روزها میگذرند و به پاییز میرسیم. فصل جوایز سینمایی. فصلی که برای دوستداران سینما میتواند فصل خاطرات همه ساله سینمایی باشد. فصل جوایز اتحادیهها و انجمنهای صنفی گوناگون. فصل انواع و اقسام گمانهزنیها و پیشبینیها برای گلدنگلوب و اسکار. فصلی جذاب که در اغلب موارد با پایان فستیوال ونیز آغاز شده و با گذر از جوایز اتحادیهها و انجمنهای صنفی و سپس گلدنگلوب و فستیوال برلین به اسکار ختم میشود.
فصل مهم استودیوها که همه ساله فیلمهایشان را برای اکران جوری میچینند که نتیجهاش نمایش فیلمهای مهمشان در این فصل باشد که هم به اسکار نزدیک است و به تبع آن بیشتر از ماههای قبل میتواند در یاد و خاطر رأیدهندگان آکادمی در روزهای رأیگیری اسکار بماند و هم اینکه آنقدر از این فصل طلایی فاصله ندارد که این فاصله از یاد رفتن را رهاورد داشته باشد. در کل میتوان گفت فصل پاییز برای سینما، فصل سرنوشت است. فصلی که در پایانش مشخص میشود که شماری از فیلمها در کنار «پدر خوانده»، «لورنس عربستان»، «ربکا»، «کازابلانکا» و «بن هور» برای همیشه در تاریخ سینما جاودان میشوند و شماری دیگر، در بهترین حالت ناکامان بزرگی لقب میگیرند که سالها بعد شاید فقط مخاطبان حرفهای سینما نامشان را به خاطر داشته باشند.
فصل پاییز گذشته از تمام مسائل و مواردی که با خود دارد، فصل بازیهای سینمایی نیز است. فصل لیستهای پیشبینیهای کارشناسان. فصلی که منتقدان برای اعضای آکادمی با پیشبینیهایشان مشخص میکنند چه فیلمهایی را باید دید و چه فیلمهایی را نه. به چه فیلمهایی باید جایزه داد و به چه فیلمهایی نه. فصلی که در پایان در بیشتر موارد مشخص میشود حق با پیشبینیکنندهها بوده و البته در مواردی هم نه؛ وقتی ناگهان در ماههای آتی پدیدهای سر بر میآورد و همه شانسداران را کنار میزند و فصل جوایز را بهعنوان برنده به پایان میرساند...
انتخاب منتقدان در بحث بهترین فیلمنامه در بین فیلمهایی که امسال روی پرده آمدهاند و البته با توجه به نامهایی که فیلمهایشان در ماههای آتی اکران خواهد شد، نتیجهای ناباورانه دارد. در حقیقت گفته منتقدی که نوشت «شاید باورش سخت باشد، اما بازیگر و کمدین آمریکایی جوردن پیل، بالاتر از چهرههایی مثل
استیون اسپیلبرگ و الکساندر پین شانس بردن جوایز بهترین فیلمنامه اورژینال را دارد.» حق مطلب را در این مورد ادا کرده بود.
بله، جوردن پیل بهترین سناریست امسال تاکنون بوده؛ آن هم با نخستین ساختهاش که اتفاقا هم کمدی نیست. برو بیرون -که چندی پیش در همین صفحات با نویسنده و کارگردانش گفتوگویی هم به چاپ رساندیم- یک فیلم ترسناک است. شگفتیساز جشنواره ساندنس که گفتهاند کارگردانش میتواند پا جای چهرههایی مثل دیمین شزل بگذارد.
البته همه چیز تا این حد هم خطکشیشده نیست. همان منتقدان میگویند که لیزهانا و جاش سینگر نویسندگان فیلمنامه فیلم جدید استیون اسپیلبرگ، پست نیز بخت بردن جایزه سناریو را دارند و البته نباید فراموش کرد گی یرمو دل تورو و ونسا تیلور را به خاطر نوشتن فیلمنامه برنده
شیر طلای جشنواره بینالمللی ونیز که شکل آب نام دارد.
آنتونی مک کارتن که دوسال پیش به خاطر تئوری همه چیز نامزدی و البته شکست در اسکار را تجربه کرده بود، امسال هم فعلا با فیلمنامه سیاهترین ساعت نامش سر زبانهاست و البته این را نیز نباید نادیده گرفت که در عین ناباوری نویسنده یک کمدی رمانتیک را هم امسال برای درخشش انتخاب کرده است و او کسی نیست جز امیلی گوردون که بیمار بزرگ را نوشته است. نویسندگان کوچکسازی، سه بیلبورد بیرون از ایبینگ، میسوری و مادر! هم در این زمینه درخشیدهاند...
