مسئله انسان سازی، جامعه سازی و انتقال فرهنگ شیعی به نسل بعد، در مجالس امام حسین علیه السلام، قوی تر می باشد؛ زیرا ماهیت قیام امام حسین علیه السلام و نیز آموزه های تربیتی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی عاشورا، در رشد و بالندگی انسان و جامعه چشم گیر بوده و عناصر رویداد کربلا، مؤلفه های اساسی و اصلی را در ترسیم فرهنگ شیعی رقم زده است که توسط مراسم سوگواری به نسل بعد منتقل می شود. با توجّه به بیانات، سخنان و شعارهای عاشورا، می توان عناصر انسان ساز، جامعه ساز و فرهنگ ساز را ملاحظه کرد؛ مواردی چون عبادت، ایثار، شجاعت، توکل، صبر، امر به معروف و نهی از منکر، نابودی اسلام در شرایط سلطه یزیدیان، حرمت بیعت با کسی چون یزید، شرافت مرگ سرخ بر زندگی ذلّت بار، اندک بودن انسان های راستین در صحنه امتحان، لزوم شهادت طلبی در عصر حاکمیت باطل، زینت بودن شهادت برای انسان، تکلیف مبارزه با سلطه جور و طغیان، اوصاف پیشوای حق، تسلیم و رضا در برابر خواسته خدا، همراهی شهادت طلبان در مبارزات حق جویانه، حرمت ذلّت پذیری برای آزادگان و فرزانگان مؤمن، پل بودن مرگ برای عبور به بهشت برین، آزادگی و جوان مردی، یاری خواهی از همه و همیشه در راه احقاق حق. درس آزادی به دنیا داد، رفتار حسین بذر همت در جهان افشاند، افکار حسین گر نداری دین به عالم، لااقل آزاده باش این کلام نغز می باشد زگفتار حسین مرگ با عزّت، زعیش در مذلّت بهتر است نغمه ای می باشد از لعل درر بار حسین در عین حال، موارد ذیل علاوه بر موارد پیش گفته، می توانند حکمت عزاداری برای امام حسین علیه السلام تبیین کنند:
1. نوعی اعتراض به ظالمان زمان و حمایت از مظلومان جهان
2. عامل تقویت حس عدالت خواهی و انتقام جویی از ستمگران
3. زمینه ساز اجتماع شیعیان جهت پیروی و دفاع از حق. (53)
4. توجه به هدف قیام امام حسین که همانا احیاى ارزشهاى دینى و جلوگیرى از انحراف بود
5. زنده داشتن یاد و تاریخ پرشکوه نهضت حسینى
6. الهام بخش روح انقلابى و ستم ستیزى
7. پیوند عمیق عاطفى بین امت و الگوهاى راستین
8. اقامه مجالس دینى در سطح وسیع و آشنا شدن تودهها با معارف دینى
9. پالایش روح و تزکیه نفس
10. اعلام وفادارى نسبت به مظلوم و مخالفت با ظالم و ... . اما اصل عزادارى و سوگوارى از خود اهل بیت(علیهم السلام) است ولى چگونگى آن تا حدود زیادى با شیوههاى قومى و ملى عجین شده است و این آمیزش تا زمانى که مشتمل بر خلاف شرع نباشد اشکالى ندارد.
داستان گریه و عزادارى پس از شهادت حضرت امام حسین(علیه السلام) از سوى امامان(علیهم السلام) داستان دامنهدارى است. به مواردى اشاره مىشود:
1- امام چهارم(علیه السلام) که خود در کربلا شاهد مصائب دردناک امام حسین(علیه السلام) و یاران فداکار او بود و 23 سال داشت، پس از آن واقعه سوزناک تا زمانى که در قید حیات بودند یعنى مدت 34 سال طبق برخى روایات براى پدر و عزیزان خویش گریه و سوگوارى مىکرد (54)
2 - گریههاى امام سجاد(علیه السلام) در سختترین شرایط علاوه بر جنبه عاطفى، یکى ازراههاى مهم مبارزه و افشاگرى بود. 2- امام صادق(علیه السلام) به ابوهارون مکفوف دستور مىدهد مرثیه بسراید و آنگاه که وى مرثیه خود را مىخواند و امام(علیه السلام) سخت گریه مىکند. متوجه مىشود از گریه امام صادق(علیه السلام) زنانى که پشت پرده حضور داشتهاند صداى خود را به گریه و شیون بلند کردند (55)
3- امام رضا(علیه السلام) دعبل خزایى شاعر را در ایام سوگوارى حضرت حسین(ع) به حضور مىپذیرد به او عنوان یارى دهنده اهلبیت، خوشآمد مىگوید و از وى مىخواهد در روزهاى غم و اندوه اهلبیت؛ یعنى عاشورا در مورد مصایب جد خویش اباعبدالله(علیه السلام) مرثیه بسراید (56) در مورد سینهزنى نیز برخى از منابع تاریخى نشان مىدهد که وقتى بنىهاشم براى اولین بار از مدینه به کربلا آمده و با کاروان اسراء در آن مکان برخورد نمودند به رسم عزادارى زنانشان دست به سینه مىزدند. (57)