اول بهمن 92 آتشنشانی پایتخت از گازگرفتگی منجر به مرگ دو نفر در ساختمانی مسکونی در خیابان زمزم تهران باخبر شد. اجساد متعلق به سمیه 24 ساله و دختر سه سالهاش شبنم بود. بررسی ابتدایی صحنه از مرگ آنها بر اثر گازگرفتگی حکایت داشت.
پونه، دوست سمیه که با آتشنشانی و پلیس تماس گرفته بود به ماموران گفت: «امروز برای مهمانی به خانه سمیه آمدم اما هرچه در زدم، کسی جوابم را نداد. همزمان بوی شدید گاز به بینیام خورد. ترسیدم بلایی سر سمیه و دخترش آمده باشد. در ورودی خانه را شکستم و وقتی وارد شدم، اجساد را روی تخت دیدم.»
با ثبت این اظهارات، کارآگاهان به ماجرای گازگرفتگی شک کردند و صحنه را مورد بررسی دقیق قرار دادند. آنها متوجه شدند فردی ناشناس در زمان حادثه با سمیه قرار داشته و اقدام به پاره کردن شیلنگ گاز و سرقت پول و طلای او کرده است. در ادامه پزشکی قانونی نیز علت مرگ مادر و دختر را خفگی ناشی از فشار بر گردن و دهان اعلام کرد و مهر تائیدی بر وقوع جنایت زد. با فاش شدن ماجرا، کارآگاهان به بررسی پرینت تماسهای سمیه پرداختند و ردپای مردی 27 ساله به نام سعید را پیدا کردند. او تحت تعقیب قرار گرفت و سرانجام سه سال پس از حادثه در شمال کشور دستگیر شد. سعید در ابتدا خود را بی گناه نشان داد اما سرانجام به داشتن ارتباط پنهانی با سمیه و قتل اعتراف کرد و به زندان افتاد.
صبح دیروز، جلسه محاکمه متهم در شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی محمدباقر قربانزاده برگزار شد. در ابتدا، پدر و مادر سمیه درخواست قصاص کردند. پدر شبنم نیز که در جلسه حضور نداشت، پیش از این درخواست قصاص خود را تقدیم دادگاه کرده بود. سپس سعید در جایگاه ایستاد. او که در زمان قتل متاهل بود و دو فرزند داشت، گفت: «من همه اتهامات قتل و سرقت را قبول دارم، اما از اولیای دم خجالت میکشم برای همین نمیتوانم جزئیات ماجرا را تعریف کنم.»
سکوت متهم باعث شد تا رئیس دادگاه اعترافات قبلی او را در دادسرا بخواند. سعید در شرح ماجرا گفته بود: «مدتها قبل از حادثه با سمیه آشنا شده بودم و به خانهاش رفت و آمد داشتم. کمی که گذشت احتمال دادم با مردان دیگر هم ارتباط دارد. شب حادثه به خانهاش رفتم و از او خواستم تلفن همراهش را بدهد. عصبانی شد و گفت تو چه کارهای که میخواهی تلفنم را چک کنی؟
جر و بحثمان شد و من همانطور که روی تخت دراز کشیده بود، پتو را روی صورتش انداختم و گردنش را فشار دادم تا خفه شد. از سر و صدای زیاد، شبنم از خواب بیدار شد و به اتاق آمد. اول خواستم او را بخوابانم، اما موفق نشدم. از ترس لو رفتن با روسری، شبنم را هم خفه کردم. سپس به پذیرایی رفتم و از پشیمانی، گریه کردم، اما در ادامه برای این که قتل را یک حادثه نشان دهم از آشپزخانه چاقویی برداشتم و شلنگ گاز را بریدم. سپس تلفن همراه و مقادیری طلا به ارزش شش میلیون تومان را از کمد برداشتم و فرار کردم. من سمیه را خیلی دوست داشتم، اما وقتی فهمیدم با دیگران هم ارتباط دارد، عصبانی شدم.»
سعید این اعترافات را پذیرفت و گفت: «من آشپز بودم و در زمان حادثه، دو بچه چهارساله و 40 روزه داشتم. هیچ حرفی برای گفتن ندارم و اتهاماتم را میپذیرم.» او در آخرین دفاع خود نیز سکوت کرد تا زنگ پایان جلسه به صدا درآید. حکم دادگاه بزودی صادر میشود.