زن در سینمای بهرام بیضایی جایگاهی ویژه داشته. او از اولین فیلمش «رگبار» تا آخرین آن «وقتی همه خوابیم» برای زن شأنی متمایز در نظر گرفته. این اتفاق را در نمایش و نمایشنامه های بیضایی هم شاهدیم. زنان در آثار او منفعل نیستند و در مرکز درام قرار دارند. گاهی زن ها معمولی اند و گاهی نمادین.
رعنا
بازیگر نقش: پروانه معصومی
کجا آن را دیدید: غریبه و مه
چه سالی خلق شد: 1353
شمایل کاراکتر: بهرام بیضایی در «غریبه و مه»، داستانی پیچیده و رازآلود همراه با رویکرد به آیین های اساطیری و مایه های نمادین ساخت. اینجا هم زن پویا است و نقشی تاثیرگذار دارد. رعنا که دریا، شوهر ماهیگیرش را به کام مرگ کشیده و پس نداده است، به مردی به نام آیت شک کرده و برای انتقام در کمین او می نشیند.
سبک فیلم «غریبه و مه» شاعرانه و فلسفی است. بیضایی در این فیلم به زن نگاهی استعاری دارد و درواقع رعنا نماد عشق و زندگی است؛ او در عین تلخکامی زندگی روزانه را وا نمی گذارد و از صبح تا شب مشغول انجام کاری است؛ از نخ ریسی و بچه داری تا غذا پختن و... که همگی پایبندی او به زندگی را نشان می دهد. اما در عین حال فیلم به جهان های موازی اشاره دارد که همین ویژگی «غریبه و مه» را در رده فیلم های متفاوت بیضایی جای می دهد.
آسیه
بازیگر نقش: پروانه معصومی
کجا آن را دیدید: کلاغ
چه سالی خلق شد: 1356
شمایل کاراکتر: داستان معماگونه «کلاغ» ظاهر فیلم است. بهرام بیضایی در پس این پوسته، مفهوم هویت و گمشدگی نسل ها را به چالش می کشد (حتی نام کاراکتر مرد اصالت است). او برای این منظور بخشی از داستان را برپایه سرنوشت بازیگر اصلی فیلم (آسیه با بازی پروانه معصومی) می گذارد. او زنی امروزی است که در مدرسه کر و لال ها مشغول آموزش آن هاست و در منزل خاطرات مادرشوهرش را می نویسد. در جمع دوستانه پی می برد دختری گم شده و به ماجرا علاقه مند می شود.
داستان فیلم بر کند و کاو برای دختر گمشده بنا شده و آسیه با کنار هم قرار دادن اتفاقات پی می برد، دختر گمشده همان مادرش است. بیضایی در «کلاغ» نگاهی ویژه به مفهوم هویت دارد و این نگرانی را در بازی پروانه معصومی به نمایش می گذارد. زن به نوعی در این فیلم مظهر هویت است و بازگشت به اصالت.
کیان
بازیگر نقش: سوسن تسلیمی
کجا آن را دیدید: شاید وقتی دیگر
چه سالی خلق شد: 1366
شمایل کاراکتر: سوژه اصلی فیلم «شاید وقتی دیگر» برای زمان ساختش موضوعی جسورانه محسوب می شود. شک، خیانت و خانواده بستر داستانی «شاید وقتی دیگر» را شکل می دهد، با این تفاوت که با رویکردی روان شناختی پرداخت و روایت می شود. وجه روان شناختی فیلم در ارتباط با ادبیات نمایشی آن و نشانه شناسی های تصویری فیلم نهفته است. از آن طرف «شاید وقتی دیگر» هیچکاکی ترین اثر بهرام بیضایی است که در لا به لای آن کاملا به هیچکاک آن هم از نوع ایرانی اش وفادار می ماند؛ صحنه های رویا و روانکاوانه فیلم یادآور فیلم «طلسم» هیچکاک و صحنه های پوشاندن لباس و خرید برای کیان و تبدیل کردن او به شکل زنی که در فیلم دیده است یادآور فضای فیلم «سرگیجه» اوست. در این فیلم کار سوسن تسلیمی برای جان دادن به شخصیت زن، ویژه است.
بازیگر نقش: سوسن تسلیمی
چه سالی خلق شد: 1364
شمایل کاراکتر: بیضایی در «باشو غریبه کوچک»، یک زن مقتدر اما با احساسات مادرانه را به تصویر کشید. زنی که از انجام سخت ترین کارها ابایی ندارد و نم یگذارد کسی برایش تصمیم بگیرد. باشو، پسر جنوبی که از جنگ و بمباران نجات پیدا کرده، خیلی اتفاقی پشت کامیونی پنهان می شود که به سمت شمال کشور حرکت می کند. او وقتی چشم هایش را باز می کند در شمال ایران است و هیچ کس را نمی شناسد.
نایی جان او را پیدا می کند و به او نان و غذا می دهد و از او مراقبت می کند. درعوض باشو برای او کار می کند. همسایه ها با این کار مخالف هستند و شوهر نایی جان هم که در جبهه است او را از این کار باز می دارد اما نایی جان کوتاه نمی آید. با زور کتک هم که شده باشو را باسواد می کند و مثل بچه هایش از او نگهداری می کند. تا اینکه نهایتا شوهرش راضی می شود تا او را پیش خودشان نگه دارند.