شاید اگر بخواهیم به یک
قانون نانوشته در اسکار اشاره کنیم، باید در مورد علاقه آکادمی فیلمهای بیوگرافی صحبت کنیم. سابقه نشان داده بازیگران این فیلمها بالاترین شانس را برای بردن جوایز اسکار دارند. مثل امسال که گری الدمن به خاطر
بازی در نقش سر وینستون چرچیل در فیلم «سیاهترین ساعت»، با اختلاف در رتبه نخست قرار گرفته است. پس از او دنیل دی لوییز، با آخرین فیلم دوران حرفهایاش که «پروژه فعلا بدون نام پل توماس اندرسون» است در رتبه دوم به سر میبرد و دنزل واشینگتن بهخاطر «عالیجناب رومن جی.
ایزرائیل» سوم است. آنقدر بخت گری الدمن برای بردن اسکار بالا تصور میشود که شانس تام هنکس و هیو جکمن در مقایسه با آن چیزی نزدیک صفر است. اما بههرحال نمیشود از این دو ستاره باسابقه هم به خاطر بازی در فیلمهای «پست» و «بزرگترین شومن» گذشت.
اندرو گارفیلد برای فیلم تنفس، تیموتی شلمی بازیگر فیلم مرا به نام خودت بخوان، چادویک بوزمن بازیگر مارشال، جیک جلینهال برای قویتر و برایان کرانستون بازیگر فیلم آخرین پرچم در اهتزاز را هم نباید در این بخش فراموش کرد...
بهترین بازیگر نقش مکمل مردان و زنان
در زمینه بازیگران مکمل مرد امسال، سال واقعا پرباری بوده است و از میان فیلمهایی که از آغاز سال تاکنون اکران شدهاند، میتوان نمونههای زیادی آورد که ثابت میکند اوضاع بازیگری امسال حداقل در زمینه نقشهای مکمل مردان واقعا بسامان بوده است. در میان این همه حضور خوب اما بازیگر مرد پروژه فلوریدا بیشتر به دلها نشسته. فیلمی که نخستین بار در حاشیه جشنواره کن روی پرده رفت و با اینکه سروصدای زیادی هم به پا نکرد و خیلیها حتی خبر از حضورش در فستیوال ساحلی
فرانسه نداشتند، اما پخشکنندهاش بشدت دنبال اکران فیلم در فصل جوایز بود تا این اثر روی پرده سینماها دیده شود. البته در مورد این فیلم میگویند که بازیگرش ویلیام دفو تنها دارایی پروژه فلوریدا در فصل جوایز است؛ اما همین هم برای فیلمی مستقل در حد و اندازه پروژه فلوریدا میتواند عالی باشد.
درواقع تاکنون منتقدان درباره این بخش میگویند که شانس اصلی بردن اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد فعلا متعلق به دفوست و البته بعد از این بازیگر ٦٢ساله، مایکل استولبارگ و آرمی همر دو بازیگر فیلم مرا به نام خودت بخوان را نباید فراموش کرد. در این زمینه همچنین نباید نادیده گرفت مارک رایلنس را به خاطر حضور در فیلم دانکرک کریستوفر نولان؛ خصوصا که این بازیگر برنده
مجسمه طلایی آکادمی در سال ٢٠١٦ نیز بوده است.
بن مندلسون، بازیگر استرالیایی فیلم سیاهترین ساعت، ادریس البا بازیگر بازی مالی و وودی هارلسون بازیگر سه بیلبورد بیرون از ایبینگ میسوری، کریستوف والتز بازیگر کوچکسازی و چند نفر دیگر نیز در این لیست هستند و پیداست که در پایان فصل جوایز امسال
رقابت شدیدی را بین این بازیگران خواهیم دید... در میان بازیگران نقش مکمل
زنان نیز تاکنون گفته شده که سه بازیگر تقریبا شانسهای بسیار نزدیک و برابری نسبت به هم دارند. هالی هانتر به خاطر بیمار بزرگ میتواند شگفتیساز شود.
اما ملیسا لئو و میشل فایفر هم به ترتیب با نوآوری و مادر! شانسهای نسبتا برابری باهانتر دارند. پس از این سه لاری میت کالف برای بازی در «Lady Bird» چهارم است. مری جین بلایژ بازیگر فیلم «Mudbound» هم در رتبه پنجم ایستاده. نکته جالب این است که اگر ترکیب نامزدها به همین ترتیب باشد، امسال هیچ یک از بازیگران زن درجه یک هالیوود نتوانستهاند نامزد شوند. البته اگر نیکول کیدمن را به خاطر بازی حیرتانگیزش در فیلم کشتن گوزن مقدس به فراموشی سپرده باشیم.
نفر نخست فهرست امسال در این بخش یک نام آشنا و ماندگار در تاریخ سینماست. رکورددار نامزدی در اسکار با ٢٠ حضور در مراسم آکادمی و یک چهره کاملا ضدترامپ که او را تبدیل به برندهای بسیار ایدهآل میکند. استریپ میتواند با فیلم سیاسی جدید استیون اسپیلبرگ، «پست» برای بیستویکمین بار نامزد جایزه اسکار شود و چهارمین بار بردن آن را تجربه کند. رکوردی برای زیر سایه بردن میراث کاترین هپبورن. بعد از او سالی هاوکینز قرار دارد که حضور در فیلم «شکل آب» گیرمو دل تورو باعث حضورش در لیست شده است.
