ارائه اخبار آینده و بیان امور غیبی، یکی از ابعاد وسیع نهج البلاغه را تشکیل می دهد. مجموعاً در این کتاب بیش از 75 بار خبر غیبی آمده است که بیشتر آنها تحقق یافته اند. عالم به غیب ذاتاً کسی جز خداوند نیست؛ امّا پیامبر و امامان علیهم السلام با اِذن الهی می توانند از علم غیبی برخوردار شوند.
مرحوم طبرسی در این باره می گوید: "به عقیده شیعه کسی را می توان بالجمله عالم به غیب توصیف کرد که همه غیبها را بداند و علم او ذاتی باشد و هیچ کس جز خدا این چنین نیست. و امّا خبرهای غیبی فراوانی که دانشمندان شیعه و سنّی از علی علیه السلام و سایر امامان نقل کرده اند، همه از رسول خداصلی الله علیه وآله و رسول خدا نیز از خداوند آموخته است."
منبع علم امام چیست؟
امام معصوم علیه السلام علوم غیبی را از طریق مکتب و کلاسهای رسمی به دست نیاورده؛ بلکه از یکی از سه طریق ذیل حاصل می شود:
خداوند متعال
سرمنشأ اصلی علوم انبیاء و ائمّه علیهم السلام از علم لایزال و بی منتهای الهی است. علی علیه السلام در این باره می فرماید: "به خدا سوگند! تبلیغ رسالتها، وفای به پیمانها و تفسیر اوامر و هشدارهای الهی به من آموزش داده شده و درهای دانش و روشنایی امور [انسانها] نزد ما اهل بیت [پیامبرصلی الله علیه وآله] است."
«[پیامبراعظم] همه دانشها را به من سپرده است و از محل هلاکت آن کس که هلاک می شود و جای نجات کسی که نجات می یابد و پایان این حکومت، [همه را به من خبر داده است.] هیچ حادثه ای بر من نگذشت، جز آنکه در گوشم نجوا کرد و مرا مطلع ساخت.»
ابن ابی الحدید معتزلی می نویسد: "ما انکار نمی کنیم که در میان افراد بشر اشخاصی باشند که از غیب خبر بدهند؛ امّا می گوییم آگاهی آنان از غیب مستند به خداوند است و خداوند وسیله آگاه شدن آنان را از غیب فراهم می آورد."
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله یا امام قبلی
علم غیب در روایات، گاه مستقیم به خداوند و گاهی به پیغمبر یا امام قبلی نسبت داده شده است.
حضرت علی علیه السلام در مورد علم غیب خود در پاسخ به یکی از اصحاب خود که سوال کرد: "ای امیر مومنان! آیا به تو علم غیب داده شده است؟"، با تبسّم فرمود: ای برادر کلبی! این اخباری را [که خبر می دهم] علم غیب نیست؛ علمی است که از دارنده علم آموخته ام. همانا علم غیب، علم قیامت است... این است آن علم غیبی که غیر از خدا کسی نمی داند. جز اینها، علومی است که خداوند به پیامبرش تعلیم داده (علم غیب اکتسابی) و او به من آموخته است. و [پیامبرصلی الله علیه وآله] دعا کرد که خدا این [دسته از علوم و اخبار] را در سینه ام جای دهد و اعضا و جوارح [بدن] من از آن پر گردد."
در جملات فوق امام علی علیه السلام می فرماید: "من غیب نمی دانم؛ ولی در برخی کلمات فرموده: من علم غیب می دانم، از جمله آنجا که فرمود: به خدا سوگند! اگر بخواهم می توانم از همه خصوصیّات هر کدام شما، از آغاز و پایان کارش و از تمام شئون زندگیش شما را آگاه سازم؛ امّا می ترسم که درباره من نسبت به رسول خداصلی الله علیه وآله کافر شوید (و درباره من غلو کنید و مرا از رسول خدا بالاتر بدانید و یا به خدایی من معتقد شوید و این عقیده موجب کفر شما گردد)."
و یا فرمود:اگر شما همانند من از آنچه بر شما پنهان است، با خبر بودید به سوی بیابانها کوچ می کردید."
بنابراین، جای این سوال است که جمع این دو گروه ازکلمات حضرت چگونه امکان پذیر است؟ پاسخ این است که آنجایی که حضرت می گوید غیب نمی دانم، یعنی علم غیب ذاتی ندارد ؛ اما آنجا که می فرماید غیب می دانم، یعنی از طریق خدا و رسول او خبرهای غیبی را کسب نموده ام.
«به خدا سوگند! تبلیغ رسالتها، وفای به پیمانها و تفسیر اوامر و هشدارهای الهی به من آموزش داده شده و درهای دانش و روشنایی امور [انسانها] نزد ما اهل بیت [پیامبرصلی الله علیه وآله] است.»
شاهد این استدلال، جملات امیر مومنان علیه السلام است که می فرماید: علوم غیبی را پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله به من آموخت؛ به خدایی که او (محمد) را به حق برانگیخت و او را بر مخلوقات برگزید، جز به راستی سخن نگویم و به راستی [پیامبراعظم] همه دانشها را به من سپرده است و از محل هلاکت آن کس که هلاک می شود و جای نجات کسی که نجات می یابد و پایان این حکومت، [همه را به من خبر داده است.] هیچ حادثه ای بر من نگذشت، جز آنکه در گوشم نجوا کرد و مرا مطلع ساخت."
روح القدس
منبع سوم برای علم امامان از جمله امام علی علیه السلام، روح القدس است که به امر الهی با آنها سخن می گوید. امام باقرعلیه السلام فرمود: به راستی که اوصیاء [وامامان ] محدّث هستند، روح القدس با آنان سخن می گوید؛ در حالی که او را نمی بینند."
مفسّران براى «رُوحُ القُدُس» عمدتاً دو تفسیر ذکر کرده اند: یکى فرشته وحى، جبرییل، و دیگرى نیروى مرموز غیبى خاصّى که با انبیاء بوده است. این روح مقدّس و پاک منبع الهامبخش بزرگى براى انبیاء بوده و حتّى از بعضى از تعبیرات احادیث استفاده مى شود که روح القدس با افراد با ایمان(طبق سلسله مراتب ایمانى) نیز همراه است، و همان است که گویندگان متعهّد و شاعران با ایمانرا در گفتن و سرودن نثر و نظم هاى بلیغ تایید مى نموده، و مومنان راسخ را در تصمیم گیرى هاى مهم تقویت مى کرده است. از روایات فراوانى بر مى آید که روح القدس حقیقتى بوده است در انبیاء و ائمه معصومین(علیهم السلام) که با آن حقایق بسیارى را درک مى کرده اند; از جمله در روایات متعددى آمده است که امامان معصوم(علیهم السلام) به هنگام قضاوت و داورى از روح القدس مدد مى گرفتند.
منابع:
- نهج البلاغه، خطبه120، 128، 125، 116، 93، 175
- مجمع البیان، طبرسی، ج 3، ص 261؛ ج 5، ص 25
- شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 1، ص 427
- بحار الانوار، ج 26، ص 10
- دلائل الصدق، محمدرضا مظفر، ص 334