بازیگر نقش: جمیله شیخی
کجا آن را دیدید: مسافران
چه سالی خلق شد: 1370
شمایل کاراکتر: یکی از فیلم های پراستعاره بهرام بیضایی است که همچنان درباره اش حرف می زنند. «مسافران» داستان مسافرانی است که یک آینه قدیمی را برای یک مجلس عروسی عمل می کنند و عده زیادی در تهران، منتظر آنها هستند. مسافران در تصادف اتومبیل می میرند. اما بزرگ خانواده، مرگ آنها را باور ندارد. در نهایت مسافران با آینه سرمی رسند و عروسی برگزار می شود.
«مسافران» با نگاهی خاص به عینیت بخشی به باور جمعی، پیش آگاهی مادربزرگ از تصادف جمعی از خانواده در راه سفر، با تکثیر باور او از بازگشت آنها ادامه می یابد. جمیله شیخی ایفاگر نقش بزرگ خانواده است که در بازی او اقتدار می بینیم و اقتدار. اینجا هم زن به تعبیری نماد امید به زندگی است که مرگ را باور ندارد و به زندگی عینیت می بخشد.
گلرخ کمالی
بازیگر نقش: مژده شمسایی
کجا آن را دیدید: سگ کشی
چه سالی خلق شد: 1380
شمایل کاراکتر: بیضایی در «سگ کشی»، چهره واقعی یک زن فداکار را به تصویر می کشد. گلرخ کمالی بعد از جنگ به ایران بر می گردد و متوجه می شود شوهرش ورشکست شده و به خاطر چک هایی که دست طلبکارها دارد فراری است. او برای نجات شوهرش، طلب همه طلبکارها را صاف می کند و چک ها را می گیرد. در این راه بارها تهدید می شود، مورد پیشنهادهای بی شرمانه قرار می گرد، کتک می خورد و... اما برای اینکه شوهرش را نجات دهد از تلاش دست نمی کشد.
گلرخ کمالی به مرور از شمایل یک زن مرفه شیک پوش خارج می شود و تصویر زنی تحقیرشده را پیدا می کند. درست لحظه ای که چک ها را به همسرش تحویل می دهد، متوجه می شود رودست خورده است. شوهرش با منشی شرکتش پول ها را بالا کشیده اند و حالا او را مجبور کرده اند تا رضایت طلبکارها را جلب کند. بیضایی همزمان با اینکه تصویری فداکار و محکم از زن نشان می دهد، جایگاه مرد را پایین می آورد.
رخشید فرزین
بازیگر نقش: مژده شمسایی
کجا آن را دیدید: نمایش مجلس شبیه در ذکر مصائب استاد نوید ماکان و همسرش، مهندس رخشید فرزین
چه سالی خلق شد: 1384
شمایل کاراکتر: رخشید فرزین تداوم منطقی کاراکتر گلرخ کمالی است. خانم مهندسی از طبق متوسط و روشنفکر جامعه که حالا در موقعیتی خطیر قرار می گیرد. موقعیتی که در آن باید باز هم یک تنه برای نجات همسرش به دل جامعه پرتنش بزند. اما اینجا جنس آدم هایی که رخشید به مصافشان می رود کاملا متفاوت از آن آدم هایی است که گلرخ درگیرشان می شد. رخشید باید برای نجات نوید با آدم هایی مواجه شود که به قدرت وصل اند. اینجا دیگر خبری از صاف کردن طلب ها نیست، رخشید باید جلوی فاجعه ای بزرگ را بگیرد و آن جلوگیری از سر به نیست شدن همسرش است. او هرچند پخته تر از گلرخ حرکت می کند و تصمیم می گیرد، اما مشکلش اینجاست که زورش به سیستم و آدم هایش نمی رسد و عملا مغلوب قدرت می شود.
بازیگر نقش: مژده شمسایی
کجا آن را دیدید: وقتی همه خوابیم
چه سالی خلق شد: 1387
شمایل کاراکتر: در «وقتی همه خوابیم»، بیضایی به شرایط ناسالم فروش نقش ها در سینما انتقاد کرده و این بار بازیگر زن را قربانی این شرایط معرفی کرده است. بازیگر زنی که مدت هاست برای ایفای یک نقش وقت گذاشته و انرژی صرف کرده، حالا درست زمانی که قرار است کنار سایر اعضای گروه کار را تکمیل کند، از کار برکنار می شود او آنقدر به نقش داخل فیلمش دلبستگی دارد که به نوعی آن را در زندگی واقعی اش هم لمس می کند و حالا باید به همین راحتی نقش را به بازیگر دیگری بسپرد. بازیگری تازه کار که تمام اجزای صورتش را عمل کرده و چهره ای کاملا مصنوعی دارد و حتی نمی تواند درست دیالوگ بگوید. این بار زن فیلم بیضایی، قربانی سیاست ها و بده بستان های اشتباه در پشت صحنه فیلم ها می شود و مجبور است از عشق همیشگی اش به سینما و نقشی که تا جایی که توان داشته برایش زحمت کشیده، دل بکند.