بخت سوم، جودی دنچ و احتمالا یکی از آخرین بازیهای او تا قبل از نابیناشدن کاملش است. با بازی در نقش ملکه ویکتوریا در فیلم «ویکتوریا و عبدل». فرانسیس مک دورموند با «سه بیلبورد بیرون از ایبینگ، میسوری» و انت بنینگ با «ستارههای سینما در لیورپول نمیمیرند» چهارم و پنجم هستند. جسیکا چستین، سیرشا رونن، اما استون و کیت وینسلت هم در صف انتظار برای بالا آمدن در فهرست هستند:
شاید باورکردنی نباشد اما به نظر میرسد امسال بالاخره سال کریستوفر نولان است. «دانکرک» آنقدر نقد مثبت خصوصا در زمینه کارگردانی به خودش دیده که اصلا عجیب نیست در بالاترین جای فهرست فعلا نام این کارگردان بریتانیایی را ببینیم. چیزی که عجیب است شانس بسیار بالای او نسبت به نفر دوم است. فعلا
کریستوفر نولان با بخت ١٩/١٠ اول است. چهرهای که فعلا نامش در کنار استنلی کوبریک و آلفرد هیچکاک در زمره بزرگترین هنرمندان تمام تاریخ که نتوانستهاند مجسمه اسکار را به خودشان اختصاص دهند، قرار گرفته اما ممکن است امسال همه چیز برای همیشه تغییر کند. نفر دوم با اختلاف زیادی استیون اسپیلبرگ با «پست» است که ٥/١ شانس دارد.
لوکا گوادانینو با «مرا به نام خودت بخوان» سوم است. گیرمو دل تورو و پل توماس اندرسون هم در رتبههای چهارم و پنجم قرار دارند. اگرچه این فقط پیشبینی نامزدهاست و ما ماهها فقط با اعلام کاندیداها فاصله داریم اما جایگاه بالای نولان و اسپیلبرگ میتواند آنها را حداقل به حضور در میان نامزدها امیدوار کند. احتمال اینکه دی ریس هم بتواند در فهرست بالا بیاید و نامزد شود، زیاد است، چراکه آکادمی شاید با اعلام یک لیست تمام مردانه در بخش بهترین کارگردان سال مورد حملات گروههای فمینیستی و زنان هالیوودی قرار گیرد.
نولان آنقدر اسکار نبرد که در مراسم امسال ممکن است دو جایزه با هم ببرد. هم در قامت کارگردان و هم در قامت تهیهکننده جدیدترین اثرش، «دانکرک». بعد از این فیلم در رتبه دوم «پست» استیون اسپیلبرگ قرار گرفته و فیلم «مرا به نام خودت بخوان» سوم است. «سیاهترین ساعت» ساخته جدید جو رایت، «شکل آب» فیلم برنده شیر طلای جشنواره بینالمللی فیلم ونیز، ساخته گیرمو دل تورو، اثر بدون نام پل توماس اندرسون و «برو بیرون» هم در رتبههای بعدی قرار گرفتهاند.
اگرچه اسکار طبق قوانین جدید میتواند هر سال تا ١٠ اثر را نامزد اسکار بخش بهترین فیلم کند اما در سالهای اخیر تعداد فیلمهایی که به حد نصاب مشخصی از رأی برای حضور در فهرست بهترین فیلم رسیدهاند، ١٠ عدد نبوده. اگر امسال همه آثار به حد نصاب برسند میتوان از «Mudbound»، «کوچکسازی» و «نبرد جنسیتها» هم بهعنوان شانس نامزدی در اسکار نام برد.
در این بخش البته نباید فیلمهایی چون دیترویت کاترین بیگلو را فراموش کرد. «محفظه رنج» و «٣٠ دقیقه پس از نیمه شب»، دو ساخته قبلی کاترین بیگلو بشدت مورد تحسین اعضای آکادمی قرار گرفت، بهطوری که هر دو، نامزد اسکار بهترین فیلم شدند و اولی، هم این جایزه را برد و هم بیگلو را در سالی که با همسر سابقش جیمز کامرون رقابتی سنگین داشت به نخستین زن برنده اسکار بخش کارگردانی تبدیل کرد. نوع روایت در ساخته جدید بیگلو بسیار پراهمیت است.
نزدیکشدن به هر کدام از طرفین دعوا میتواند عواقب جبرانناپذیری برای او با خود به همراه آورد. با توجه به بازیگران سیاهپوست بسیاری که در فیلم حضور دارند، ساخته بیگلو بعید است که چندان آب در آسیاب نیروهای پلیس ریخته باشد.
در شرایطی که اعتراض به مردان قانون
مد جدید هالیوود به نظر میرسد، باید دید آیا تا زمان جوایز مهم باز هم این مسأله پا بر جا میماند یا بیگلو و فیلمش از رقابت کنار گذاشته میشوند؟ اگر این فیلم بدون نام و نشان بتواند کارکردی علیه رئیسجمهوری فعلی آمریکا و سیاستهایش داشته باشد، چهبسا شانس خوبی برای اسکار بهترین فیلم داشته باشد.