این روزها تمام گوشه و کنار شهر پر از آواها و نغمههای سوگواری است. آواهایی که طی سالهای گذشته دستخوش تغییرات شده و البته تحریفاتی هم به آن راه یافته که تناسبی با تمهای مذهبی و موسیقی اصیل ایرانی ندارد و این در حالی است که موسیقی دینی و آیینی مان از چنان غنایی برخوردار است که گوش هر شنونده غیر ایرانی را نیز به خود معطوف میکند.
اثرگذاری موسیقی ملی بر موسیقی مذهبی
هوشنگ جاوید، پژوهشگر موسیقی بومی با بیان این که موسیقی مذهبی و آیینی برای ما بر اساس متن است، میگوید: از حدود 300 سال پیش جلوه حضرت عباس (ع) در اشعار شاعران ایرانی پررنگ میشود و شعرایی چون وصال شیرازی، سروش اصفهانی،وقار شیرازی و... اشعاری سرودهاند که به زیبایی تمام حالت درونی خودشان را در لحظه سراییدن شعر بیان میکند. در واقع از آنجا که این مرثیهسرایان خودشان مرثیه خوان هم بودند، در سرودن شعر لحن و نغمه ایجاد میکردند؛ اما در شرایط امروزی برخی نوحهگرها که سواد ادبی کافی ندارند متاسفانه فکر میکنند شاعر و ادیب هم هستند و از به کار بردن و ساختار بعضی واژههای ترکیبی ابایی ندارند. به همین دلیل بیمحابا چیزهایی میسازند که تعریف علمی و ادبی به لحاظ صنایع ابداعی ندارد. متاسفانه برخی نوحه گرها واژهها را سرهم میکنند و فکر میکنند کارشان درست است. البته که در اخلاص ایشان در ایجاد نغمات دینی شکی نیست، ولی آنچه بیرون میآید و به مخاطب ارائه میشود نه با فرم روزگار همراه است،نه با آن چیزی که جامعه ادبی و دانشآموخته امروز ما میتواند بپذیرد و غالبا به صورت یک فرم ساده کوچه بازاری در میآید. یعنی فرمهای بیانی به صورت فرم کوچه بازاری در میآیند که از ارزش افتادهاند.
وی ادامه میدهد: در حال حاضر نوحه گرها وارد این وادی شده اند که ابتدا شعر میگویند و بعد به دنبال آهنگهای خوانندگانی میگردند که به متنشان نزدیک باشد که این خود غلطترین شکل و شیوه است و این در حالی است که نوحهگرهای قدیم که لقب پیرغلام را داشتند، در لحظهای که نوحه و مصیبتی را میگفتند نغمه را همزمان در ذهنشان ایجاد میکردند.
این پژوهشگر موسیقی اعتقاد دارد موسیقی مذهبی در هر برهه زمانی متاثر از موسیقی رایج کشور بوده است؛ همان طور که در دوره قاجار موسیقی مطربی رواج داشته و همه جا شنیده میشده، برخی نوحهها هم فرمهای ریتمیک داشته است. بعدها که موسیقی ایران از طریق رسانه فرم فاخری پیدا کرد و مرحوم کلنل وزیری موسیقی رسانهای را به سمت ارکسترال خاص ایرانی برد، نوحهها نیز تحت تاثیر موسیقی رسانه قرار گرفتند، اما نه از آن نغمهها کپی کردند و نه روی آنها شعر گذاشتند، بلکه آنها تحت تاثیر آن موسیقی، فرم نوحه را به سمت یک آرامش موسیقایی گونه ارکسترالی بردند؛ مثل موسیقی شام غریبان (امشب شهادتنامه عشاق امضا میشود) که اگر ملودی را توجه کنید، کاملا تحت تاثیر موسیقی رسانهای زمان خودش است و فرم موسیقی ارکسترال دارد و از فلان ترانه یا فلان آهنگ برداشت نشده است. یعنی نوحه سرا کاملا بر موسیقی زمان خودش مسلط بود و مخاطب را خیلی خوب میشناخت و با بهرهگیری از موسیقی زمانهاش نوحه میگفت و با این فرم نغمه ایجاد میکرد.
