیست؟ آیا شعارهای رئیسجمهور دولت یازدهم در این زمینه، تحقق یافته است؟
سازمان مدیریت و برنامهریزی یک دستگاه قدیمی است که نیروهای باسواد و فهیم در آن بودند، در اثر رفتاری که دستگاه اجرایی داشت، همه از آن دلخور بودند، زیرا عادت ندارند کسی روی آنها نظارت داشته باشد، فشار آوردند و آقای احمدینژاد نیز به نظرش رسید. اگر آن را تعطیل کند معجزه صورت میگیرد. درحالیکه یک دستگاه نظارتی مهم برای مصرف بودجه بود و در حین اجرای بودجه به نوعی کنترل انجام میداد و اگر حالا خوب هم انجام نمیداد نفی کل آن را که نمیکند. باید میدیدند کجا اشکال دارد و آن را رفع میکردند. اما آقای احمدینژاد خود را راحت کرد و صورت مسئله را پاک و سازمان را تعطیل کرد.
وقتی که این سازمان بزرگ را تعطیل کردند، تکالیفی که آن سازمان بردوش میکشید را به معاون خود سپرد؛ معاون برنامهریزی و بودجه، پس چه فرقی کرد! فرقش این شد که آن معاون زیر نظر مستقیم آقای احمدینژاد قرار گرفت و آن وجههای که بهعنوان رئیس سازمان و معاون رئیسجمهور داشت حذف شد، استقلالش کم شد و دائم به آن امر و نهی میکردند و او نیز انجام میداد. ازاینرو آن پشتوانۀ کارشناسی حذف شد و اعضا بهتدریج دیدند که تغییر ایجاد شده و به فرموده عمل میشود احساس بیخاصیتی کردند و به سازمانهای دیگر خود را منتقل کردند.
در نتیجه وقتی این سازمان نام معاونت به خود گرفت، نحیف شد و از نیروهای با تجربه و با سواد آن کاسته شد و زمانی که بعد از چند سال میخواهد مجدد احیا گردد دیگر نیروهای با تجربه و قدیمی به آن بازنمیگردند و این سازمان بعد از احیا به قوت قبل، نیست. به این معنا که عیبهایی که داشت حل نشده ضمن اینکه از محاسن آن کاسته شده است. در نتیجه تعجبی ندارد که این سازمان نتواند مانند قبل جنبههای مثبت را تقویت کند و آن را نگه دارد.
* به نظر شما این سازمان در دولت یازدهم موفق عمل کرده است؟
چندان موفق نبوده است؛ دلیل اول همان بود که به آن اشاره شد و دلیل دیگر اینکه، کلاً دولتها بهدلایل مختلف با کارشناسان تحکمی برخورد میکنند، یعنی متأسفانه کارشناسان در دستگاه دولتی آزادی لازم را ندارند. هرچه رئیس یک سازمان و وزیر وزارتخانه روحیۀ استبدادی بیشتری داشته باشد و از خود متشکرتر باشد، بیشتر فشار میآورد. کارشناسان نیز معمولاً مقاومت ندارند. در نتیجه چون دولتها مصالح سیاسی گروهی مقطعی را به مسائل بلند مدت ترجیح میدهند، این دستگاه کارشناسی به خوبی عمل نمیکند.
هنگامی که در مرکز پژوهشها بودم، در همان ابتدا به همکاران و دوستانم گفتم اینجا چون مرکز پژوهشی است لذا امر و نهی نمیپذیرد. کسی حق این را ندارد که به کارشناس امر و نهی کند که چگونه بیاندیش، اما کارشناس باید بداند اینجا یک دستگاه پژوهشی کارشناسی حکومتی است، پس جهت و مبنا دارد که آن را قانون اساسی و رهبر تعیین میکنند، این را رعایت کنید و کار کارشناسی انجام دهید. این حرف من کاملاً علمی بود و با روانشناسی علم نیز سازگار بود، زیرا روانشناسی علمی در علوم انسانی میگوید پژوهشگر باید محدودیتها و قیدهای تحقیق را بپذیرد.
بنده عضو کمیسیون بودجه و تلفیق بودم، در مرکز هم بنده و هم کارشناسان حرف خود را میزدیم. برخی مواقع هم با نظرم مخالفت میکردند. در نتیجه کارشناسان با آزادی کامل حرف میزدند و نتیجه نیز خیلی مثبت بود. گاهی اوقات حرف من رأی میآورد و گاهی اوقات حرف آنها و در نتیجه آنجا رشد کرد. اما اگر اینگونه رفتار نکنیم، کارشناس محافظهکار است و به سرعت جا میزند. این ایرادی است که وجود دارد و متأسفانه این دولت هم کم ندارد.