جاوید میگوید: در دوره انقلاب و دفاع مقدس هم نوحهها به نغمهها و نوحههای بومی و حماسی نزدیک شدند که شروع این جریان هم با آقای فخری، آهنگران و کویتی پور بود؛ به طوری که اینها از نوحههای بومی، جنوبی و بوشهری استفاده کردند و روی نغمه آنها، نوحههای دفاع مقدسی گذاشتند. در واقع این نوحهها حالت و فرم نو و نوستالژیک هنرهای آیینی و بومی را داشتند. به عنوان مثال نوحه «ممد نبودی ببینی» مربوط به نوحه «ام لیلا» است که بوشهریها میخوانند.
وی ادامه میدهد: بعد از این دوره متاسفانه یک عده از نوحهخوانها به آهنگ ترانههای گذشته آن هم از نوع سبک کوچه بازایاش روی آوردهاند و بر اساس آن آهنگها شروع به نوحهگری کردند و این آسیبی است که از همان زمان شروع شده و تا به امروز ادامه داشته است.
تهاجم فرهنگی در موسیقی مذهبی
محمدرضا بلادی پژوهشگر موسیقی بوشهر نیز معتقد است موسیقی یا آواهای بومی طی زمانهای مختلف خودش را با خواستهها و نیازهای جدید مردم تطبیق میدهد و در گذر زمان صیقل پیدا میکند. اما یکسری عوامل خارجی در این ساختار تاثیرگذار است که اگر کارشناسانه عمل کنند، ایرادی ندارد.
او میافزاید: درواقع پدیدآورندگان با شناخت خود از آن جامعه و فرهنگ میتوانند خودشان را تطبیق دهند و این شناخت باعث میشود موسیقی جدیدی که خلق میشود در همان بستر قبلی شکوفا شده و ریشهاش در همان جا باشد. اما زمانی این کار غیرکارشناسانه و با برخورد سطحی صورت میگیرد و کسی که میخواهد عامل این تغییر باشد از فرهنگ آن منطقه، موسیقی عزاداری، موسیقی مذهبی و آیینی و سایر موسیقیها شناخت کافی ندارد.
بلادی با بیان این که تکرار باعث تغییر ذائقه میشود، بیان میدارد: جامعه هر قدر یک موسیقی یا اثر هنری غیرممتاز و غیرمطلوب را دریافت کند، شاید در وهله اول روی خوش نشان ندهد، اما بر اثر تکرار، ذائقه شنیداری تغییر خواهد کرد و آن اثر غیرمطلوب در بین جامعه جا باز میکند و یک خط فکری را ایجاد میکند.
بلادی با اشاره به آیینهای مذهبی بوشهر میگوید: در بوشهر هر آیین مذهبی به نوعی با موسیقی و نمایش توام شده، در واقع موسیقی به کمک این آیینها آمده و آن را مسلح کرده و درانتقال پیام آن موثر بوده است. در واقع میتوانم بگویم در بوشهر موسیقی و نمایش و دراماتیزه کردن وقایع تاریخی و مذهبی در معرفی مذهب موثر بوده و باعث جذابیت کار و جذب مخاطب شده است.
وی معتقد است که مذهب به کمک موسیقی و نمایش توانسته در قلعهای قرار گیرد که محفوظ بماند و میتوان گفت مذهب و هنر در کنار هم مثل اسلحه و فشنگ هستند که هنر اسحله است و فشنگ پیامی است که منتقل میشود.
این پژوهشگر موسیقی بوشهر در ادامه با اشاره به عینیت پیدا کردن تهاجم فرهنگی در موسیقی بومی، مذهبی، نواحی و سنتی مان میگوید: متاسفانه یکسری افراد با برخورد غیر کارشناسانه خود تغییراتی را اعمال کردند و متناسب با ذائقه امروزی مردم به صحنه آوردند که آسیب فرهنگی ایجاد کرده است. او ادامه میدهد: در این شرایط ابزار فرهنگی لازم از دست سربازان عرصه فرهنگ گرفته میشود و فضا برای ورود فرهنگی که هویت ندارد مهیا میشود و این خود ضرری است که به موسیقی، فرهنگ و آیینهای ما وارد شده است.
بلادی در پایان میگوید: متاسفانه بسیاری از موسیقیهایی که امروزه میشنویم در موسیقی بومی، ملی، مذهبی و آیینی ما ریشه ندارند که باید مسئولانه عمل کنیم که نیاز روحی و ذائقه شنیداری مردم را متناسب با اصالتهایمان تامین کنیم.